برای بحثی که بعد از اين خواهيم داشت درباره معنای "کتاب" در سنت حديثی اماميه اينجا نمونه هایی را نخست بر می شمارم و تعدادی از کسانی را که نويسندگان "کتاب" در سنت اماميه بر شمرده شده اند را خلاصه وار ذکر می کنم::
1 – سليم بن قيس ( نجاشي ، 8/4 )
2 - ابان بن عمر الاسدي ، تنها عبيس بن هشام الناشري از او روايت مي كند و سند نجاشي به كتابش هم از طريق همين شخص است ( نجاشي ، 14/10 )
3 – ابو عبدالله الحسين بن حماد بن ميمون العبدي ، كوفي ، او را در شمار رجال امام صادق آورده اند . كتابي دارد كه آن را داود بن حصين و ابراهيم بن مهزم روايت كرده اند و آنگاه نجاشي سند خود را به داود بن حصين و سپس به حسين مي رساند . نجاشي سندي به ابراهيم بن مهزم نمي دهد ( نجاشي ، 55 / 124 ) .
4 – ابراهيم بن ابي الكرام الجعفري ، از امام رضا روايت مي كند ( نجاشي ، 21/29 )
5 – ابراهيم بن قتيبه ، احمد البرقي از او روايت مي كند ( نجاشي ، 23/33 )
6 – ابراهيم بن المبارك . نجاشي تنها مي گويد كه او كتابي دارد و سندي ارائه نمي دهد و هيچ توضيح ديگري نيز نمي دهد ( نجاشي ، 24/38 )
7 – ابراهيم بن حماد ، كوفي ( نجاشي ، 24/39 )
8 – ابراهيم بن يزيد المكفوف ( نجاشي ، 24/40 )
9 – ابراهيم بن خالد العطار العبدي ، معروف به ابن ابي مليقه ، از امام صادق روايت مي كند ( نجاشي ، 24/41 )
10 – كتاب ابراهيم بن محمد الاشعري و برادرش الفضل كه با مشاركت بوده است . ابراهيم از امامام كاظم و رضا روايت مي كند . نجاشي مي گويد كه كتابشان را الحسن بن علي بن فضال از آن دو روايت مي كرد ( نجاشي ، 24-25/42 ) .
11 – ابراهيم بن ابي محمود الخراساني ، از امام رضا روايت مي كند . نجاشي مي گويد كه كتاب او را احمد بن محمد بن عيسي روايت مي كند ( نجاشي ، 25/43 ) .
12 – اسماعيل بن ابي زياد السكوني الشعيري . نجاشي كتاب او را نزد ابن نوح سيرافي خوانده بوده است ( نجاشي ، 26/47 )
13- اسماعيل بن آدم بن عبدالله بن سعد الاشعري ، از وجوه قم ( نجاشي ، 27 – 28 /52 )
14 – اسماعيل بن الحكم الرافعي ، سند نجاشي به كتاب او از طريق ابن عقده با يك اسناد شيعي به معناي عام است ( نجاشي ، 28/53 )
15 - اسماعيل بن سهل الدهقان ( نجاشي ، 28 -29 / 56 )
16 – اسماعيل بن بكر كوفي ( نجاشي ، 29 / 57 )
17 - اسماعيل بن يسار الهاشمي ( نجاشي ، 29 / 58 )
18 – اسماعيل بن دينار كوفي ( نجاشي ، 29 / 59 )
19 – اسماعيل بن محمد بن اسحاق بن جعفر الصادق . سند نجاشي از طريق ابوالمفضل شيباني از سنت شيعي عام است ( نجاشي ، 29 / 60 )
20 – اسماعيل القصير بن ابراهيم بن بزه كوفي . نجاشي اشاره به نام كتاب نمي كند ، ولي روشن است كه منظور او كتاب بوده است ( تعبير : حدثنا اسماعيل به ) ( نجاشي، 30 / 61 )
21- اسماعيل بن ابان . نجاشي علاوه بر عنوان كتاب ، دو كتاب ديگر هم به او نسبت داده است ( نجاشي ، 32 / 70 ) .
