در کتاب بزرگی که اين روزها، آخرين بازبينی ها را در آن اعمال می کنم و با عنوان روابط فرهنگی ايران و يمن در سده های ميانه منتشر خواهد شد، بخشی را به امامت زيديان در شمال ايران اختصاص داده ام. تاريخ مطالعات درباره حکومتهای زيدی شمال ايران، به ويژه با تحقيقات استاد مادلونگ و انتشار کتاب اخبار أئمة الزيدية و رساله دکتری ايشان با عنوان امام قاسم بن ابراهيم مرحله تازه ای را تجربه کرده است. پس از ايشان، تحقيقات در اين باره پيشرفت زيادی نداشته است. دليل اين امر اين است که بيشتر متون مربوط به تاريخ امامت زيديان شمال ايران وسيله استاد مادلونگ پيشتر مورد بررسی قرار گرفته بود. با اين وصف در سالهای اخير با انتشار شماری از کتابهای زيديان ايرانی و دستيابی به پاره ای از نسخه های خطی در اين حوزه، امکان پيشرفت هايی در اين باره فراهم شده است. اينجانب در کتاب ديگرم با عنوان: زيديه ايران، به تفصيل تمامی اطلاعات نسخه های خطی و کتابهای چاپی را در مورد زيديان ايران، دسته بندی و مورد باز بينی قرار داده ام. در اين ميان در مورد دوره حکومت زيديان و علويان تا دوره اخلاف ناصر اطروش اطلاعات تاريخی بيشتری در اختيار است (و طبعاکارهای بيشتری درباره آن منتشر شده است)، اما پس از آن امامت زيدی در ايران بيشتر به نوعی حکومت محلی در پاره ای از دوره ها و يا امامت مذهبی به شکل محدود و تنها در حد دعوت به امامت منحصر شد. به همين دليل برخلاف دوره اول، اطلاعات مربوط به امامت زيديان در شمال ايران، کمتر مورد عنايت مؤرخان عمومی و به ويژه تاريخنگاران فارسی قرار گرفته و به هر حال اطلاع زيادی در اين باره از اين طريق در اختيار نيست. کتابهای تاريخنگاری محلی مانند تاريخ طبرستان ابن اسفنديار و مانند آن نيز اطلاع قابل توجهی درباره دوره هابی بعدی به دست نمی دهند. در دوره هايی تنها می توان از حضور زيديان و فقه و کلام زيدی در شمال ايران و يا بخشهای از خراسان سخن گفت و اين حضور حتی در سطح دعوت به امامت هم نبوده است. اين بخشها در فصلهای ۵ و ۶ کتاب زيديه ايران مورد مطالعه قرار گرفته است. واقعيت اين است که اين اطلاعات در کتابها و منابع فارسی کهن که در اختيار ماست، ديده نمی شوند و به عنوان بخش گمشده ای از تاريخ شمال ايران قابل بررسی اند. در حقيقت اطلاعات ما در مورد دوره های پس از سده پنجم تنها متکی بر منابعی زيدی است که نويسندگان آنها ايرانی بوده اند ولی اين آثار در ايران باقی نمانده و يکسره به يمن در طول سده های بعدی منتقل شده اند.
در اينجا صرفا می کوشم با نام بردن از شماری از کسانی که در دوره پس از برادران هارونی تا حدود يکصد سال بعد به عنوان امامان زيدی در ايران در کتابهای زيدی معرفی شده اند، اهميت اين گونه مطالعات را متذکر شوم. دوره های بعدی را در نوشته ای ديگر انشاء الله دنبال خواهم کرد. پيش از آغاز به اين نکته توجه دهم که امامت زيديان در شمال ايران گاه مورد نزاع ميان ايشان قرار می گرفته و اين امر در پاره ای از موارد به اختلافات ميان پيروان فقه ناصر اطروش و فقه قاسمی/هادوی مربوط می شده است. سنتهای خانوادگی و محلی نيز در اين مورد نقش مهمی داشته اند. از ديگر سو اين نکته را متذکر شوم که امامت زيديان گاهی تنها در سطح اقامه دعوت و انجام بيعت به تقليد از سنت امامت زيدی بوده و از اينرو تنها بعد مذهبی داشته و لذا بازتاب سياسی ويژه ای در سطح غير محلی نداشته است.
