آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۲٫۰۴۷٫۴۰۸ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۸۱ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۵
بازدید از این یادداشت : ۱٫۲۵۰

پر بازدیدترین یادداشت ها :
تقديم به دانشمند کوشا؛ جواد بشری




از ميان شروح شهاب الأخبار چند شرحی به فارسی است و از آن ميان شرحی است مختصر و بسيار کهن که آن را سالها پيش شادروان محمد تقی دانش پژوه به چاپ سپرد. اين متن شرح گونه نه نامش معلوم است و نه هويت نويسنده اش. دانش پژوه نيز آن را تنها بر اساس يک تک نسخه منتشر کرد؛ نسخه ای که پاره ای مشکلات در آن هم هست و مقدمه اش ناقص است و از آن قسمتهايی کاملاً افتاده است. نويسنده اين سطور اخيراً بر نسخه ای از اين کتاب در کتابخانه دولتی برلين دست يافت که تا اندازه ای پرتوی بر هويت اين کتاب می اندازد. ابتدا بخشی از آغاز اين نسخه را که به شماره 693 در اين کتابخانه موجود است، در اينجا نقل می کنيم و آنگاه چند کلمه ای تقديم می شود:
"بدانکه بنده مؤمن را بعد از آنک کتاب خدای تعالی بدانست و تفسير آن چنانکه واجبست متيقن کرد اوليتر جيزی که بنده بدانذ أخبار رسولست محمد مصطفی صلوات الله وسلامه عليه از بهر آنک شرايع همجنان مقتبس است از کتاب خدای تع متلقّاست از اخبار رسول عليه السلام.... و مدتی بوذ تا جماعتی عزيزان از من التماس می کردند که بيان اين معانی را کرده آيذ ببارسی بحکم آنک راغبانی بسیار از جمله مردمانی که در عربیت دستی ندارند بخواندن این کتاب نشاط می کردند و بس دشوار می آمذ بر ایشان فهم معانی و ضبط تفسير ؟ اخبار بکردن و من امتناع می کردم از دو وجه يکی آنک خوذ را اين پايکاه و شایستکی نمی دانستم و دوم آنک فراغتی جنانک شرط کند نمی یافتم وبآخر جون خواجه زکي صائن احمد حنفي دامت رفعته رغبتی بلیغ نموذ و وی از جمله اخص ؟ برک رد نداشتم بقدر جهد و علم خوذ بیانی و شرحی این کتابرا بکردم ببارسی جنانکه درخواست وی بوذ بتوفیق الله تع و استعانت کردم بجند کتاب يکی مسند شهاب که قضاعی کرده است و نامها (کذا) روات از آن جائز (کذا) داشتم و دوم امثال وحکم عسکری که در وی اسباب این اخبار یافتم و در تأويلات اخبارها که حاجتش می بوذ بتأويل رجوع با کتب محققان اصحاب امام مقدّم ابو حنيفه کردم (کذا) خواجه ابو القاسم قلانسی رحمة الله عليه کردم و ديگر کتابها ... اين نسخه سيم است که نوشته آيذ ان شاء الله تع از نسخه هشتاذ و بنجم (؟) محمد بن علي الوزّان. جنین نبشته بوذ محمد وزّان در نسخه که جون خوذ را بدوستی و دوست داری سیّدنا الشيخ الإمام الأجل فخر الدين تاج الأئمة ابو الفتوح عبدالرشيد بن عبد الرحيم رحمه الله شريف يافتم قصد حضرة وی /[ 2 الف ]کردم و اين کتاب از وی بشنوذم بقدر جهد و طاقت خوذ و بنوشتم که رسول صلی الله عليه وسلم کفته است قيّدوا العلم بالکتابة ... محمد وزّان جنين نوشته بوذ که از شيخ الامام اسماعيل بن علي بن اسماعيل الفرزادي اين کتاب سماع کردم بتاریخ سنه ثمان و خمسمائه و او از شیخ ابوالمکارم ابهري سماع کرده بوذ و شيخ ابو المکارم را از قاضي قضاعي که مصنّف اين کتابست. از بهر دوستان دو نسخه ديکر نوشته آمذه بوذ و اين نسخه سيم است از معتمد الأکابر أدام الله علوه وکبت عدوه نوشته آمذ. حقّ سبحانه و تعالی برخورداری دهاد نويسنده را و خواننده را و جمله مسلمانانرا بذين کتاب تا بدانند و بر وی کار کنند و فائدها (کذا) اين تا قيامت برند..."