22- اسماعيل بن جابر الجعفي ، از امامان باقر و صادق روايت مي كند ( نجاشي ، 32- 33 / 71 ) .
23 – ابو عبدالله الحسين بن موسي بن سالم الحناط ، از موالي . از امام صادق و از گروهي از راويان امام روايت مي كند ( نجاشي ، 45 / 90 )
24 - ابو محمد الحسن بن جعفر بن الحسن ( ابن امام حسن المجتبي ) المديني ، از اعمش روايت دارد . او از امام صادق روايت مي كند . او كتاب داشته است . سند به كتابش را نجاشي از طريق ابن عقده از طريقي خاص روايت كرده است ( نجاشي ، 46 / 92 )
25 – الحسن بن رباط البجلي كوفي ، از امام صادق روايت مي كند . نجاشي مي گويد كه او كتابي دارد به روايت حسن بن محبوب ( له كتاب روايه الحسن بن محبوب ) و آنگاه سند خود را نجاشي از طريق ابن محبوب به او مي رساند ( نجاشي ، 46 / 94 ) . تعبير نجاشي احتمالا نشانگر اين است كه او كتابهاي ديگري با روايات اشخاص ديگر دارد .
26 – الحسن بن الحسين بن الحسن الجحدري الكندي ، از امام صادق روايت مي كند . نجاشي درباره او مي نويسد كه او كتبي داشته است از جمله با روايت الحسين بن محمد بن علي الازدي و آنگاه سند خود را از طريق ابن عقده از سنت روايي شيعي عام به الازدي و سپس به الجحدري مي رساند ولي در پايان سند اشاره دارد كه سند الجحدري به امام صادق مي رسد كه از امام يك نسخه را روايت مي كرده است . بنابراين كتاب او به روايت الازدي ، يك نسخه بوده است . بنابر اين گاهي يك كتاب را به نام نسخه مي خوانده اند ( نجاشي ، 46 – 47 / 95 )
27 – الحسن بن زياد العطار كوفي ( و نيز نقل شده : الحسن بن زياد الطائي ) ، از امام صادق روايت مي كند ( نجاشي ، 47 / 96 ) .
28 - الحسن بن السري الكاتب الكرخي ، از امام صادق روايت مي كند . او كتابي دارد كه حسن بن محبوب از او روايت مي كند ( نجاشي ، 47 / 97 ) .
29 - الحسن بن محمد الحضرمي ، نجاشي مي گويد كه او كتبي دارد و از جمله به روايت هارون بن مسلم بن سعدان . كاملا روشن است كه مراد او از كتب ، تعدادي دفتر حديث بوده كه همگي با عنوان كتاب شناخته مي شده و هر يك با يك راوي روايت مي شده است . آنگاه نجاشي سند خود را از دو طريق به عبدالله بن جعفر الحميري مي رساند و او از طريق هارون اين كتاب را از الحضرمي روايت مي كند . آنگاه نجاشي توضيح مي دهد كه راويان اين كتاب بسيارند . احتمالا منظور او نه كتاب هارون از الحضرمي ، بلكه راويان كتاب الحضرمي است ، كه هريك يك كتاب ، شايد با اندكي تفاوت از او روايت مي كردند ؛ شايد هم مقصود او كتاب هارون از الحضرمي است كه در اين صورت بايد بگوييم مسئله مربوط مي شود به تداول كتاب در نزد اماميه ( نجاشي ، 49 / 105 )
30 – علي بن ابي المغيره الزبيدي الكوفي ، فرزندش حسن كه خود از امامان باقر و صادق روايت مي كرد ، كتاب پدر را از او روايت مي كرده است . نجاشي سندي به اين روايت ارائه نمي دهد . بايد گفت كه در واقع كتاب پدر از طريق روايت فرزند ، به عنوان كتاب شناخته شده است ؛ با اين وصف خود فرزند هم كتابي مفرد ويژه خود داشته است ( نجاشي ، 49 / 106 )
