ادبيات کلامی اماميه در عصر نخستين آن متأسفانه چنانکه می دانيم جز با چند استثنا از ميان رفته است. با اين وصف از طريق بازسازی آنچه در منابع بعدی از آن آثار و کتاب ها نقل شده می توان به گوشه ای محدود از آن ميراث مهم دست يافت. يک شيوه ديگر پيدا کردن سرنخ های تفکر اماميه در ادبيات جدلی و رديه نويسی هاست. کتاب العثمانيه جاحظ بدون آنکه خود جاحظ تصورش را کرده باشد شايد يکی از مهمترين خدمات را به پژوهشگرانی که درباره انديشه امامت شيعی تحقيق می کنند ارائه می دهد. ديده می شود که برخی نويسندگان باورهای اماميه در شماری از موضوعات مرتبط با امامت، نص و عصمت را مربوط به دوران غيبت کبری و متأثر از شرایط تازه آن می دانند و ارتباط آن را با عصر حضور ائمه شيعه مورد ترديد قرار می دهند. اين ديدگاه البته نادرست است و ريشه اصلی باورهای اماميه به متکلمان عصر حضور و همچنين تعاليم امامان باقر و صادق (ع) باز می گردد. اما اگر بخواهيم شاهدی قوی بر اين مطلب در ادبيات مخالفان دکترين امامت نشان دهيم شايد نتوان مهمتر از کتاب العثمانيه جاحظ يافت. جاحظ در اين کتاب باورهای "روافض" (يعنی اماميه) را در برابر باورهای عثمانيه قرار می دهد. منظور جاحظ از عثمانيه در اين کتاب همان عثمانيه سده اول قمری نيست. در واقع او ديدگاه های جناحی از اصحاب حديث بغداد زمانش را در اين کتاب تحت عنوان "عثمانيه" معرفی می کند. آنان نه تنها قائل به افضليت خلفای سه گانه بر حضرت امير بودند بلکه حتی تحت تأثير عثمانيه سده اول قمری برای جنگ ها و حتی بيعت حضرت امير در زمان خلافت پنج ساله مشروعيتی قائل نبودند و يا در آن ترديدهایی می کردند. می دانيم که احمد بن حنبل بعدا با مطرح کردن انديشه "تربيع" به اين وضعيت خاتمه داد و دست کم پذيرش خلافت حضرت را بخشی از عقيده "سنت" قرار داد. با اين وصف همین احمد بن حنبل حتی حاضر نبود که افضليت حضرت امير را در مرتبه چهارم که عقيده شماری از سنيان بود به عنوان بندی از اعتقادات ضروری در چارچوب "سنت" مورد تأکيد قرار دهد. اين نشان می دهد تا چه اندازه موضع اصحاب حديث بغداد در زمان مأمون و بعد از او به ويژه متوکل ضد شيعی بوده است.
در طول کتاب العثمانيه، جاحظ باورهای اين گروه را در کتاب خود مطرح می کند و استدلال های آنان در برابر استدلالات اماميه در مورد امامت، نص و ضرورت آن، افضليت حضرت امير و همچنين مصيب بودن حضرت در جنگ های سه گانه را به تفصيل نقل می کند. اينجاست که ناخواسته کتاب العثمانيه به سندی مهم برای اصالت و قدمت و تاريخ گذاری دکترين اماميه در زمينه امامت و نص و عصمت تبدیل می شود و به کار محققان ما می آيد. در طول کتاب روشن است که جاحظ به طور خاص به منابع مکتوب کلامی اماميه و به احتمال متآخم به يقين به نوشته های هشام بن الحکم و شاگردانش دسترسی داشته و استدلال های آنان را به طور بسيار تفصيلی و با جزئيات در اين کتاب نقل می کند. اين پاره ها در شمار مهمترين اسناد باقيمانده از ادبيات کلامی اماميه در عصر حضور است. در نوشته های ديگری به بررسی اين پاره ها خواهيم پرداخت.
پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۹:۴۹
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .