با وجود تلاش هایی که برای تاريخنگاری کتابخانه ها در سال های اخير مبذول شده با اين وصف ما هنوز در آغاز راهيم. کتابخانه های کهنسالی مانند آستان قدس و يا روضه حيدريه و يا جديد التأسيسی مانند کتابخانه آية الله مرعشی نيازمند مستندسازی و تاريخنگاری اند. يکی از مهمترين موارد در اين زمينه بررسی تاريخچه شکلگيری اين کتابخانه ها و کتابخانه های مادری است که اين کتابخانه ها از آنها ساخته شده اند. کتابخانه ای مانند آستان قدس خود شکل گرفته بر اساس اوقافی است که در طول بيش از هزار سال سامان گرفته و به تدريج اين کتابخانه عظيم را فراهم کرده است. تنها فهرست واقفان کافی نيست. ما بايد فهرست هایی داشته باشيم از نسخه هایی که از اين واقفان و يا فروشندگان همينک در کتابخانه هایی مانند آستان قدس موجود است. روشن است که تدوين چنين فهرست هایی و مطالعه و بررسی تک تک نسخه های هر کتابخانه مادر می تواند برای بازنويسی تاريخ فرهنگی و دينی ما به کار آيد. نمونه می دانيم که در آستان قدس رضوی بخش عظيمی از نسخه ها وقف ابن خاتون است. در مورد مجلس می دانيم که کتابخانه مجلس در بخش عظيمی از آن برآمده از کتابخانه هایی مانند کتابخانه خاندان طباطبایی (سيد محمد صادق) ، خاندان امام جمعه خویی، ميرزا طاهر تنکبانی، صدر الافاضل و بسياری ديگر است. در چهل پنجاه سال اخير بسياری از نسخه های شهر های مختلف به صورت های گوناگونی در اختيار کتابخانه های مرعشی و يا آستان قدس قرار گرفته. شناخت ما از اين کتابخانه های مادر و يا نسخه هایی که به صورت های مختلف به عنوان وقف و یا فروش به این کتابخانه ها تعلق گرفته بسيار مهم است؛ هم برای شناخت ريشه های مستقيم کتابخانه های امروز کشور و هم برای شناخت تبارشناسی کتابخانه ها در طول هزار سال گذشته. اينجاست که با تبارشناسی نسخه ها می توانيم به سنت های انتقال نسخه های خطی و پديده مهاجرت نسخه ها بپردازيم. بسياری از آنچه در کتابخانه های امروز کشور موجود است ريشه اش به کتابخانه های عالمان دوران صفوی در اصفهان و يا طهران عصر قاجار می رسد. برای شناخت تاريخ فرهنگی مان نخست بايد از اينجا آغاز کنيم. پيشنهاد من به دانشجويان برای انتخاب رساله های فوق ليسانس و دکتری اين است که به اين موارد بپردازند. حتی به کتابخانه های ايران نبايد بسنده کرد. من خود در کتابخانه های ترکيه نسخه های بسيار زيادی ديدم که ريشه آنها به کتابخانه هایی مانند خزانه غرويه، کتابخانه ربع رشيدی و يا کتابخانه رصد خانه مراغه می رسد. برای درک بهتری از تاريخ فرهنگ و علوم در ايران بايد به همه اين موارد پرداخت. می دانيم که تبريز برای قرن ها يکی از مهمترين مراکز حيات علوم عقلی و نقلی بوده. از مهمترين منابع برای شناخت سهم تبريز در اين زمينه گردآوری نسخه هایی خطی است که در طول قرن ها و به ويژه عصر مابعد مغول در تبريز نوشته، قرائت و تملک شده و اجازاتی برای آنها نوشته شده است. صدها نسخه در کتابخانه سليمانيه دارای اجازات و يا رقم هایی اند مرتبط با تبريز و مراغه و خوی و شهرهای آذربايجان. در کتابخانه ظاهريه در دمشق تعداد عظیم نسخه هایی که در اصفهان و ری و خراسان کتابت شده و يا مشتمل بر اطلاعاتی درباره انتقال نسخه ها از آن شهرهاست حیرت آور است. من حتی در يمن نسخه هایی ديده ام که در شهر ری کتابت شده.
ما هنوز در آغاز راهيم برای تدوين تبارشناسی جامعی از نسخه های خطی گستره تاریخی ايران فرهنگی.
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۲۱