31 - الحسن بن علي بن ابي المغيره الزبيدي الكوفي ، از امامان باقر و صادق روايت مي كرد ، او كتاب پدرش را از او روايت مي كرده است . نجاشي سندي به اين روايت ارائه نمي دهد . بايد گفت كه در واقع كتاب پدر از طريق روايت فرزند ، به عنوان كتاب شناخته شده است ؛ با اين وصف خود فرزند هم كتابي مفرد ويژه خود داشته است كه نجاشي به آن سند داده است ( نجاشي ، 49 - 50 / 106 )
32 – الحسن بن علي بن سبره ( نجاشي ، 50 / 108 )
33 - ابو الخزرج الحسن بن الزبرقان ، قمي ( نجاشي ، 50 / 110 )
34 - الحسن بن الحسين العرني النجار ، مدني ، كتابي داشته كه در آن از رجال و روات امام صادق از خود امام روايت مي كرده است . بنابراين در اين كتاب روايات او با واسطه از امام صادق گرداوري شده بوده است ( نجاشي ، 51 / 111 )
35 - ابو محمد الحسن بن محمد بن الفضل ( از اعقاب نوفل بن الحارث بن عبدالمطلب ) ، نجاشي او را ثقه و جليل خوانده است . از امام رضا نسخه اي روايت مي كند . نجاشي سندي به اين نسخه نمي دهد . او علاوه بر اين نسخه ، كتاب بزرگي هم داشته است . نجاشي توضيح مي دهد كه او علاوه بر اين ، به واسطه پدرش از امامان صادق و كاظم روايت مي كند ، بنابر اين در اين كتاب اين روايات را و شايد روايات خود از امام رضا را كه به صورت نسخه اي مستقلا (؟) هم گردآورده بوده است ، روايت مي كرده است . اين احتمال هم هست كه آن نسخه ، بنابر تعريفي كه شايد بتوان از نسخه ارائه داد ، صرفا شامل روايات او از امام رضا به صورت مسند از پيامبر مي شده است . بهرحال نجاشي به نقل از ابن عياش جوهري به كتاب بزرگ او سند مي دهد ( نجاشي ، 51 / 112 ) .
36 - الحسن بن ايوب ، نجاشي گفته كه او كتاب اصل داشته است . در اينجا كما اينكه مي بينيم ، تعبير كتاب در كنار اصل آمده است . نجاشي در اينجا سند مستقيم نمي دهد ، بلكه سند را به نقل از ابن الجنيد از حميد بن زياد مي آورد ( نجاشي ، 51 / 113 ) .
37 – الحسن بن الحسين السكوني ، كوفي ، كتاب او مشتمل بر روايات از غير امامان بوده است ، چرا كه نجاشي تعبير كتابه عن الرجال كرده است . سند نجاشي از طريق ابن عقده از طريق شيعي كوفي به اوست ( نجاشي ، 51 / 114 ) .
38 - ابو علي الحسين بن ابي العلاء الخفاف الاعور ، از امام صادق روايت مي كند . نجاشي مي گويد : او كتابهايي داشته از آن جمله به روايتي كه اسناد آن را از طريق ابن عقده نقل مي كند . بنابر اين به او كتابهاي ديگري با روايات ديگر و در سنتهاي روايي ديگر منسوب شده كه با يكديكر اختلاف داشته و به همين دليل هم نجاشي تعبير له كتب را آورده است ( نجاشي ، 52 – 53 / 117 ) . در موضوع اين سنت های مختلف بعدا بيشتر بحث می کنيم.
