توضیح: این گفتگو پیش از درگذشت پاتریشیا کرون انجام گرفته است
_ لطفاً درباره پاتريشيا کرون و سهم او در مطالعات اسلام شناسی در غرب توضيح دهيد.
پاسخ: پاتريشيا کرون همینک از پر تأثير گذارترين اسلام شناسان در غرب قلمداد می شود. او با تأليف کتابها و مقالاتش و نيز با تربيت نسلی جديد از اسلام شناسان شيوه و نگرش خود را در مطالعات وابسته به اسلام در ساحت اسلامشناسی در مغرب زمين گسترش داده است. او البته بيش از آنکه متخصص اسلام به عنوان فقه و عقايد کلامی و باورهای دينی باشد يک مورخ است و با رويکرد تاريخی به موضوعات مختلف در حوزه تمدن اسلامی می پردازد. با اين وصف کار او را نمی توان به تاريخنگاری سياسی و يا اجتماعی محدود دانست. برای او البته تاريخ سياسی و اجتماعی اسلام بسيار مهم است و از اينرو مطالعات بسيار گسترده ای در خصوص منابع تاريخی دارد اما بيش از تاريخ سياسی، برای پاتريشيا کرون تاريخ شکل گيری تمدن اسلامی از نقطه نظر شکل گيری جامعه اسلامی در نخستين مراحل تحول دين به نهادهای دينی، سياسی و اجتماعی از يک سو و تاريخ نظامی تمدن اسلامی از ديگر سو اهميت فوق العاده دارد. در همين راستا باز يکی از مهمترين جنبه های پژوهش او تاريخ اقتصادی تمدن اسلامی است. از مهمترين دامنه های پژوهشی پاتريشيا کرون بايد به مطالعات او در زمينه تاريخ جاهليت و اعراب پيش از اسلام و مقايسه تحول اجتماعی و سياسی اعراب با تحول دينی در اسلام به ويژه در دوران بنی اميه اشاره کرد. بدين ترتيب برای مطالعه تاريخ يکی دو قرن نخستين اسلامی چاره ای جز مراجعه به آثار پاتريشيا کرون نيست. تصويری که او از نخستين تحولات دين اسلام و ريشه های شکل گيری ديانت جديد در جزيرة العرب و نسبت آن با سنت و تاريخ عرب جاهلی و همچنين گسترش آغازين نهاد دولت در اسلام در دوران بنی اميه و مناسبات نظامی و اقتصادی و اجتماعی در اين دوران ارائه می دهد نگاه هر خواننده و پژوهشگری را نسبت به تاريخ آغازين اسلام می تواند تغيير دهد. چندين کتابی که او مستقلاً و يا با همکاری يکی دو تن ديگر از همکارانش در اين حوزه ها منتشر کرده از بحث انگيزترين آثار در حوزه مطالعات در خصوص اسلام آغازين در چند دهه اخير بوده و تأثير گسترده ای بر مطالعات اسلامشناسی گذارده است. برخی از اين آثار به عربی هم ترجمه شده و برخی از آنها مکرر در نوشته های شماری از محققان مسلمان به دليل پاره ای از رويکردهای پاتريشيا کرون در مطالعه و نقادی منابع تاريخی اسلامی مورد انتقاد قرار گرفته است. حال که سخن به نقادی منابع تاريخی اسلامی انجاميد مناسب است به تأثير جان وانسبرو بر او اشاره کنم و رویکردی که از آن می توان به مکتب شکاکانه در رابطه با اصالت متون اسلامی و از جمله قرآن کريم و حديث تعبير کرد. طبعاً اين مکتب پيشينه ای دارد و پاتريشيا کرون حلقه مهمی در تحولات اين رويکرد قلمداد می شود اما از ديگر سو بايد همزمان در اينجا به تغيير گرایش او در تأليفات يکی دو دهه اخيرش در ارتباط با همین مسئله اشاره کرد. با وجود آنکه رويکرد تشکيکی او و شماری ديگر از پژوهشگران همانند وی مورد انتقاد منتقدانی قرار گرفته نمی توان انکار کرد که پرسشهای پاتريشيا کرون و نگرش تحلیلی و مطالعات مقايسه ای وی و در عين حال تشکيک در اصالت متون "غير مستقلّ" و در عوض تکيه او بر منابع غير اسلامی معاصر حوادث تاريخی صدر اسلام، کما اينکه تلاش او برای دریافت فهمی مستقلّ و در واقع تلاش برای بازسازی فهم متون، شيوه او و يکی دو تن از همکارانش را شيوه ای کاملاً متفاوت و بارز در اسلامشناسی غرب در چند دهه اخير جلوه داده است.