اين مقدمه که در اينجا ديده می شود در طبع دانش پژوه به صورتی ناقص و تا اندازه ای متفاوت آمده و از اينرو پاره ای از اطلاعات تاريخی مفيد آن برای تشخيص هويت کتاب در اختيار دانش پژوه قرار نگرفته بوده است. تفاوتها ريشه در اختلاف تبار نسخه ها و به احتمال قوی اختلاف تحريرهای نويسنده دارد. به هر حال تا اندازه ای اين اطلاعات ما را به هويت نويسنده نزديک می کند. نخست اينکه اين مطلب که نويسنده اين کتاب بر مذهب حنفی بوده گويا نبايد محل گفتگو و ترديد باشد. از ديگر سو از برخی نام هايی که در اين بخش ديده شد گويا پيداست که نويسنده اهل ري باشد و می دانيم که متعلق به پيش از سال 567 ق بوده، چنانکه از تاريخ نسخه دانش پژوه پيداست و اينجا هم از مطالبی که گفته همين پيداست که از عالمان نيمه سده ششم قمری بوده است. در اين زمان ری شهری بوده است که در آن سنيان حنفی و شافعی در کنار شيعيان زيدی و امامی می زيسته اند و البته دست برتر را در شهر عمدتاً حنفی ها داشته اند و بخشی مهم از آنان هم معتزلی مشرب بودند و با زيديان مناسبات خوبی داشته اند. اين کتاب بنابراين، در زمان کتاب نقض نوشته شده؛ گو اينکه داوری از نقطه نظر سبک ادبی آن کار نويسنده اين سطور نيست و تازه بايد به دقت نسخه کنونی را از نو با نسخه دانش پژوه مقابله کرد و ديد اختلافات ريشه در کجا دارد و محتملاً همانند عمده نسخه های فارسی، زبان کتاب در نسخه های بعدی دچار دگرديسی هايی شده است. اينجا همين را هم بگويم که نسخه ما به قدمت نسخه دانش پژوه نيست؛ گرچه نسخه ای است کم و بيش کهنه ضمن مجموعه ای که بعد از اين توضيحش خواهد آمد. در اين متن از "شيخ الامام اسماعيل بن علي بن اسماعيل الفرزادي" ياد شده و تاريخ 508 ق و اينکه محمد وزّان نامی کتاب شهاب را نزد او فراگرفته بوده در اين تاريخ. الفرزادي عالمی است برجسته در ميان زيديان معتزلی ري در اوائل سده ششم قمری که درباره او تاکنون در جاهای مختلف نوشته ام و در اين سايت می توان آنها را جستجو کرد. او نويسنده دو شرح است کلامی يکی بر کتاب شرح اصول الخمسه و به صورت "تعليق" که از آن چند نسخه ای موجود است و يکی از آنها که کتابتش در ري بوده است در جامع کبير صنعاء موجود است و من پيشتر درباره اين نسخه نوشته ام و اهميت آن را متذکر شده ام. ديگری تعليقی بر تبصرة تأليف امام زيدی، ابو الحسين هاروني المؤيد بالله و آن هم در علم کلام که نسخه آن موجود است و آن را ديده ام و درباره اش مطالبی نوشته ام که انشاء الله منتشر خواهد شد. اين دانشمند علاوه بر علم کلام در حديث و علوم ديگر دينی هم دستی قوی داشته و متعلق بوده به خاندان فرّزادي از زيديان ري که مدتها پيشوايی جامعه ري را در اختيار داشته اند. او حتی با محمود الملاحمي الخوارزمي آشنايی شخصی داشته است (نک: مقدمه من بر کتاب المعتمد ملاحمي، چاپ ويلفرد مادونگ). با اين وصف پيداست که او چندان در خارج ري شهرتی نداشته الا در ميان زيديان (در شمال ايران و يمن؛ و شايد خيلی محدود در ميان معتزليان خوارزم) و به نظر می رسد اشاره به نام او در اين کتاب نشان می دهد که نويسنده وی را به درستی می شناخته و او هم چون فرزادي احتمالاً اهل ري بوده است؛ به ويژه اينکه محتملاً محمد وزّان هم خود، چنانکه خواهيم گفت اهل ري بوده و همين امر هم موجب آن شده که نويسنده از او و نسخه شهاب الأخبار وی بهره گيرد. درباره "خواجه ابو القاسم قلانسی" اطلاع روشنی نداريم. از يک ابو القاسم القلانسي در معجم الشيوخ سمعاني ياد شده که بعيد می دانم مقصود او باشد. عبارت سمعاني درباره اين شيخش که اهل نيشابور بوده، چنين است:
"أبو القاسم عمر بن إسماعيل بن عبد الله القلانسي النيسابوري حافد أبي سعيد الخشاب. من أهل نيسابور. شيخ متميز مستور، من أولاد المحدثين. سمع: أبا الحسن علي بن يوسف الجويني المعروف بشيخ الحرم. سمعت منه ستة أحاديث. وكانت ولادته ليلة الأحد سلخ المحرم من سنة خمس وخمسين وأربع مائة. ووفاته ليلة الخميس الثاني من شعبان، سنة ثلاث وأربعين وخمس مائة" (ص 1165 تا 1166).