۱- المستظهر بالله أحمد بن الحسين: أحمد بن الحسين بن أبي هاشم محمد بن علي بن محمد بن الحسن بن الإمام محمد بن أحمد بن محمد بن الحسن بن علي بن عمر الأشرف بن زين العابدين علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب. معروف به مانكديم، از أصحاب المؤيد بالله أحمد بن الحسين (د۴۱۱ ق)، که امامت او محدود به دعوت در منطقه لنجا بوده و جالب اينکه درست معاصر با امامت و دعوت أبو طالب يحيى بن الحسين هاروني بوده است که آن هم در شکل محدودی بوده و جنبه حکومتی نداشته است. به هر حال طبق نظر منابع زيدی، او نيز تقريبا همزمان با ابوطالب (د. ۴۲۴ق) و ظاهرا در ری درگذشته است. به ويژه وی را به دليل کتاب مهم کلامی تعليق شرح الأصول الخمسه قاضي القضاة عبد الجبار بن أحمد بن عبد الجبار الهمداني می شناسيم.
۲- الموفق بالله الحسين بن إسماعيل الجرجاني: أبو عبد الله الحسين بن إسماعيل بن زيد بن الحسن بن جعفر بن الحسن بن محمد بن جعفر بن عبد الرحمن (الشجري) بن القاسم بن الحسن بن زيد بن الحسن بن علي بن أبي طالب. از اصحاب المؤيد بالله أحمد بن الحسين الهاروني، صاحب کتابهای:۱- كتاب الاعتبار وسلوة العارفين و ۲- كتاب الإحاطة في علم الكلام (به صورت نسخه خطی) که اولی به چاپ رسيده است. وی پدر المرشد بالله يحيى بن الحسين، صاحب الأمالي است. مرگش را بعد از ۴۲۰ دانسته اند.
۳- المرشد بالله يحيى بن الحسين: فرزند شخص قبلی.گفته اند که دعوتش در گيل و ديلم و ري وجرجان بوده است. مجالس حديثی دوشنبه ها و پنجشنبه های او چاپ شده است، به نامهای: الأمالي الإثنينية (اخيرا در عمان) و الأمالي الخميسية ( اين يکی در سال ق۱۳۷۶ق). وی برای منابع سنی و امامی کاملا شناخته شده بوده است.
۴- الناصر الهوسمي: الناصر أبو عبد الله الحسين بن أبي أحمد بن الحسن بن علي بن الناصر للحق الحسن بن علي الأطروش،که به عنوان امامت ناصری مذهبان گيلان و ديلمان از وی ياد می شود. دوره امامت او طولانی گزارش شده و مرگش را در هوسم به سال ۴۷۲ ق دانسته اند.
۵- الهادي الحقيني (أبو الحسن علي): أبو الحسن علي بن جعفر بن الحسن بن عبد الله بن علي بن الحسن بن علي بن أحمد الحقيني بن علي بن الحسين بن زين العابدين علي. دعوت او منحصر به بلاد ديلمان بوده و اخباری از مناسبات خصمانه ميان او و ملاحده اسماعيلی در دست است. وی معاصر الإمام الرضي أبو الرضى الكيسمي بوده که دعوت اين يکی در گيلان، بوده است. وی به دست ملاحده کشته شد (در ماه رجب سال ۴۹۰ ق).
۶- أبو الرضى الكيسمي الحسيني: أبو الرضى الكيسمي بن مهدي بن خليفة بن محمد بن الحسن بن جعفر بن الناصر للحق الحسن بن علي (الأطروش): از سوی امام الناصر حسين الهوسمي متولی زيديان در گيلان بوده است. پس از الهادي الحقينی متولی امامت کل بلاد زيديان در گيلان و ديلمان شد. در کيسم اندکی پس از الحقيني درگذشت.
۷- أبو طالب الأخير يحيى بن أحمد بن الحسين الهاروني: المؤيد بالله أبو طالب الأخير يحيى بن أحمد بن الحسين بن المؤيد بالله أحمد بن الحسين بن هارون بن الحسين بن محمد بن هارون بن محمد بن القاسم بن الحسين بن زيد بن الحسن بن علي بن أبي طالب. امامت او گستره وسيعی را در شمال ايران پوشش می داد و حتی شهرت او به مکه و يمن هم رسيد: در مکه (در ميان أشراف بني فليتة) دعوت او انتشار يافت و در يمن در سال ۵۱۲ ق و از سوی الأمير المحسن بن الحسن بن الناصر بن الحسن بن عبدالله بن محمد المختار بن الناصر أحمد بن الهادي إلى الحق يحيى بن الحسين و پس از چند سالی وسيله الشريف شرف الدين الحسين بن عبدالله بن المهدي بن عبدالله بن المرتضى محمد بن الهادي إلى الحق يحيى بن الحسين دعوت او در ميان زيديان مورد پذيرش قرار گرفت. وی مناسبات خصمانه ای با ملاحده (اسماعيليان) داشت و در سال ۵۲۰ ق درگذشت.
سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۲۰