- مهمترين زمينه های مطالعاتی او در حوزه شناخت اسلام نخستین چيست؟
پاسخ: چنانکه پيشتر اشاره شد مطالعات او در حوزه اسلام نخستين و مناسبات ميان قبل و بعد اسلام در جزيرة العرب و همچنين در رابطه با اعراب شام و مناسبات قبيلگی آنان در دوران پيش از اسلام تا پس از آن و تا عصر فتوحات و امويان بسيار مهم است. از همين نقطه نظر مطالعات او درباره دوران بنی اميه اهميت فوق العاده ای دارد. از آن جمله است آنچه درباره موالی و تحولات معنایی و سهم اين مفهوم در نظامات اقتصادی و نظامی و اجتماعی اين دوران نگاشته است و نيز کتابی مشترک که با همکاری هايندز نوشت و در آن مفهوم خلافت را در دوران بنی اميه و در ادبيات آن دوران روشن کرد. اين کتاب يکی از مهمترين کتابهایی است که در زمينه تاريخ سده نخست اسلامی نوشته شده و درک ما را از مناسبات دين و دولت و مناسبات مختلف دوران بنی اميه و در نسبت با تحول ادبيات دينی فرق و مذاهب اسلامی و شکل گيری نخستين مراحل ادبيات مکتوب و شفاهی اسلامی می تواند تغيير دهد. يکی از نکات جالب تحقيقات و پژوهشهای کرون همين توجه به منابع مکتوب و يا شفاهی سده نخستين و در نسبت با تحولات نخستين جرقّه های شکل گيری مذاهب کلامی مختلف و به ويژه مرجئه و خوارج است. بخشی از مطالعات مستقلّ و يا مشترک او را همين نوع بررسيها درباره متون و ادبيات اوليه اسلامی و تلاش برای بازسازی آنها بر اساس تحولات متنی و با محوريت مسئله ميزان اصالت آنها تشکيل می دهد. از ويژگيهای مهم پاتريشيا کرون در همين راستا توجه او به شعر عرب به عنوان يکی از منابع مهم برای مطالعه سده نخستين قمری است و به ويژه برای مطالعه دوران بنی اميه. کرون در عين حال مطالعات ارزشمندی درباره دوران آغازين خلافت عباسی دارد؛ و به ويژه مقدمات ظهور انقلاب عباسی. فی المثل مطالعات او درباره عناصر شکل دهنده و همچنين ماهيت انقلاب عبّاسی بی نهايت ارزشمندند (به طور نمونه بايد به مقاله همینک کلاسيک او اشاره کرد درباره مفهوم "الرضا من آل محمد" که چنانکه می دانیم در انقلاب عباسی به کار گرفته می شد). بنابراين بايد گفت که برای شناخت دو سده آغازين اسلامی آثار و نوشته های کرون بسيار مهم و تأثيرگذار بوده اند و اثر آنها را می توان در بيشتر آنچه در اين حوزه در مغرب زمين در چند دهه اخير منتشر شده آشکارا ديد.