اين شخص از شافعيان است و نه حنفيان و نبايد مقصود از خواجه قلانسي اين شخص باشد. ظاهراً خواجه قلانسي، فقيهی اهل ري بوده؛ کما اينکه از يک قلانسي از ميان شاگردان پدر فخر رازي که ظاهراً در ري زندگی می کرده خبر داريم (درباره اين کتاب پدر فخر رازي؛ نک: مقدمه ايمن شهادة بر نهاية المرام؛ زير چاپ). در طبقات حنفيان البته از قلانسی هايی نام برده شده اما هيچ کدام معلوم نيست ابو القاسم قلانسي ما باشند. ازد يگر سو، مقصود از محمد بن علي الوزّان نيز در گفتار نويسنده کتاب دقيقاً معلوم نيست؛ اما او چنانکه از متن مقدمه بر می آيد نسخه شهاب الأخبار را از مشايخی فرا گرفته و کتابت می کرده است. او نيز احتمالاً اهل ري بوده است. می دانيم که شهرت وزّان در ري و در ميان شافعيان سده ششم قمری بی سابقه نبوده و خاندانی از آنان در ري اين دوران فعال بوده اند (نک: کتاب نقض، ص 143؛ التدوين رافعي، 1/324 به بعد، 477؛ 2/7 تا 8؛ 3/200). درباره "سیّدنا الشيخ الإمام الأجل فخر الدين تاج الأئمة ابو الفتوح عبد الرشيد بن عبد الرحيم رحمه الله" نيز متأسفانه چيزی در يک تتبع اجمالی به دست نياوردم. به هر حال از قرائن مختلفی که ذکر شد شايد بتوان نويسنده اين شرح شهاب را از اهل ري دانست. درباره "خواجه زکي صائن احمد حنفي"، دانش پژوه احتمال داده که وی از خاندانی اهل بيهق بوده باشد. اما دليلی استوار بر آن اقامه نکرده است. آنچه در اين مقدمه حائز اهميت است، نحوه تدوين کتاب و انگيزه و داستان تأليف آن و نسخه های آن است و ديگر، مسائل مربوط به کتابت نسخه شهاب الأخبار که اساس کار شارح بوده و اينکه نسخه اساس او به روايت چه کسانی بوده است. متأسفانه برخی کلمات نويسنده در اين مقدمه چندان از وضوح برخوردار نيست و سهم محمد بن علي وزّان دقيقاً روشن نشده؛ اما ظاهراً چنين پيداست که نويسنده شرح، کتاب خود را بر اساس يکی از نسخه های شهاب الأخباري تدوين کرده که به وسيله وزّان کتابت شده بوده و در عين حال آن را از مشايخش روايت می کرده است. از ديگر سو، نويسنده ما گويا از متن شرحش سه نسخه و تحرير مختلف فراهم کرده بوده و نسخه حاضر تحرير سوم است. شايد تحرير دانش پژوه تحرير اول و يا دوم آن بوده است. عبارتی که در اينجا از مقدمه نقل می کنيم چنانکه می بينيد چندان در بيان آنچه گفتيم وضوح ندارد:
"... اين نسخه سيم است که نوشته آيذ ان شاء الله تع از نسخه هشتاذ و بنجم (؟) محمد بن علي الوزّان. جنین نبشته بوذ محمد وزّان در نسخه که جون خوذ را بدوستی و دوست داری سیّدنا الشيخ الإمام الأجل فخر الدين تاج الأئمة ابو الفتوح عبدالرشيد بن عبد الرحيم رحمه الله شريف يافتم قصد حضرة وی کردم و اين کتاب از وی بشنوذم بقدر جهد و طاقت خوذ و بنوشتم که رسول صلی الله عليه وسلم کفته است قيّدوا العلم بالکتابة ... محمد وزّان جنين نوشته بوذ که از شيخ الامام اسماعيل بن علي بن اسماعيل الفرزادي اين کتاب سماع کردم بتاریخ سنه ثمان و خمسمائه و او از شیخ ابوالمکارم ابهري سماع کرده بوذ و شيخ ابو المکارم را از قاضي قضاعي که مصنّف اين کتابست. از بهر دوستان دو نسخه ديکر نوشته آمذه بوذ و اين نسخه سيم است از معتمد الأکابر أدام الله علوه وکبت عدوه نوشته آمذ. حقّ سبحانه و تعالی برخورداری دهاد نويسنده را و خواننده را و جمله مسلمانانرا بذين کتاب تا بدانند و بر وی کار کنند و فائدها (؟) اين تا قيامت برند..." (برای هويت ابو المکارم ابهري با نام کامل الرئيس أَبُو المكارم عَبْدالوارث بن محمد الأسدي الأبهري؛ نک: التدوين، 1/ 327 ؛ 2/161 ؛ 3/ 164).
می کوشم با مراجعه مجدد به نسخه و مقايسه با متن چاپی دانش پژوه، در نوبتی ديگر بررسی دقيقتری از نسخه به دست دهم.
در پايان تذکر دهم که در همين مجموعه کتابی است با عنوان "مشهورات حديث"، مشتمل بر ترجمه فارسی تعدادی از احاديث صحيح بخاري (و با سند ابو الفتوح عجلي، دانشمند معروف آخر سده ششم قمری به بخاري). بعد از آن هم صد کلمه حضرت امير (ع) است با ترجمه و نظم فارسی و سپس کتابچه ای در عروض به فارسی.
يكشنبه ۲۵ تير ۱۳۹۱ ساعت ۳:۴۸
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت