<p />
علماي شيعه امامي بيشترين ستايش ممكن را از اين كتاب و نحوه تنظيم روايات آن و تلاشي كه كليني در تأليف آن متحمل شده است و در مقايسه با ساير كتابهاي حديثي داشته اند . در ميان گرايش كلامي - اصولي شيعي ، شيخ مفيد ( درگذشته 413 ق ) معتقد بود كه اين كتاب از گرانقدرترين كتابهاي شيعه و مفيدترين آنهاست( من أجلّ كتب الشيعة وأكثرُها فائدة ) [1]. شهيد أول محمد بن مكي العاملي (درگذشته 786ق) نيز بر اين باور است كه در اماميه كتابي در حديث همپايه الكافي نوشته نشده است[2] . محقق شيخ عـلي الكركي (درگذشته 940ق) كتاب الكافي را كتابي بي مانند و " الجامع الكبير لاحاديث أئمة الهدى" خوانده و می نويسد كه اين كتاب شامل مجموعه اي از احاديث است كه در كتابهاي ديگر ديده نمي شود[3] . شيخ إبراهيم القطيفي (درگذشته 950ق) ، فقيه نامدار و معارض محقق كركي نيز با اشاره به نام كتاب الكافي ، اين كتاب را همانند اسمش كافي و وافي به مقصود دانسته است[4] . شهيد ثاني هم جمع ، ترتيب ، تنظيم و اسانيد كتاب الكافي را ستوده است[5] . وي كتب اربعة را عماد ايمان و بنياد دعائم اسلام مي خواند [6] . شيخ حسين بن عبدالصمد، پدر دانشمند شيخ بهايي در مورد كتاب الكافي مي نويسد كه كليني كتاب خود را كه در مدت بيست سال تدوين كرده بود ، تهذيب كرد و پيراست و اين كتاب بر مجموعه اي از احاديث مشتمل است كه در ديگر كتابها يافت نمي شود[7] . سيد مير محمد باقر الداماد نيز از عالمان دوره صفوي است كه در عين حال كه فيلسوف بود ، ولي به كتابهاي حديث و از همه مهمتر كتاب الكافي بهاي بسيار مي داد [8]و مي دانيم كه بر اين كتاب شرحي هم نوشت. سيد محمد مهدي بحرالعلوم ( درگذشته 1212 ق ) فقيه اصولي ، اين كتاب را كتابي" جليل " و "عظيم النفع، عديم النظير" دانسته و آن را به دليل حسن ترتيب و تهذيب ، دقت در نقل ، جامع اصول و فروع بودن و اشتمال بر اكثر روايات امامان ، بي نظير و برتر از همه كتابهاي حديثي دانسته است[9]. در ميان جريان اخباري ، ملا محمد امين استرابادي ( درگذشته 1036 ق ) پيشوا و بنيانگذار اخباريان ، در الفوائد المدنية به نقل از مشايخ گذشته چنين مي آورد كه كتابي همانند كافي در تاريخ اسلام نوشته نشده است.[10] فيض كاشاني ( درگذشته 1091 ق ) كه وي هم مسلك اخباري داشته است ، كتاب الكافي را به دليل اشتمال بر اصول حديث و خالي بودن از زياده گويي و مطالب بي فايده ، شريف ترين و كامل ترين و موثق ترين كتاب حديثي شيعه معرفي مي كند ، به اين دليل كه مشتمل بر "اصول " است [11]. مولى محمد تقي مجلسي كتاب الكافي را كتابي بي مانند در اسلام مي داند . مولى محمد طاهر قمي هم تمامي كتب اربعه را مرجع فقها مي داند [12]. مولى محمد باقر مجلسي ( درگذشته 1110 ق ) ، نويسنده نامدار بحار الانوار و شارح كتاب الكافي ، اين كتاب را از لحاظ دقت و كامل بودن مهمتر از همه كتابهاي حديثي شيعه خوانده و آن را بهترين و عظيم ترين تاليفات اماميه دانسته است [13]. ميرزا حسين نوري (درگذشته 1330ق) نيز كتاب كافي را به دليل جامعيت در فقه ، عقايد و مواعظ و آداب شايسته برتري دانسته است. كتابشناساني مانند ميرزا عبدالله اصفهانی افندي [14] ، كنتوري ( درگذشته 1286 ق ) [15] و آقابزرگ طهراني ( درگذشته 1389ق ) [16]نيز از كتاب الكافي در مقايسه با كتابهاي ديگر ستايش كرده اند .