- ديگر زمينه های مطالعات او در حوزه اسلامشناسی چيست و چه ارزيابی از اين پژوهشها داريد؟
پاسخ: از ديگر زمينه های پژوهشی پاتريشيا کرون در حوزه اسلامشناسی بايد طبعاً اشاره کنم به کتاب ارزشمند او درباره اندیشه سیاسی و مفهوم دولت در اسلام که خوشبختانه به همت دانشمند دکتر مسعود جعفری جزی به طرز شایسته ای به فارسی ترجمه شده است. اين کتاب به نظر من نخستين کتابی است در اين حوزه که در آن بدون درافتادن در وادی ايدئولوژيهای قومی و يا دينی/ مذهبی که معمول اين دست نوشته ها به ويژه در ايران و کشورهای عربی است سعی شده است تا با ارائه نظريه ای مستند به تحليلهای تاريخی و جامعه شناختی و اجتماعی منابع انديشه سياسی اسلامی در اسلام و ايران و با رويکردی تاريخی مورد مطالعه و بررسی قرار گيرد. پاتريشيا کرون در اين کتاب تعامل "نصّ" دينی با تحول تاريخی جوامع مسلمان را در زمينه انديشه سياسی و مفهوم دولت می کاود و به درستی اهميت فقه را در انديشه سياسی اسلامی ارزيابی می کند. گرچه وی به ادبيات "نصيحة الملوک" نويسی توجه دارد و همچنين به طور خاصّ تأثير انديشه های سياسی ايرانی و يونانی را که از طرق مختلف(که کرون به درستی و با ذکر جزئيات بدانها می پردازد) در اختيار متفکران و نظريه پردازان و سياست پيشگان مسلمان قرار گرفت بر تفکر سياسی اسلامی در تحولی تاريخی مورد توجه قرار می دهد اما در عين حال از اين نکته غفلت نمی کند که بيش از هر چيز بايد سهم انديشه های کلامی و فقهی را در اين مسئله جستجو کرد و بدين دليل سراغ موضوعات معينی در فقه سياسی می رود و آگاهانه ابعاد انديشه سياسی اسلامی را در تحول ادبيات فقهی مورد بحث قرار می دهد. متأسفانه در ايران اين مقوله چندی است تبديل شده است به تئوری پردازی های ايدئولوژی زده و لو زير لوای بحثهای به ظاهر علمی و يا تحت عناوين تئوريهای به ظاهر فلسفی که از فقر تاريخينگری رنج می برند. برخی از نويسندگان با وجود آنکه به اهميت ادبيات فقهی در تحول انديشه سياسی اسلامی (به طور خاصّ سهم فقيهان و انديشه های فقهی در شکل گيری مفهوم قانون در مشروطه) توجه می دهند اما به دليل عدم تخصص در اين موضوعات سخنانشان بيشتر رنگ تکرار دعاوی نامستند می گيرد. جالب است که برخی از پژوهشگران در حوزه انديشه سياسی اسلامی/ ايرانی در ايران همچنان به نصيحة الملوک غزالی به عنوان کتابی اصيل ارجاع می دهند، در حالی که چنانکه پاتريشيا کرون در مقاله ای (و پيش از او به شکلی ديگر عبد الحسين زرين کوب) تفصيلاً بحث کرده بخشهای سياسی و اندرزنامه ای اين کتاب نه تنها اصيل نيست و از غزالی نيست بلکه آن قسمتی هم که از خود اوست ماهيتی اندرزنامه ای در چارچوب ادبيات "نصيحة الملوک" ندارد. بدين ترتيب اصولاً غزالی را نبايد در شمار نظريه پردازان در "سياستنامه نويسی" ايرانی قلمداد کرد. نه آيا در المستظهري او نمی توان نشانی از ادبیات "سياستنامه" هايی با رويکرد "انديشه ايرانشهری" يافت؟ المستظهري غزالی در واقع در چارچوب ژانر "الاحکام السلطانيه" نوشته شده است؛ ژانری که فقيهان بدان می پرداخته اند. سبب تفاوت آنچه ما فی المثل در ايران در اين حوزه توليد کرده ايم با آنچه کرون در اين کتاب ارائه داده اين است که او تئوری پردازی های خود را در اين کتاب تا آنجا که توانسته است بر اساس شناخت منابع قرار داده؛ و از آن جمله آنچه درباره سهم انديشه ايرانی در منظومه انديشه سياسی اسلامی نوشته است متکی است بر منابع اصلی و شناختی که بی واسطه و يا با واسطه(بر اساس تحقيقات و پژوهشهای ايرانشناسی متعلق به پيش از اسلام) از آن دارد و نيز از تحولات دو سده نخستين و به ويژه دوران اواخر عصر اموی و آغاز عصر عباسی، کما اينکه به درستی جريانات، مذاهب و گرايشهای مختلف دينی، مذهبی و فکری متأثر از اديان و مذاهب ايرانی پيش از اسلام و همچنين دوران و ادبيات ساسانی و ادبيات مترجَم به عربی را می شناسد.
- لطفاً درباره مطالعات اسلام شناسی پاتريشيا کرون در سالهای اخير توضيح دهيد.
