آرشیو
آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱٫۹۸۲٫۳۷۲ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۸۲۱ نفر
تعداد یادداشت ها : ۲٫۰۸۴
بازدید از این یادداشت : ۳۱۰

پر بازدیدترین یادداشت ها :
لقب كليني به روستاي كُلَين در ناحيه ( رستاق ) پشاپويه ري مربوط مي شود . می دانيم که به اين روستا شماري از علماي شيعه منسوب بوده اند . اصطخری نام ناحیه پشاپویه را جزء اَعمال ( نواحی ) ری ذکر کرده است . حمدالله مستوفی از آن به عنوان یکی از نواحی چهارگانه ری نام برده است . وی می نويسد که "در او سي پاره ديه است , از جمله كوشك و علي آباد و كيلين .. " . همانطور که می بينيم در اينجا , کُلین به صورت کیلین آمده است , ولی در عين حال وی تأکید کرده است که اين روستا از روستاهای بزرگ آنجاست . نام پشاپويه تا امروز هم باقی مانده است ؛ ناحیه واقع در جنوب منطقه ای متصل به جنوب تهران ( غار ) , فشاپویه یا فشاویه/ فشافویه نامیده می شود . ده کُلَین در این ناحیه تاکنون باقی است . آبادی دیگری در ناحيه ورامين ِ تهران وجود دارد , به نام کیلین که نباید آن را با کلین اشتباه گرفت , گرچه گاه کِلين نيز خوانده شده است . با وجود تأکيد منابع تخصصی در مورد نحوه ضبط نام روستای کلين , اما در ضبط نام کلينی اختلافی در برخی منابع امامی ديده می شود. اين اختلاف به کيفيت ضبط لام در اين نام برمی گردد . اما در مورد اينکه سمعاني ( درگذشته ۵۶۲ ق) درکتاب الانساب , آن را به ضم كاف وكسر لام می خواند , می توان احتمال داد که او در اين مورد ميان کُلَين و کِيلين که هر دو از قرای ری بوده ,خلط کرده است .
با توجه به اينكه ظاهرا پدر و يا دست كم خاندان مادري او هم به کُلَين منتسب بوده اند ، احتمالا مي توانيم كلين را محل تولد و نشو و نماي اوليه او تصور كنيم . در منابع متأخر از پدر كليني هم به عنوان يكي از عالمان امامي ري و منطقه كلين ياد شده است وگفته اند قبرش در روستاي كلين ري واقع بوده است . اما اگر اين خبر درست باشد ، در آن صورت شگفت است كه كليني در الكافي از او روايتي نقل نكرده است ؛ مگر اينكه اين احتمال را مطرح كنيم كه وي پيش از سن رشد و بلوغ كليني درگذشته بوده است . خاندان مادري کلينی از خاندانهاي علم امامي در ري بوده اند و چند تن از آنان را مي شناسيم كه از راويان و محدثان امامي هستند . از آن جمله دايي كليني را بايد نام برد كه كليني از محضر او استفاده كرده بوده است.
در بغداد می دانيم که كليني در محله درب السلسلة , واقع در دروازه ( باب ) الكوفة , در جنوب غربی بغداد , منطقه ای با حضوری شيعی , سكني گزيد و به همين دليل , لقب السلسلي نيز در برخی منابع برای او بكار رفته است . از مجلس تحديث او در سال ۳۲۷ ق در اين محله خبر داريم .