به ویژه در تشيع سده هاي متأخر و با رشد گرايش اخباري گري ، جايگاه كليني و كتاب او الكافي بيشتر مورد تأكيد قرار گرفت وبه ويژه پس از استقرار تشيع در ايران در عصر صفوي، علاوه بر اهتمام فقيهان به كتاب الكافي به عنوان منبعي مهم درباره احاديث فقهي ، كتاب الكافي وبويژه بخش اصول آن به عنوان مهمترين مرامنامه اعتقادي شيعه ، دست كم از ديدگاه عالمان اخباري و محدثين و گرايش تشيع اعتقادي قلمداد شد . اين امر از نوع ستايشهايي كه از كليني و كتاب الكافي در منابع متأخر شده است ، به خوبي پيداست . [17] در همين مورد بايد توجه داشت كه كتاب الكافي بر خلاف سه منبع ديگر كتب اربعه حديثي شيعه ، علاوه بر احاديث فقهي شامل احاديث اعتقادي و تفسيري هم هست و بنابراين از نقطه نظر اعتقادي در مقايسه با سه كتاب ديگر از اهميت بيشتري برخوردار بوده است . در راستاي تأكيد بر اعتبار كتاب الكافي نزد اماميه ، عنوان كتاب , بهانه اي براي شدت بخشيدن به اعتبار كتاب الكافي را براي برخي گرايشهاي حديث گرا تر شيعي فراهم كرده است . بر اين اساس ادعا شده كه اين كتاب به امام غائب عرضه شده و امام آن را تحسين كرده است . در اين مورد بايد به طور خاص به عبارتي نسبت داده شده به امام غائب از سوي برخي منابع اشاره كرد كه بر اساس آن ، امام درباره كتاب كافي تعبير "كتاب كافي براي شيعيان كافي است " ( الكافي كاف لشيعتنا ) را بكار برده اند [18] . مجلسي در مرآة العقول ، كه شرحي بر كتاب الكافي است ، عرضه كتاب را بر امام غائب رد كرده ، گرچه تلويحا تأكيد كرده كه كتاب مورد تأييد امام بوده است. البته علی ابن طاووس , عالمی با گرايش شبه اخباری , به کتاب الکافی به دليل آنکه در عصر نائبان خاص امام غائب نوشته شده است , اعتباری خاص می بخشد و معتقد است مطالب کتاب در اين دوره می توانسته به سادگی مورد تحقيق و درست سنجی ( طبعا از سوی وکلای امام ) قرار گيرد [19].
با وجود اعتبار فوق العاده اي كه علماي اماميه به كتاب الكافي داده اند ، اما بي ترديد اين كتاب هيچگاه از ديدگاه آنان و به ويژه فقها و علماي اصولي ، جايگاهي را كه صحاح شش گانه اهل سنت و مهمتر از همه دو صحيح محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم بن الحجاج نيشابوري در ميان اهل سنت پيدا كردند و در اين ارتباط كتاب بخاري را پس از كتاب قرآن ، برترين و صحيحترين كتاب دانستند ، پيدا نكرد . از دیگر سو باید دانست که در مورد ميزان صحت احاديث الكافي ميان علماي اماميه و به ويژه ميان فقيهان و محدثان اختلاف نظر وجود دارد. علماي اصولي و فقيهان گرچه اعتبار زيادي براي اين كتاب قائل بوده و آن را منبع مهم و مطمئني براي اخبار و احاديث امامان مي دانستند و بويژه در بخش احاديث فقهي تكيه اصلي خود را بر اين كتاب مي گذاشته اند ، ولي در عين حال احاديث اين كتاب را مورد نقادي فقهي ، اصولي و رجالي قرار مي دادند . آنان همواره بر اين امر تأكيد داشته اند كه احاديث كتابهاي اربعه حديثي و از جمله كتاب الكافي نيز مي بايست مورد دقتهاي رجالي و ارزيابي كارشناسانه فقهي قرار بگيرند و نمي توان از " قطعي الصدور " بودن آنها سخن گفت [20]. در همين ارتباط آنان به ضعيف بودن و يا دست كم غير صحيح بودن شماري از احاديث كتاب الكافي حكم كرده اند و بدين وسيله نظريه حجيت تمامي احاديث كتاب الكافي را كه به ويژه از سوي اخباريان طرح مي شده است ، رد كرده اند[21] . به همين دليل هم پاره اي از عالمان امامي به وجود احاديث ضعيف و يا دست كم غير صحيح , از نقطه نظر شيوه متأخران در زمينه تقسيم احاديث [22] در كتاب الكافي اشاره كرده و انواع چهارگانه حديث را از ديدگاه شيوه ياد شده ، در اين کتاب برشمرده اند[23]. در مقابل , اخباريان كه با توجه به مباني خاص خود در زمينه حجيت منابع چهارگانه فقه شيعي ( كتاب خدا ، سنت / حديث ، عقل و اجماع ) رويكردي متفاوت نسبت به حديث در مقايسه با اصوليان شيعي داشته اند و احاديث را منبع اصلي حجيت فقهي مي دانند ، بر صحت و "قطعي الصدور" بودن احاديث متون "اصول" و كتابهاي اصلي حديثي اماميه و يا دست كم كتب اربعه و از جمله كتاب الكافي تأكيد كرده اند [24] و معتقدند كه مولفان اين كتابها با شيوه هاي خاص خود و متفاوت با شيوه متأخران در ارزيابي صحت و يا ضعف احاديث ، تنها به نقل احاديث صحيح و " قطعي الصدور " در كتابهاي خود مبادرت كرده اند[25] . فی المثل میرزا حسین نوري ( درگذشته 1320 ق ) وثوق به كتاب كافي را چندان دانسته كه از ديدگاه او نيازي به بررسي اسناد روايات آن وجود ندارد ، بلكه وي معتقد است كه مي توان بنا بر شيوه محدثان كهن در زمينه ملاكهاي "تصحيحِ" اخبار ، اطمينان لازم را نسبت به ثبوت و صحت روايات كافي به دست آورد[26] . بنابراین اخباريان شيعه اعتبار بسيار بيشتري براي كتاب الكافي قائل بوده اند . این در حالی است که با توجه به اينكه از نقطه نظر رجالي ، تعداد زيادي از اسناد كتاب الكافي و همچون ساير كتابهاي حديثي دچار مشكلاتي از نقطه نظر دانش رجال و دراية الحديث است و شماري از راويان احاديث الكافي ضعيف و غير قابل اعتماد توصيف شده و يا دست كم توثيق نشده اند ، عموما محدثان و به ويژه اخباريان به پاره اي از استحسانات استنباط شده بر اساس نقطه نظرهاي رجالي محدثان و رجاليان كهن براي تصحيح و يا رفع ضعف احاديث اين كتابها و از جمله كتاب الكافي استناد كرده وكوشيده اند نشان دهند با وجود تضعيف پاره اي از راويان احاديث اين كتابها و يا وجود مشكلاتي مانند عدم اتصال سند و ارسال حديث ( به اصطلاح احاديث مرسل ) و مشكلاتي از اين دست ، ولي مؤلفان كتابهاي حديثي كهن و به ويژه مولفان اصول و جوامع حديثي و از جمله كتب اربعه و از همه مهمتر كتاب الكافي ، احاديث خود را بر اساس اعتماد به پاره اي از قرائن كه به شيوه قدماء معروف است[27]، از اصول ( مانند اصول اربعمئة ) و كتب مورد اطمينان ( به اصطلاح معتمد ) اخذ كرده و آن احاديث ، حتي اگر با مشكلات رجالي توأم بوده ولي برگرفته از اصول معتبر و مورد عمل اماميه بوده است[28] . طبعا از اين نقطه نظر، در مورد چاره جویی احاديث متعارض اين كتابها به مواردي مانند ضرورت تقيه [29]و يا جواز عمل به هر دو نوع حديث متعارض و يا سكوت و عدم رد احاديث متعارض يا نوعي تأويل براي جمع ميان اخبار و موارد مشابه ديگر روي مي آوردند [30]. اين شيوه ها البته گرچه در ميان اخباريان رواج عمومي داشته ، ولي فقيهان و عالمان اصولي نسبت به آنها اتفاق نظر نداشته اند و تاكنون نيز در ميان فقيهان شيعه در مورد اين مباحث اختلاف نظر وجود دارد. اما آنچه مسلم است اين است كه وجود اخبار متعارض از ديرباز نظر فقيهان و متكلمان شيعه را به خود جلب كرده بوده و از آنان آراء اصولي و انتقادي در اين مورد در اختيار داريم[31] . به همين دليل طبعا كتاب الكافي و محتويات حديثي آن همواره از اين نقطه نظر مورد نقادي بوده است .
--------------------------------------------------------------------------------
[1] مفيد ، تصحيح الاعتقاد ، ص55 .
[2] نك : مجلسي ، بحار ، 107 / 190.
[3] نک : محقق کرکی , " طریق استنباط الاحکام الشرعیه " , در رسائل , 3 / 47 ؛ مجلسي ، 108 / 47 ، 62 ، 75 – 76 ، 96 ، 110 / 18 .
[4] مجلسي ، 108 / 114.
[5] مجلسي ، 108 / 141 ، 109 / 7 ، 91 ، 104.
[6] مجلسي ، 108 / 138
[7] نك : حسين بن عبدالصمد ، وصول الاخبار ؛ نيز نك : مستدرك الوسائل ، 3 / 532.
[8] مجلسي ، 110 / 4
[9] نك : بحرالعلوم ، الفوائد الرجالية ، 3 / 330 .
