معتزليان به دليل اهميت ضرورت تأويل آيات متشابه قرآن به تفسير قرآن و به ويژه تفسير آيات متشابه قرآن همت بسيار زيادی داشته اند. در الفهرست ابن نديم، با شماری از آثار تفسيری معتزله آشنا می شويم؛ آثاری در تفسير کامل قرآن و يا تفسير آيات متشابه. در کتابهای طبقات معتزله و نيز آثار ادبی و تاريخی و رجالی که به مناسبت ذکری از معتزله و اعلام آنان در آن کتابها شده است، به نمونه های ديگری از اين دست کتابها اشاره شده است. معتزليان عادت داشته اند تفاسير بزرگی بر قرآن بنويسند و اين در مورد شماری از آنان نقل شده است؛ اما برای نمونه ای جالب و نسبتا متأخر آن بايد، به تفسير قرآن ابو يوسف قزوينی، دانشمند زيدی معتزلی اشاره کرد که تفسير بسيار بزرگی بوده که متأسفانه هيچ بخشی از آن تاکنون پيدا نشده است. در برخی منابع از اينکه اين تفسير در 700 مجلد بوده، سخن رفته است. در مورد او به مقاله من در دائرة المعارف بزرگ اسلامی می توان مراجعه کرد.
از ميان تفاسير قرآنی معتزله شماری از آنها که در مورد تفسير متشابه القرآن است، خوشبختانه باقی مانده اند؛ مانند متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعنِ قاضي عبدالجبار و نيز متشابه القرآن ابوطاهر طريثيثي و نيز از ابو عمر الخلال البصري. خلال در مقدمه تفسيرش از شماری از تفاسير معتزلی بر آيات متشابه ياد می کند. تفسير طريثيثي را پيشتر در اين سايت معرفی کرده ام و از تفسير دوم هم دو نسخه يکی در يمن و يکی هم در آکادمی لينچی ايتاليا باقی است که من هر دو را از نزديک ديده ام. اما متاسفانه تفاسير مهم معتزلی از ميان رفته اند و تنها نقلهايی از آنها در منابع باقی مانده است. مهمتر از همه نقلهايی است که از تفاسير متکلمان برجسته معتزلی مانند ابوالقاسم بلخي، ابوعلي جبايي، ابوبکر اصمّ (متکلمی معتزلی با گرايشی ويژه)، علي بن عيسی الرمّاني، قاضي عبدالجبار، ابو مسلم محمد بن بحر اصفهاني و ديگران در کتابهای تفسيری معتزلی، زيدی، امامی و حتی سنی آمده و سهم ايشان را در تفسير قرآن و نفوذ انديشه های آنان را حتی در مذاهب ديگر اسلامی نشان می دهد. فی المثل در ميان اماميه، از متقدمان دست کم در منابع موجود، آثار تفاسير معتزلی قرآن را در آثار شريف مرتضی و شريف رضي و نيز به طور روشنی در التبيان شيخ طوسی می بينيم. در دوره های بعدی هم طبرسی، ابوالفتوح رازي و ابن طاووس و ديگران به نقل از تفاسير معتزلی، بی واسطه يا با واسطه همت داشته اند. فارغ از کتاب الکشاف زمخشري که يکی از پر تأثير گذارترين تفاسير قرآن در دوره های متأخر است؛ تفاسير معتزلی قرآن از سوی نويسندگان سنی و از همه مهمتر از سوی فخر رازی در تفسير کبير به صورت گسترده ای مورد عنايت قرار گرفته است و ما هم اينک مديون او و امثال او برای آشنايی با تفاسيری معتزلی هستيم که نسخه های خطی آنها از ميان رفته اند. البته همواره نقل از اين تفاسير به معنی موافقت با آراء آنان نبوده؛ کما اينکه فی المثل فخر رازی و يا ابن طاووس در سعد السعود به نقد پاره ای از ديدگاههای تفسيری آنان مبادرت می کردند. خوشبختانه در فهرست مهمی که در سالهای اخير برای تفسير کبير منتشر شده، تمامی اين نقلها با دقت نشان داده شده است. از ديگر سو، تفاسير معتزلی از طريقی واسطه مانند نيز راه خود را به تفاسير سنی باز کرد: از طريق تأثير پذيری ابوالحسن اشعری در تفسيرش از تفاسير معتزليان.