کلينی در بغداد درگذشت . تاريخ درگذشت وی با اختلاف نقل شده است : نجاشی سال ۳۲۹ ق را مطرح می کند . شيخ طوسي در حالي كه تاريخ مرگ كليني را در الرجال ,كه پس از الفهرست نوشته شده است, شعبان سال ۳۲۹ ق می داند , ولي در الفهرست سال ۳۲۸ ق را ثبت كرده است . روشن است که با توجه به دقتی که در تعبير شيخ طوسی در اين مورد در الرجال ديده می شود و مطابقت اين قول با نظر نجاشی که اساسا به دقت در اين موارد شناخته می شود , می بايست تاريخ ۳۲۹ ق را معتبر دانست , گرچه حتی برخی منابع سنی مانند ابن اثير در الکامل و منبع پر اطلاع امامی , علی ابن طاووس هم تاريخ ۳۲۸ ق را پيشنهاد می کنند . شعبان ۳۲۹ ق تاريخ مرگ آخرين نائب امام غائب در دوره غيبت صغرا , علی بن محمد السمری نيز دانسته شده و عملا بعد از آن طبق سنت اعتقادی اماميان , غيبت کبرا آغاز شده است ؛ طبق روايت , مرگ سمری درست در نيمه ماه شعبان بوده است . اگر روايت طوسی در الرجال در مورد زمان مرگ کلينی درست باشد , در آن صورت نمی دانيم در ماه شعبان سال ۳۲۹ ق کداميک از اين دو زودتر درگذشته است . طبق نقل منابع , ابوالحسن محمد بن جعفر الحسني معروف به ابو قيراط ( درگذشته ۳۴۵ ق) كه نقيب طالبيان بغداد در آن دوره بود ، بر وي نماز گزارد .
در مورد مدفن كليني اختلاف نظري وجود دارد : بنا بر روايات منابع کهن , او در بغداد در گورستانِ بابُ الكوفه , يعنی در محله ای که در آنجا سالهای پايانی عمر خود را سپری کرد , مدفون شده بود . ابن عبدون ، محدث و رجالي کهنسال امامي ( درگذشته ۴۲۳ ق) كه قبر كليني را در صراط الطائيِ همين منطقه , احتمالا دو سه دهه ای بعد از درگذشت کلينی , زيارت کرده بوده , روايت می کند كه بر آن لوحي نصب شده بود كه بر آن نام كليني و پدرش ثبت شده بود . وی با اين حال به شاگردش ابوالعباس نجاشی گزارش داد که اين قبر بعدا از ميان رفت ( شايد زير آب رفته بوده است ). بدين ترتيب بنا بر روايات كهن قبر كليني در سمت غربي بغداد ( كرخ ) واقع بوده است . اما هم اينك مقبره ای در بغداد به كليني نسبت داده مي شود و از قرنها پيش محل احترام و زيارت شيعيان است كه در محلي در سمت شرقي شهر ( الرصافة ) , يعنی جايی که در قرون قبل مرکز سنيان بوده , واقع شده است .
شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۹:۲۱
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت

غلامرضا ذکیانی
۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۰۳
با عرض پوزش، سوال آخر:
آیا گردآوری جوامع حدیثی شیعه و سنی تحت تاثیر همدیگر بوده است؟
فرایند اعتباریابی جوامع حدیثی اهل سنت چه زمانی و توسط چه کسانی بوده است؟ و آیا این فرایند ارتباطی با چهار مکتب فقهی اهل سنت دارد؟ به ویژه اینکه یکی از صحاح سته از آن احمد بن حنبل است!
ضمنا از سایت بسیار خوب و غنی شما صمیمانه سپاسگزاری می کنم.
غلامرضا ذکیانی
۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۵۷
کتب اربعه شیعه از چه تاریخی و توسط چه کسی یا کسانی به عنوان کتب معتبر شیعه شناخته شده اند؟ آیا شخصیت نویسندگان و خود نویسندگان در این فرایند نقشی داشته اند؟ چرا دو کتاب از یک نفر انتخاب شده ولی از خیلی ها حتی یک جامع حدیثی جزو کتب اربعه قرار نگرفته؟ آیا نام کتاب من لایحضره الفقیه مقتبس از کتاب «من لا یحضره الطبیب» زکریای رازی است؟
آیا کتب اربعه ثانی (بحار، وسایل، وافی و ...) هم از چنان اعتباری برخوردار هستند؟