[10] نك : استرابادي ، الفوائد المدنية ، ص 200 ؛ نك : نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532
[11] نك : فيض كاشاني ، الوافي ، 1 / 6 ؛ نيز نك : بحراني ، لؤلؤة البحرين ، ص 5 .
[12] مجلسي ، 110 / 129
[13] نك : مجلسي ، مرآة العقول ، 1 / 3 .
[14] نك : افندي ، رياض العلماء ، 2 / 261
[15] نك : كنتوري ، كشف الحجب ، ص 418 ؛ براي مجموعه اي از نظرات عالمان شيعه درباره الكافي ، نك : خوانساري ، روضات الجنات ، 6 / 116 به بعد .
[16] نك : آقابزرگ ، الذريعة ، 17 / 245
[17] علاوه بر منابع گذشته , نیز نك : اردبيلي ، جامع الرواة ، 2 / 218 ؛ تفرشي ، نقد الرجال ، ص 339 ؛ قهپايي ، مجمع الرجال ، 6 / 73 ؛ نراقي ، شعب المقال ، ص 103 ؛ ابوعلي الحائري ، منتهي المقال ، ص 297 ؛ نوري ، مستدرك ، 3 / 526 – 527 ؛ حسن صدر ، عيون الرجال ، ص 84 ؛ مامقاني ، تنقيح المقال ، 3 / 202 ؛ امين ، اعيان الشيعه ، 47 / 153 ؛ عباس قمي ، الفوائد الرضوية ، ص 657 ؛ همو ، الكني والالقاب ، 2 / 98 ؛ همو ، سفينة البحار ، 2 / 494 .
[18] درباره آن ، نك : مامقاني ، تنقيح المقال ، 3 / 202 ؛ محمد صادق بحرالعلوم ، دليل القضاء الشرعي ، 3 / 131 ؛ حسين علي محفوظ ، مقدمه ، ص 25 ؛ براي نظر برخي عالمان امامي در اين باره ، نك : ابوعلي حائري ، منتهي المقال ، ص 298 ؛ نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532 ؛ حسن صدر ، نهاية الدراية ، ص 219 .
[19] نک : ابن طاووس , كشف المحجة , ص 220 .
[20] نک : بهبهاني،الفوائد الحائرية , چاپ شده ضمن رجال الخاقاني،ص 210 – 218 .
[21] نک : سيد محمد مجاهد ، مفاتيح الأصول , ص334 ؛ خویی , معجم رجال الحديث 1 / 92 .
[22] براي شيوه متأخران و اقسام چهارگانه حديث نزد آنها ، نك:
شهيد الثاني، الدراية في علم مصطلح الحديث، مطبعة النعمان , نجف ا شرف , ص 19 – 24 ؛ عاملي، حسين بن شهاب الدين، هداية الابرار , ص 109.
[23] مانند فخر الدين طريحي (درگذشته 1085ق)، جامع المقال , ص193 ؛ يوسف بحراني (درگذشته 1186ق) , لؤلؤة البحرين , ص394 به نقل از برخي مشايخ خود ؛ محمد مهدي بحر العلوم، رجال السيد بحر العلوم , 3/ 331 ؛ محمد بن سليمان تنكابني (درگذشته 1310ق ) , قصص العلماء , ص420 ؛ آغا بزرك طهراني , الذريعة , 17 / 245 . طريحي مي نويسد كه از مجموع 16199 حدیث الکافی ، تعداد صحيح 5072 و تعداد حَسَن 144 وموثَّق 1118 وقوي 302 وضعيف 9485حديث است .
[24] نک : استرابادي، الفوائد المدنية , چاپ سنگی تهران، 1321ق , ص 181 - 183؛ عاملي، حسين بن شهاب الدين (درگذشته 1076هـ)، هداية الابرار إلى طريق الائمة الاطهار، مطبعة النعمان نجف اشرف , 1396ق , ص 56 ، 82 - 85 ؛ فیضكاشاني، الوافي، چاپ سنگی ایران , 1328 ق , 1/11؛ حر عاملي، وسائل الشيعة، بيروت , دار احياء التراث العربي, 1391 ق ،20 /96 ـ 104 و 62 – 65 ؛ بحراني (ت 1186 ق )، الحدائق الناضرة، تحقيق محمد تقي ايرواني، نجف , مطبعة النجف , 1376 ق ، 1/ 15 ـ 24 . اخباریان در عين حال به اظهارات كليني و شيخ صدوق در مقدمه الكافي و ( فقيه ) من لايحضره الفقيه و عقيده اي كه آنان نسبت به احاديث وارد شده در اين دو كتاب ابراز داشته و آنها را " حجت " و يا مبناي عمل فرض كرده اند ، استناد مي كنند تا ادعاي خود را اثبات نمايند ؛ نك : فیضكاشاني، الوافي، 1/11 ؛ محمد تقی مجلسی , لوامع صاحبقرانی , مقدمة , فائدة 11 , 1 / ؛ براي نقد اين شيوه از سوي اصوليان ، نك : كاشف الغطاء، كشف الغطاء، ايران، مطبعة محمد باقر، 1371 ق ، مبحث 48 ؛ خوئي، معجم رجال الحديث , المدخل , 1 / 103 - 104 .