پاسخ: در حدود ده سال اخير پاتريشيا کرون در حوزه اسلامشناسی به مطالعه درباره مفاهيم کفر و شرک در اسلام و همچنين مطالعه درباره تفکرات الحادی و يا زنادقه تمايل پيدا کرده و در اين حوزه مقالات جالبی تاکنون منتشر کرده است. اصولاً پاتريشيا کرون با وجود آنکه بيش از هر چيز يک مورخ قلمداد می شود و اصل تحصيلات او هم حوزه تاريخ اعراب و اسلام نخستين است اما به تاريخنگاری انديشه توجه زیادی داشته و از اين نقطه نظر بخشی از اهتمامات او به بررسی اندیشه های مذهبی و اعتقادی گروههای اعتقادی مختلف مانند شیعه، خوارج، مرجئه و معتزله به ويژه در عصر شکل گيری آغازين آنها و يا انديشه های دينی و فلسفی گروههای مخالف و ديگر انديش در درون جامعه اسلامی و از همه مهمتر گروههای الحادی و زنادقه و دهريه و از اين قبیل اختصاص يافته است. به عنوان کسی که چند سالی است او را از نزديک می شناسم و حدود بيست سالی هست که نوشته های او را دنبال می کنم و بسياری از آنها را هم خوانده ام به نظرم می رسد که او در سالهای اخير به تاريخنگاری باورهای دينی بيشتر از سابق عنايت نشان می دهد. اين مسئله البته به روند تأليف کتاب اخيرش درباره پيامبران ايرانی هم مربوط می شود و دلبستگی او به مطالعه درباره مزدکيان و خرمدينيان و مانويان و غيره. به هر حال يکی از پروژه های وی در سالهای اخير مطالعه درباره وضعيت تفکرات الحادی در تمدن اسلامی است. پاتريشيا کرون حتی به فلسفه اسلامی هم توجه داشته و نوشته هایی فی المثل درباره فارابی دارد.
- لطفاً به اختصار درباره پروفسور پاتريشيا کرون به عنوان يک ايرانشناس و همچنين درباره آخرين کتاب منتشر شده از سوی وی که درباره "پيامبران ايرانی" و در واقع جنبشهای ايرانی با ماهيت ضدّيت با عنصر عربی در دوران قبل و بعد از انقلاب عباسی است توضيحاتی ارائه دهيد.
پاسخ: در مقدمه اين کتاب که در يکی دو سال اخير چاپ شد و تاکنون بسيار مورد اقبال قرار گرفته و بايد آن را از مهمترين کتابهای پاتريشيا کرون قلمداد کرد خود او چگونگی دلبستگيش را به مطالعات ايرانشناسی و زبان فارسی توضيح می دهد که البته خواندنی است. او در اصل اسلام شناس است تا ايران شناس منتهی به تدريج به دلائل مختلف و از جمله به دليل نوع مطالعات اسلام شناختی اش به مطالعه درباره ايران علاقمند شد و در همان کتاب انديشه سياسی و نيز در چندین مقاله زمينه های مختلفی را در اين حوزه مورد مطالعه قرار داد. مهمترين مقالات او در حوزه ايرانشناسی تا پيش از چاپ کتاب اخيرش مقالاتی است که او درباره مزدکی گری و خرمدينی گری منتشر کرد. اما بی ترديد مهمترين کار او در اين زمينه همين کتاب است که در واقع نتيجه سالها مطالعه پاتريشيا کرون درباره جنبشهای اجتماعی پيش و پس از اسلام در ايران و عمدتاً در دو قرن نخست اسلامی و مطالعه تأثير و دامنه آن جنبشها در تشيع و در مذاهب و گروهها و گرايشات گنوسيستی و باطنی گری در سده های بعدی است. اين کتاب به نظر من بايد حتماً به فارسی ترجمه شود. در اين کتاب پاتريشيا کرون تحليل خود را از علل و اسباب، زمينه ها و پيامدهای جنبشهای ضد عرب و مسلمان پس از عصر فتوحات در خراسان و آذربايجان و جبال توضيح می دهد و از طيف گسترده ای از منابع و پژوهشها در آن بهره می گيرد. درباره اين جنبشها پيش از اين بهترين جُستار همان پژوهش کلاسيک زنده ياد غلامحسين صديقی بود که در اصل به زبان فرانسه منتشر شد و بعد با تغييراتی به زبان فارسی انتشار يافت. با اين وصف همانطور که می دانيم همواره تفسيرهای مختلفی از اين جنبشها در صد ساله اخير ايران که گرايشات ناسيوناليستی با انگيزه ها و پيش زمينه های متفاوت در فراز و نشيب بوده وجود داشته؛ تفسيرهایی عمدتاً ناسيوناليستی که از رهبران آن شورشها و جنبشها به عنوان نمادهای مبارزه با عنصر عرب و مقابله با هژمونی اعراب و فاتحان عرب و يا نماد اسلام ستيزی سخن می رود و حتی اين جنبشها به عنوان نهضتهایی با اهداف ملی گرايانه و يا قوم گرايانه معرفی می شوند. از آن طرف هم می دانيم که در طول تاريخ ملل و نحل نگاری اسلامی و به ويژه با اهدافی ضد شيعی اين جنبشها و اين دست گرايشات به عنوان گرايشاتی ضد دينی و در چارچوب مقابله با اسلام از سوی زردشتيان، مزدکيان و ايرانيان غير مسلمان که گاه در لباس تشيع قصد هدم بنيان دين اسلام را داشته اند معرفی شده اند. کتاب کرون به بررسی و تحليل تاريخی اين جنبشها می پردازد و بدين سبب کتاب او برای مطالعه شيعه شناسی هم کمال اهميت را دارد.
