روشنفکری دينی ما دست کم در دو سه دهه اخير از سه مشکل اساسی رنج می برد: نخست اينکه عموما اين جريان در سنت پايگاهی ندارد. بيشتر نمايندگان روشنفکری دينی در حوزه علوم دينی تحصيلات مدرسی ندارند. مشکل دوم اين است که برخلاف روشنفکری دينی در جهان عرب بيشتر نمايندگان روشنفکری دينی ايران تحصيلات دانشگاهی در حوزه مطالعات ادبی و تاريخی ندارند. وانگهی برای روشنفکران عرب زبان ارتباط با معانی قرآن و حديث و زبان آنها به دليل آشنایی با ادب و شعر عرب ساده تر است. نصر حامد ابو زيد و حسن حنفی و طه عبد الرحمن و عبد المجید الشرفی و فهمی جدعان و هشام جعيط و بسیاری دیگر متخصصان دانشگاهی در رشته های علوم ادب، فقه و تاريخ اسلام و علم کلامند. در جريان موسوم به روشنفکری دينی ايرانی ما چند نفر مانند آنان داريم؟ سوم اينکه در جريان روشنفکری دينی ارائه گفتاری بر ارائه آکادميک غلبه دارد. گفتار خوب است. منتهی بيان نوشتاری برای داشتن نظم فکری و برای مستند سخن گفتن ضروری است. موضوعاتی که روشنفکری دینی به آنها می پردازد بيشتر موضوعاتی اند که پرداختن به آنها نيازمند آشنایی با متون، تاريخ باورها و تحقيقات جزیی و متنی و سندی است. اينها همه با نوشتن ممکن می شود. آن هم نه هر نوع نوشتنی. نوشتن آکادميک لازم است. متأسفانه ديده می شود بسياری از آنچه در جريان روشنفکری دينی گفته می شود و منتشر می شود متکی بر کليات و استحسانات است. حتی به ادبيات حوزه اسلام شناسی هم توجه لازم نمی شود. در عرصه تاريخ فقه و کلام و تاريخ صدر اسلام فقط در همين ده سال اخير صدها کتاب و مقاله مهم و با بحث در جزئيات مسائل تاريخی نوشته شده که بی ترديد روشنفکری دينی نمی تواند نسبت به آنها بی تفاوت باشد. نمونه هایی مانند نسبت ميان فقه و قانون و يا موضوع شکلگيری شريعت و فقه در اسلام و يا موضوع مصالح و مقاصد شريعت و پيدايش و تأثيرات آن در فقه اهل سنت و يا موضوع فرايند اجتهاد شيعی و مباحث حکم ظاهری و حکم واقعی و مباحث انسداد و يا تاريخ قرآن و حديث در همين چند سال اخير موضوع بسياری از مقالات، تزهای دکتری و ورکشاپ ها بوده است. روشنفکری دينی ما کجای اين سنت قرار دارد؟ نسبتش با سنت های مدرسی حوزه های علميه چيست؟ تاکنون چند تا مقاله و کتاب به زبان های علمی در مجامع آکادميک از سوی نمايندگان روشنفکری دينی در خصوص اين نوع مسائل نوشته شده؟ نوشته هایی که پيش از چاپ اين توفيق را داشته باشند که مورد ارزيابی داوران مجلات و سری های دانشگاهی قرار گيرند. خوانندگان چگونه می توانند نظريات روشنفکری دينی را صرفا بر اساس شماری بيانيه، سخنرانی، مطالب روزنامه ای و رسانه ای و سلسله مباحث گفتاری ارزيابی کنند؟


پ.ن: من البته نگاه اغلبی داشته ام و متوجه وجود استثناء ها هستم.
دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۹:۵۰