[25] نک : حر عاملی , وسائل الشيعة , 20 / 64 ؛ فائده 6 .
[26] نك : نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532
[27] نك : حسن بن زین الدین , معالم الاصول , ص 163 ؛ شيوه قدما در تقسيم اخبار و احاديث مبتني بر دسته اي از قرائن و متفاوت با شيوه متأخرين بوده است . در مورد كسي كه شيوه جديد به او نسبت داده شده ، در منابع رجالي و كتابهاي اخباريان كه بويژه آنان سخت اين شيوه را مورد انتقاد قرار داده اند ، اختلاف است . برخي احمد ابن طاووس و برخي ديگر علامه حلي را پيشنهاد مي كنند . در مورد مقايسه اين دو شيوه ، نك : حسن بن زين الدين، منتقى الجمان في أحاديث الصحاح والحسان، چاپ سنگی ايران , 1379 ق 1/3 – 13؛ فیض كاشاني , الوافي، 1/11؛ حر عاملي، وسائل الشيعة، 20/102 و 96 ؛ بحراني، الحدائق الناظرة، 1/14 - 24،مقدمه 2 ؛ عاملي، هداية الابرار , ص 96.
[28] نک : بحراني، الحدائق الناضرة، 1/ 16 – 20 .
[29] انک : بحراني، الحدائق الناضرة، 1/15 – 16 .
[30] نک : عاملي , هداية الابرار , ص 101؛ بحراني، حدائق , 1/8 – 13 .
[31] نک : مدخل اختلاف الحدیث , در دایره المعارف بزرک اسلامی .
به ویژه در تشيع سده هاي متأخر و با رشد گرايش اخباري گري ، جايگاه كليني و كتاب او الكافي بيشتر مورد تأكيد قرار گرفت وبه ويژه پس از استقرار تشيع در ايران در عصر صفوي، علاوه بر اهتمام فقيهان به كتاب الكافي به عنوان منبعي مهم درباره احاديث فقهي ، كتاب الكافي وبويژه بخش اصول آن به عنوان مهمترين مرامنامه اعتقادي شيعه ، دست كم از ديدگاه عالمان اخباري و محدثين و گرايش تشيع اعتقادي قلمداد شد . اين امر از نوع ستايشهايي كه از كليني و كتاب الكافي در منابع متأخر شده است ، به خوبي پيداست . [17] در همين مورد بايد توجه داشت كه كتاب الكافي بر خلاف سه منبع ديگر كتب اربعه حديثي شيعه ، علاوه بر احاديث فقهي شامل احاديث اعتقادي و تفسيري هم هست و بنابراين از نقطه نظر اعتقادي در مقايسه با سه كتاب ديگر از اهميت بيشتري برخوردار بوده است . در راستاي تأكيد بر اعتبار كتاب الكافي نزد اماميه ، عنوان كتاب , بهانه اي براي شدت بخشيدن به اعتبار كتاب الكافي را براي برخي گرايشهاي حديث گرا تر شيعي فراهم كرده است . بر اين اساس ادعا شده كه اين كتاب به امام غائب عرضه شده و امام آن را تحسين كرده است . در اين مورد بايد به طور خاص به عبارتي نسبت داده شده به امام غائب از سوي برخي منابع اشاره كرد كه بر اساس آن ، امام درباره كتاب كافي تعبير "كتاب كافي براي شيعيان كافي است " ( الكافي كاف لشيعتنا ) را بكار برده اند [18] . مجلسي در مرآة العقول ، كه شرحي بر كتاب الكافي است ، عرضه كتاب را بر امام غائب رد كرده ، گرچه تلويحا تأكيد كرده كه كتاب مورد تأييد امام بوده است. البته علی ابن طاووس , عالمی با گرايش شبه اخباری , به کتاب الکافی به دليل آنکه در عصر نائبان خاص امام غائب نوشته شده است , اعتباری خاص می بخشد و معتقد است مطالب کتاب در اين دوره می توانسته به سادگی مورد تحقيق و درست سنجی ( طبعا از سوی وکلای امام ) قرار گيرد [19].