39 – الحسين بن حمزه الليثي الكوفي ، از امام صادق روايت مي كند . كتاب دارد ( نجاشي ، 54 / 121 )
40 – الحسين بن عثمان الاحمسي البجلي الكوفي ، ابن عقده او را از رجال امام صادق ذكر كرده است . نجاشي مي گويد كه كتاب او به روايت ابن ابي عمير است و آنگاه سند خود را به ابن ابي عمير و حسين مي رساند . تعبير ( كتابه رواية محمد بن ابي عمير ) احتمالا به اين معني است كه نجاشي مي خواهد روايت كتاب او با روايت ابن ابي عمير را معرفي كند و الا او كتابهايي با روايات ديگران داشته است ( نجاشي ، 54 / 122) .
41 – الحسين بن ابي غندر ، كوفي . از پدرش از امام صادق روايت مي كند . نجاشي مي گويد گفته شده است كه از امام كاظم روايت مي كند ( نجاشي ، 55 / 126 – 127 ) .
42 – الحسين بن المبارك ، تنها به نقل از ابن بطه به او اسناد مي دهد ، شايد به اين دليل كه در سند قبل سند خود را به ابن بطه آورده ، ديگر آن را تكرار نمي كند ( نجاشي ، 56 / 129 ) .
43 – ابو عبدالله الحسين بن سيف بن عميره النخعي ، دو كتاب دارد : يكي كتابي كه آن را از برادرش علي بن سيف روايت مي كند و ديگري كتابي كه آن را از رجال روايت مي كند و آنگاه نجاشي تنها يك سند به حسين ارائه مي كند . بنابراين در يك كتاب تنها رواياتش را از برادرش نقل كرده و تعبير نجاشي نشان مي دهد كه كتاب مي تواند به برادرش منسوب شود و بنابراين اين خود دليل اين است كه انتساب كتاب به يك راوي بستگي به سنت روايي و كتب فهارس داشته است . جالب اينكه علي بن سيف هم صاحب كتابي بوده كه در فهارس به او منسوب شده ولي در روايت آن حسين نقشي نداشته است ( نك : علي بن سيف ) . در حقيقت حسين داراي رواياتي بوده كه بخشي از آن روايت كتاب / دفترهاي برادر بوده كه بعدا با همين عنوان در كتابهاي فهارس روايت شده و مابقي روايات او که از رجال مختلف بوده عنوان كتاب دوم را در فهارس پيدا كرده است ( نجاشي ، 56 / 130 ) .
44 - ابو حذيفه اسحاق بن بشر الكاهلي الخراساني ، از رجال عامه ( اهل سنت ) و از امام صادق روايت مي كند ، او را در شمار راويان از امام صادق ذكر كرده اند . كتاب دارد كه نجاشي سندي خاص به آن مي دهد ( نجاشي ، 72 / 171 ) .
45 – احمد بن الحسن بن اسماعيل بن شعيب بن ميثم التمار ، بنابر روايت نجاشي از كشي ، وي واقفي بوده است . از امام رضا روايت مي كند و نجاشي مي افزايد كه او صحيح الحديث و مورد اعتماد بوده است . كتاب نوادر داشته است كه نجاشي دو سند به آن مي دهد . جالب اينكه افزون بر نوادر ، كتابي نيز كه در آن رواياتش از ابان بن عثمان و از رجال حديث ( يعني غير امامان بوده ) در يك سند از سوي نجاشي به نقل از حسن بن محمد بن سماعه واقفي از او روايت شده است ( نجاشي ، 74 / 179 ) .
46 – احمد بن الحسن بن الحسين اللؤلؤي ، او را نبايد فرزند الحسن بن الحسين اللؤلؤي ، از رجال حديث دانست ، كتابي داشته با عنوان اللؤلؤة. نجاشي سندي مي دهد كه در آن الحسن بن الحسين اللؤلؤي از وي روايت مي كند ( نجاشي ، 78 / 185 ) .
يكشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ساعت ۲:۲۷