- به عنوان پرسش آخر ارزيابی کلی شما از پژوهشهای پاتريشيا کرون چيست؟
پاسخ: پاتريشيا کرون چه با نتايج پژوهشهای او موافق باشيم و يا نباشيم از مهمترين اسلامشناسان در چند دهه اخير در غرب به شمار می آيد که در هر حال پژوهشهای او تأثير گسترده و دراز دامنی بر پژوهشهای اسلام شناسی گذاشته و همچنان خواهد گذاشت. چنانکه پيشتر اشاره شد بر شيوه علمی و پژوهشی او، خاصه آنچه در آثار قديمترش در خصوص بررسی ريشه های اسلام نخستين و چگونگی شکل گيری اسلام به مثابه دين جديد در محيط جزيرة العرب و شام در عصر ما قبل و ما بعد فتوحات بيان کرده و نوع تعامل او با اصالت متون اصلی اسلامی، قرآن و حديث و نوع نگاه تجديد نظر طلب وی در بررسی انتقادی از اصالت قرآن و حديث و شيوه های او در تاريخگذاری منابع و مستندات تاريخی همه آنچه به سده نخست اسلامی باز می گردد شماری از محققان و پژوهشگران انتقاد کرده اند. خود او نيز تحولاتی در پژوهشهایش از اين نقطه نظر نسبت به آثار اوليه اش تجربه کرده است. در کشورهای عربی با وجود ترجمه محدود آثارش، در حد يکی دو کتاب عموماً انتقاد از وی در نوشته های شماری از نويسندگان با گرايشات اسلامی کم نيست. در ايران، پاتريشيا کرون بيشتر به عنوانِ ايرانشناسی خود شهرت يافته وبرخی آثارش ترجمه و يا در دست ترجمه است. به نظر من مهم اين نيست که با همه آرای پاتريشيا کرون موافق باشيم و يا نباشيم. او پرسشهای مهمی را مطرح کرده و تلاش کرده با شيوه های تحليلی و تاريخی بدانها پاسخ دهد. اهميت کار او بيشتر در طرح اصل این پرسشهاست که خود محرکی است برای بازبينی در منابع تاريخی و مطالعات اسلامشناسانه. از مهمترين ويژگی های او برخورداری از نگاه و تحليل تاريخی و جامعه شناختی است. او تاريخ غرب و ساير ملل را به درستی خوانده و اطلاع بسيار خوبی از تاريخ تحولات جهانی چند سده اخير دارد؛ با مکاتب مختلف فلسفی و جامعه شناختی مغرب زمين آشناست و عموماً در تحليل خود از جوامع مسلمان از الگوهای جامعه شناختی و تحلیلی/تاريخی در غرب بهره مند است و مهمتر از همه اينکه تحليل تاريخی خود را تنها محدود به جنبه های فيلولوژيک و يا متأثر از سنتهای کلاسيک اسلامشناسی نمی کند؛ او به خوبی به ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی جوامع مسلمان توجه نشان می دهد و سعی می کند در پرتوی اين نوع تحليل جامع، تمدن اسلامی را در بستر و در پيش زمينه تاريخ تمدن بشری و در مقايسه با ديگر تمدنها و ديانتها و تواریخ سایر ملل و دول مورد مطالعه قرار دهد.
جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۱۸