اما هيچ کدام از مذاهب اسلامی به اندازه زيديان تحت تأثير تفسير نويسی معتزليان نبوده اند. اولا زيديان به امر تفسير اهتمام زيادی داشته اند و به ويژه به تفاسير بحثی قرآن و در کنار تفاسير روايی به اين نوع تفاسير نيز توجه زيادی نشان می داده اند. در ميان نسخه های خطی يمنی شمار زيادی از آنها به تفاسيری مربوط می شوند که امامان و يا دانشمندان برجسته ايرانی و يمنی آنان در مورد تفسير قرآن نوشته اند. متأسفانه بيشتر اين آثار هنوز به چاپ نرسيده است؛ اما مهمترين آنها بی ترديد تفسير التهذيب حاکم جشمی بيهقي است که خوشبختانه هم اينک در دست تحقيق و انتشار است. در اين تفسير، حاکم از شماری از تفاسير معتزلی بهره برده و نقلهايی مستقيم از اين تفاسير به دست داده است. برخی معتقدند که تفسير حاکم جشمی تأثير مستقيم و بزرگی بر الکشاف زمخشری داشته است. هر دوی اين تفاسير مکررا وسيله زيديان يمن تلخيص و تکميل شده است و تفاسير بعدی تحت تأثير آنها نگارش يافته است.
از ميان تفاسير معتزلی خوشبختانه تفسير ابوعلي جبايي که انتقاد معروفی از ابوالحسن اشعری هم درباره بحث زبانی به کار گرفته شده در آن را به خاطر داريم؛ دو تحقيق مستقل صورت گرفته و تمامی پاره های آن که در منابع بعدی نقل شده، يکچا گردآمده است. البته در تحقيق استاد دانيل ژيماره متون باز يافته تنها در ترجمه فرانسه آنها گرد هم آمده اند.
پيش از اين نيز نقلهای تفسير فخر رازي از تفسير ابومسلم اصفهاني به صورت يکجا در قاهره منتشر شده بود و هم اينک شنيده ام يکی از شاگردان دانشمند لبنانی رضوان السيد، تمامی نقلهای تفسير فخر را از تفاسير متعدد معتزلی، هر يک به صورت مستقل گرد آورده و آماده انتشار می کند.
به نظر می رسد که بايستی در يک کار گروهی و منظم مجموعه نقلهای تفاسير معتزلی از ميان منابع سنی، امامی و زيدی هر يک مستقلا گرد هم آيد تا زمينه برای شناخت بهتر تحول تفسير تأويلی قرآن در اسلام فراهم آيد. در اين کار بايد مجموعه تفاسير معتزلی که پيش از اين نام بردم و يا مورد اشاره قرار دادم و نيز شماری کتابهای ديگر و از جمله آثار قاضي عبدالجبار، شريف مرتضی و شريف رضي و نيز تمامی آثار موجود حاکم جشمي و شماری ديگر از نويسندگان مورد مطالعه و بررسی قرار گيرد.
از ميان تفاسير قرآنی معتزله شماری از آنها که در مورد تفسير متشابه القرآن است، خوشبختانه باقی مانده اند؛ مانند متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعنِ قاضي عبدالجبار و نيز متشابه القرآن ابوطاهر طريثيثي و نيز از ابو عمر الخلال البصري. خلال در مقدمه تفسيرش از شماری از تفاسير معتزلی بر آيات متشابه ياد می کند. تفسير طريثيثي را پيشتر در اين سايت معرفی کرده ام و از تفسير دوم هم دو نسخه يکی در يمن و يکی هم در آکادمی لينچی ايتاليا باقی است که من هر دو را از نزديک ديده ام. اما متاسفانه تفاسير مهم معتزلی از ميان رفته اند و تنها نقلهايی از آنها در منابع باقی مانده است. مهمتر از همه نقلهايی است که از تفاسير متکلمان برجسته معتزلی مانند ابوالقاسم بلخي، ابوعلي جبايي، ابوبکر اصمّ (متکلمی معتزلی با گرايشی ويژه)، علي بن عيسی الرمّاني، قاضي عبدالجبار، ابو مسلم محمد بن بحر اصفهاني و ديگران در کتابهای تفسيری معتزلی، زيدی، امامی و حتی سنی آمده و سهم ايشان را در تفسير قرآن و نفوذ انديشه های آنان را حتی در مذاهب ديگر اسلامی نشان می دهد. فی المثل در ميان اماميه، از متقدمان دست کم در منابع موجود، آثار تفاسير معتزلی قرآن را در آثار شريف مرتضی و شريف رضي و