با وجود اعتبار فوق العاده اي كه علماي اماميه به كتاب الكافي داده اند ، اما بي ترديد اين كتاب هيچگاه از ديدگاه آنان و به ويژه فقها و علماي اصولي ، جايگاهي را كه صحاح شش گانه اهل سنت و مهمتر از همه دو صحيح محمد بن اسماعيل بخاري و مسلم بن الحجاج نيشابوري در ميان اهل سنت پيدا كردند و در اين ارتباط كتاب بخاري را پس از كتاب قرآن ، برترين و صحيحترين كتاب دانستند ، پيدا نكرد . از دیگر سو باید دانست که در مورد ميزان صحت احاديث الكافي ميان علماي اماميه و به ويژه ميان فقيهان و محدثان اختلاف نظر وجود دارد. علماي اصولي و فقيهان گرچه اعتبار زيادي براي اين كتاب قائل بوده و آن را منبع مهم و مطمئني براي اخبار و احاديث امامان مي دانستند و بويژه در بخش احاديث فقهي تكيه اصلي خود را بر اين كتاب مي گذاشته اند ، ولي در عين حال احاديث اين كتاب را مورد نقادي فقهي ، اصولي و رجالي قرار مي دادند . آنان همواره بر اين امر تأكيد داشته اند كه احاديث كتابهاي اربعه حديثي و از جمله كتاب الكافي نيز مي بايست مورد دقتهاي رجالي و ارزيابي كارشناسانه فقهي قرار بگيرند و نمي توان از " قطعي الصدور " بودن آنها سخن گفت [20]. در همين ارتباط آنان به ضعيف بودن و يا دست كم غير صحيح بودن شماري از احاديث كتاب الكافي حكم كرده اند و بدين وسيله نظريه حجيت تمامي احاديث كتاب الكافي را كه به ويژه از سوي اخباريان طرح مي شده است ، رد كرده اند[21] . به همين دليل هم پاره اي از عالمان امامي به وجود احاديث ضعيف و يا دست كم غير صحيح , از نقطه نظر شيوه متأخران در زمينه تقسيم احاديث [22] در كتاب الكافي اشاره كرده و انواع چهارگانه حديث را از ديدگاه شيوه ياد شده ، در اين کتاب برشمرده اند[23]. در مقابل , اخباريان كه با توجه به مباني خاص خود در زمينه حجيت منابع چهارگانه فقه شيعي ( كتاب خدا ، سنت / حديث ، عقل و اجماع ) رويكردي متفاوت نسبت به حديث در مقايسه با اصوليان شيعي داشته اند و احاديث را منبع اصلي حجيت فقهي مي دانند ، بر صحت و "قطعي الصدور" بودن احاديث متون "اصول" و كتابهاي اصلي حديثي اماميه و يا دست كم كتب اربعه و از جمله كتاب الكافي تأكيد كرده اند [24] و معتقدند كه مولفان اين كتابها با شيوه هاي خاص خود و متفاوت با شيوه متأخران در ارزيابي صحت و يا ضعف احاديث ، تنها به نقل احاديث صحيح و " قطعي الصدور " در كتابهاي خود مبادرت كرده اند[25] . فی المثل میرزا حسین نوري ( درگذشته 1320 ق ) وثوق به كتاب كافي را چندان دانسته كه از ديدگاه او نيازي به بررسي اسناد روايات آن وجود ندارد ، بلكه وي معتقد است كه مي توان بنا بر شيوه محدثان كهن در زمينه ملاكهاي "تصحيحِ" اخبار ، اطمينان لازم را نسبت به ثبوت و صحت روايات كافي به دست آورد[26] . بنابراین اخباريان شيعه اعتبار بسيار بيشتري براي كتاب الكافي قائل بوده اند . این در حالی است که با توجه به اينكه از نقطه نظر رجالي ، تعداد زيادي از اسناد كتاب الكافي و همچون ساير كتابهاي حديثي دچار مشكلاتي از نقطه نظر دانش رجال و دراية الحديث است و شماري از راويان احاديث الكافي ضعيف و غير قابل اعتماد توصيف شده و يا دست كم توثيق نشده اند ، عموما محدثان و به ويژه اخباريان به پاره اي از استحسانات استنباط شده بر اساس نقطه نظرهاي رجالي محدثان و رجاليان كهن براي تصحيح و يا رفع ضعف احاديث اين كتابها و از جمله كتاب الكافي استناد كرده وكوشيده اند نشان دهند با وجود تضعيف پاره اي از راويان احاديث اين كتابها و يا وجود مشكلاتي مانند عدم اتصال سند و ارسال حديث ( به اصطلاح احاديث مرسل ) و مشكلاتي از اين دست ، ولي مؤلفان كتابهاي حديثي كهن و به ويژه مولفان اصول و جوامع حديثي و از جمله كتب اربعه و از همه مهمتر كتاب الكافي ، احاديث خود را بر اساس اعتماد به پاره اي از قرائن كه به شيوه قدماء معروف است[27]، از اصول ( مانند اصول اربعمئة ) و كتب مورد اطمينان ( به اصطلاح معتمد ) اخذ كرده و آن احاديث ، حتي اگر با مشكلات رجالي توأم بوده ولي برگرفته از اصول معتبر و مورد عمل اماميه بوده است[28] . طبعا از اين نقطه نظر، در مورد چاره جویی احاديث متعارض اين كتابها به مواردي مانند ضرورت تقيه [29]و يا جواز عمل به هر دو نوع حديث متعارض و يا سكوت و عدم رد احاديث متعارض يا نوعي تأويل براي جمع ميان اخبار و موارد مشابه ديگر روي مي آوردند [30]. اين شيوه ها البته گرچه در ميان اخباريان رواج عمومي داشته ، ولي فقيهان و عالمان اصولي نسبت به آنها اتفاق نظر نداشته اند و تاكنون نيز در ميان فقيهان شيعه در مورد اين مباحث اختلاف نظر وجود دارد. اما آنچه مسلم است اين است كه وجود اخبار متعارض از ديرباز نظر فقيهان و متكلمان شيعه را به خود جلب كرده بوده و از آنان آراء اصولي و انتقادي در اين مورد در اختيار داريم[31] . به همين دليل طبعا كتاب الكافي و محتويات حديثي آن همواره از اين نقطه نظر مورد نقادي بوده است .
--------------------------------------------------------------------------------
[1] مفيد ، تصحيح الاعتقاد ، ص55 .
[2] نك : مجلسي ، بحار ، 107 / 190.
[3] نک : محقق کرکی , " طریق استنباط الاحکام الشرعیه " , در رسائل , 3 / 47 ؛ مجلسي ، 108 / 47 ، 62 ، 75 – 76 ، 96 ، 110 / 18 .
[4] مجلسي ، 108 / 114.
[5] مجلسي ، 108 / 141 ، 109 / 7 ، 91 ، 104.
[6] مجلسي ، 108 / 138
[7] نك : حسين بن عبدالصمد ، وصول الاخبار ؛ نيز نك : مستدرك الوسائل ، 3 / 532.
[8] مجلسي ، 110 / 4
[9] نك : بحرالعلوم ، الفوائد الرجالية ، 3 / 330 .
[10] نك : استرابادي ، الفوائد المدنية ، ص 200 ؛ نك : نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532
[11] نك : فيض كاشاني ، الوافي ، 1 / 6 ؛ نيز نك : بحراني ، لؤلؤة البحرين ، ص 5 .
[12] مجلسي ، 110 / 129
[13] نك : مجلسي ، مرآة العقول ، 1 / 3 .
[14] نك : افندي ، رياض العلماء ، 2 / 261
[15] نك : كنتوري ، كشف الحجب ، ص 418 ؛ براي مجموعه اي از نظرات عالمان شيعه درباره الكافي ، نك : خوانساري ، روضات الجنات ، 6 / 116 به بعد .
[16] نك : آقابزرگ ، الذريعة ، 17 / 245
[17] علاوه بر منابع گذشته , نیز نك : اردبيلي ، جامع الرواة ، 2 / 218 ؛ تفرشي ، نقد الرجال ، ص 339 ؛ قهپايي ، مجمع الرجال ، 6 / 73 ؛ نراقي ، شعب المقال ، ص 103 ؛ ابوعلي الحائري ، منتهي المقال ، ص 297 ؛ نوري ، مستدرك ، 3 / 526 – 527 ؛ حسن صدر ، عيون الرجال ، ص 84 ؛ مامقاني ، تنقيح المقال ، 3 / 202 ؛ امين ، اعيان الشيعه ، 47 / 153 ؛ عباس قمي ، الفوائد الرضوية ، ص 657 ؛ همو ، الكني والالقاب ، 2 / 98 ؛ همو ، سفينة البحار ، 2 / 494 .
[18] درباره آن ، نك : مامقاني ، تنقيح المقال ، 3 / 202 ؛ محمد صادق بحرالعلوم ، دليل القضاء الشرعي ، 3 / 131 ؛ حسين علي محفوظ ، مقدمه ، ص 25 ؛ براي نظر برخي عالمان امامي در اين باره ، نك : ابوعلي حائري ، منتهي المقال ، ص 298 ؛ نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532 ؛ حسن صدر ، نهاية الدراية ، ص 219 .
[19] نک : ابن طاووس , كشف المحجة , ص 220 .
[20] نک : بهبهاني،الفوائد الحائرية , چاپ شده ضمن رجال الخاقاني،ص 210 – 218 .
[21] نک : سيد محمد مجاهد ، مفاتيح الأصول , ص334 ؛ خویی , معجم رجال الحديث 1 / 92 .
[22] براي شيوه متأخران و اقسام چهارگانه حديث نزد آنها ، نك:
شهيد الثاني، الدراية في علم مصطلح الحديث، مطبعة النعمان , نجف ا شرف , ص 19 – 24 ؛ عاملي، حسين بن شهاب الدين، هداية الابرار , ص 109.
[23] مانند فخر الدين طريحي (درگذشته 1085ق)، جامع المقال , ص193 ؛ يوسف بحراني (درگذشته 1186ق) , لؤلؤة البحرين , ص394 به نقل از برخي مشايخ خود ؛ محمد مهدي بحر العلوم، رجال السيد بحر العلوم , 3/ 331 ؛ محمد بن سليمان تنكابني (درگذشته 1310ق ) , قصص العلماء , ص420 ؛ آغا بزرك طهراني , الذريعة , 17 / 245 . طريحي مي نويسد كه از مجموع 16199 حدیث الکافی ، تعداد صحيح 5072 و تعداد حَسَن 144 وموثَّق 1118 وقوي 302 وضعيف 9485حديث است .
[24] نک : استرابادي، الفوائد المدنية , چاپ سنگی تهران، 1321ق , ص 181 - 183؛ عاملي، حسين بن شهاب الدين (درگذشته 1076هـ)، هداية الابرار إلى طريق الائمة الاطهار، مطبعة النعمان نجف اشرف , 1396ق , ص 56 ، 82 - 85 ؛ فیضكاشاني، الوافي، چاپ سنگی ایران , 1328 ق , 1/11؛ حر عاملي، وسائل الشيعة، بيروت , دار احياء التراث العربي, 1391 ق ،20 /96 ـ 104 و 62 – 65 ؛ بحراني (ت 1186 ق )، الحدائق الناضرة، تحقيق محمد تقي ايرواني، نجف , مطبعة النجف , 1376 ق ، 1/ 15 ـ 24 . اخباریان در عين حال به اظهارات كليني و شيخ صدوق در مقدمه الكافي و ( فقيه ) من لايحضره الفقيه و عقيده اي كه آنان نسبت به احاديث وارد شده در اين دو كتاب ابراز داشته و آنها را " حجت " و يا مبناي عمل فرض كرده اند ، استناد مي كنند تا ادعاي خود را اثبات نمايند ؛ نك : فیضكاشاني، الوافي، 1/11 ؛ محمد تقی مجلسی , لوامع صاحبقرانی , مقدمة , فائدة 11 , 1 / ؛ براي نقد اين شيوه از سوي اصوليان ، نك : كاشف الغطاء، كشف الغطاء، ايران، مطبعة محمد باقر، 1371 ق ، مبحث 48 ؛ خوئي، معجم رجال الحديث , المدخل , 1 / 103 - 104 .
[25] نک : حر عاملی , وسائل الشيعة , 20 / 64 ؛ فائده 6 .
[26] نك : نوري ، مستدرك الوسائل ، 3 / 532
[27] نك : حسن بن زین الدین , معالم الاصول , ص 163 ؛ شيوه قدما در تقسيم اخبار و احاديث مبتني بر دسته اي از قرائن و متفاوت با شيوه متأخرين بوده است . در مورد كسي كه شيوه جديد به او نسبت داده شده ، در منابع رجالي و كتابهاي اخباريان كه بويژه آنان سخت اين شيوه را مورد انتقاد قرار داده اند ، اختلاف است . برخي احمد ابن طاووس و برخي ديگر علامه حلي را پيشنهاد مي كنند . در مورد مقايسه اين دو شيوه ، نك : حسن بن زين الدين، منتقى الجمان في أحاديث الصحاح والحسان، چاپ سنگی ايران , 1379 ق 1/3 – 13؛ فیض كاشاني , الوافي، 1/11؛ حر عاملي، وسائل الشيعة، 20/102 و 96 ؛ بحراني، الحدائق الناظرة، 1/14 - 24،مقدمه 2 ؛ عاملي، هداية الابرار , ص 96.
[28] نک : بحراني، الحدائق الناضرة، 1/ 16 – 20 .
[29] انک : بحراني، الحدائق الناضرة، 1/15 – 16 .
[30] نک : عاملي , هداية الابرار , ص 101؛ بحراني، حدائق , 1/8 – 13 .
[31] نک : مدخل اختلاف الحدیث , در دایره المعارف بزرک اسلامی .
يكشنبه ۱۹ فروردين ۱۳۸۶ ساعت ۲۲:۱۱