نيز به طور روشنی در التبيان شيخ طوسی می بينيم. در دوره های بعدی هم طبرسی، ابوالفتوح رازي و ابن طاووس و ديگران به نقل از تفاسير معتزلی، بی واسطه يا با واسطه همت داشته اند. فارغ از کتاب الکشاف زمخشري که يکی از پر تأثير گذارترين تفاسير قرآن در دوره های متأخر است؛ تفاسير معتزلی قرآن از سوی نويسندگان سنی و از همه مهمتر از سوی فخر رازی در تفسير کبير به صورت گسترده ای مورد عنايت قرار گرفته است و ما هم اينک مديون او و امثال او برای آشنايی با تفاسيری معتزلی هستيم که نسخه های خطی آنها از ميان رفته اند. البته همواره نقل از اين تفاسير به معنی موافقت با آراء آنان نبوده؛ کما اينکه فی المثل فخر رازی و يا ابن طاووس در سعد السعود به نقد پاره ای از ديدگاههای تفسيری آنان مبادرت می کردند. خوشبختانه در فهرست مهمی که در سالهای اخير برای تفسير کبير منتشر شده، تمامی اين نقلها با دقت نشان داده شده است. از ديگر سو، تفاسير معتزلی از طريقی واسطه مانند نيز راه خود را به تفاسير سنی باز کرد: از طريق تأثير پذيری ابوالحسن اشعری در تفسيرش از تفاسير معتزليان.
اما هيچ کدام از مذاهب اسلامی به اندازه زيديان تحت تأثير تفسير نويسی معتزليان نبوده اند. اولا زيديان به امر تفسير اهتمام زيادی داشته اند و به ويژه به تفاسير بحثی قرآن و در کنار تفاسير روايی به اين نوع تفاسير نيز توجه زيادی نشان می داده اند. در ميان نسخه های خطی يمنی شمار زيادی از آنها به تفاسيری مربوط می شوند که امامان و يا دانشمندان برجسته ايرانی و يمنی آنان در مورد تفسير قرآن نوشته اند. متأسفانه بيشتر اين آثار هنوز به چاپ نرسيده است؛ اما مهمترين آنها بی ترديد تفسير التهذيب حاکم جشمی بيهقي است که خوشبختانه هم اينک در دست تحقيق و انتشار است. در اين تفسير، حاکم از شماری از تفاسير معتزلی بهره برده و نقلهايی مستقيم از اين تفاسير به دست داده است. برخی معتقدند که تفسير حاکم جشمی تأثير مستقيم و بزرگی بر الکشاف زمخشری داشته است. هر دوی اين تفاسير مکررا وسيله زيديان يمن تلخيص و تکميل شده است و تفاسير بعدی تحت تأثير آنها نگارش يافته است.
از ميان تفاسير معتزلی خوشبختانه تفسير ابوعلي جبايي که انتقاد معروفی از ابوالحسن اشعری هم درباره بحث زبانی به کار گرفته شده در آن را به خاطر داريم؛ دو تحقيق مستقل صورت گرفته و تمامی پاره های آن که در منابع بعدی نقل شده، يکچا گردآمده است. البته در تحقيق استاد دانيل ژيماره متون باز يافته تنها در ترجمه فرانسه آنها گرد هم آمده اند.
پيش از اين نيز نقلهای تفسير فخر رازي از تفسير ابومسلم اصفهاني به صورت يکجا در قاهره منتشر شده بود و هم اينک شنيده ام يکی از شاگردان دانشمند لبنانی رضوان السيد، تمامی نقلهای تفسير فخر را از تفاسير متعدد معتزلی، هر يک به صورت مستقل گرد آورده و آماده انتشار می کند.
به نظر می رسد که بايستی در يک کار گروهی و منظم مجموعه نقلهای تفاسير معتزلی از ميان منابع سنی، امامی و زيدی هر يک مستقلا گرد هم آيد تا زمينه برای شناخت بهتر تحول تفسير تأويلی قرآن در اسلام فراهم آيد. در اين کار بايد مجموعه تفاسير معتزلی که پيش از اين نام بردم و يا مورد اشاره قرار دادم و نيز شماری کتابهای ديگر و از جمله آثار قاضي عبدالجبار، شريف مرتضی و شريف رضي و نيز تمامی آثار موجود حاکم جشمي و شماری ديگر از نويسندگان مورد مطالعه و بررسی قرار گيرد.
پنجشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۶ ساعت ۲۳:۱۴
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .