<p class="MsoNormal" dir="rtl" style="TEXT-JUSTIFY: inter-ideograph; MARGIN: 1pt 0cm; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 20pt; FONT-FAMILY: "Arabic Style"; mso-bidi-language: FA"><p><font face="Times New Roman"> </font></p></span></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="TEXT-JUSTIFY: inter-ideograph; MARGIN: 1pt 0cm; TEXT-ALIGN: justify"><span dir="ltr" style="FONT-SIZE: 20pt; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-font-family: 'B Karim'"><font face="Times New Roman"><span style="mso-spacerun: yes"></span></font></span><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 20pt; FONT-FAMILY: "B Karim"; mso-bidi-language: FA"></span></p>
ابوالحسين الهاروني ، المويد بالله احمد بن الحسين بن هارون ( 333- ذيحجه 411 الهجريه ) ، از امامان زيدي نامدار شمال ايران و مؤلف كتابهاي متعددي در فقه و كلام است كه نسبش با هشت واسطه به زيد ابن الامام الحسن بن علي المجتبي (ع) مي رسد . او در علوم مختلف و حتي علوم ادبي و شعر دست داشته و تأليفات متعدد و مهمي در مهمترين رشته هاي علوم اسلامي نوشته است . شرح احوال او را مفصلا در كتابهاي سير و رجال زيدي نوشته اند و هم اكنون مي توان با ياري گرفتن از آنچه كه عبدالسلام عباس الوجيه درباره او در مقدمه كتاب الامالي الصغري او و نيز در كتاب اعلام المولفين الزيديه ( عمان - الاردن - ، 1999م ) نوشته است ، با كلياتي از زندگي و فعاليت علمي وي آشنا شد . در كتاب الحدائق الورديه محلي شرحي مفصل از احوال و شرح سير و دعوت او آمده است كه به همت استادمان جناب آقاي مادلونگ در كتاب اخبار ائمه الزيديه به صورت طبع انتقادي ارائه شده است . البته ريشه همه اين سير نويسي درباره او به سيره اي باز مي گردد كه المرشد بالله زيدي و فرزند الموفق بالله ( كه خود از شاگردان المؤيد بوده است) درباره المؤيد نوشته و هم اينك مستقلا و بر اساس چند نسخه خطي به چاپ رسيده است . پدر المؤيد بالله امامي مذهب بود ، اما المؤيد بالله به دلايلي و از جمله آنچه كه شيخ طوسي در مقدمه تهذيب الاحكام آورده است به مذهب زيدي درآمد . اين امر البته براي جامعه امامي بويژه در آن دوره كه به تازگي بحران غيبت را پشت سر مي گذاشت ، بسيار گران آمد ، خاصه كه مقام علمي المويد و برادر ديگرش الناطق بالحق ابوطالب هاروني كه او هم مذهب زيدي را پذيرا شده بود ، بسيار برجسته و اين دو برادر در ميان زيديه به دو برادر هم طراز امامي معاصر خود يعني شريفين رضي و مرتضي قياس شده بودند . تحصيلات المؤيد در بغداد و شهرهاي مختلف ايران بوده است . المؤيد بالله نزد دايي خود عالم برجسته زيدي أبو العباس أحمد بن إبراهيم الحسني تحصيل فقه و كلام كرد و همچنين از محضر متكلم مشهور أبو عبد الله البصري ( درگذشته سال 369 هـ) كلام آموخت ، و در اصفهان به درس قاضي القضاه عبد الجبار بن أحمد الهمداني ( درگذشته 415 هـ) در شرح اصول الخمسه پيوست و "زيادات الشرح" استاد را گردآورد و فراهم كرد . از ديگر مشايخ او أبو الحسين علي بن إسماعيل بن إدريس بود كه به واسطه وي از امام زيدي حسن ناصر اطروش كبير روايت حديث مي كرد . از أبو بكر ابن المقري الاصفهاني ، محدث سني هم حديث بسيار روايت كرد . از شاگردان او مي بايست عالم زيدي مشهور إمام الموفق بالله أبو عبد الله الحسين بن إسماعيل الحسني الجرجاني ، صاحب كتاب الإحاطه في علم الكلام و پدر الإمام المرشد بالله را نام برد . از ديگر شاگردان او يكي هم أبو الحسين أحمد بن الحسين بن أبي هاشم، معروف به شريف مانكديم ، صاحب تعليق شرح اصول الخمسه بود .

شماري از تأليفات وي بر اين قرار است :

1- كتاب اثبات نبوه النبي ، 2- كتاب التجريد ، 3- شرح التجريد ، 4 – كتاب التبصره في علم الكلام ، 5 - كتاب الأمالي الصغرى ، 6- سياسه المريدين كه اين آثار همگي به چاپ رسيده است . دو كتاب ديگر او در فقه يكي 7 - كتاب البلغه في فقه الامام يحيي بن الحسين الهادي است و ديگري 8 - كتاب الحاصر لفقه الناصر در فقه ناصر اطروش .

يكي از شاگردان او هم به نام أبو القاسم بن تال الهوسمي الزيدي به گردآوري ، تهذيب و تخريج آراء و فتاوي فقهي مؤيد بالله همت گمارده به نام هاي : 9- كتاب الإفاده في الفقه و 10 - كتاب الزيادات كه هر دو به صورت نسخه هاي خطي در اختيار ما قرار دارد .

مؤيد بالله با توجه به تحصيلات خود نزد مشايخ زيدي با هر دو سنت فقهي زيدي قاسمي – هادوي و نيز ناصري ( منسوب به ناصر كبير اطروش ) آشنا بود و گرچه خود وي به مذهب امام هادي يحيي بن الحسين گرايش داشت ، ولي در زمينه فقه ناصر كبير هم كتابي تدوين كرده بود . سنت تدوين كتابهايي در زمينه فقه ناصر به شاگردان خود ناصر و فقيهان زيدي معتقد به مذهب فقهي وي باز مي گردد كه بر اساس فتاوي و اقوال گرد آمده ناصر و همچنين نوشته هاي فقهي او در اين زمينه كتابهايي تدوين كرده بودند . به طور نمونه ابوالقاسم بستي ، فقيه و متكلم زيدي را مي شناسيم كه كتابي در فقه ناصر دارد. اما متأسفانه بيشتر اين كتابها از ميان رفته است و بيشتر نقل قولهاي بسيار زياد آن در كتابهاي بعدي باقي مانده است . البته خوشبختانه كتاب الابانة و زوائد آن اثر ابو جعفر هوسمي كه بر اساس فتاوي و آراء فقهي ناصر فراهم شده هم اكنون موجود است و نسخه هاي خطي بسياري از آن در اختيار ما قرار دارد . البته مجموعه ها و كتابهاي ديگري هم در حول و حوش اين كتاب و يا كتابهاي ديگر درباره فقه ناصر موجود است . در سنت فقه امامي ، فقهاي شيعه امامي از طريق كتاب الناصريات شريف مرتضي كه خود ازناحيه مادر از نسل ناصر كبير بود ، با فتاوي ناصر و اختلافات فقهي وي با اماميه آشنا شده بودند .

تاكنون تصور مي شد كه كتاب الحاصر مؤيد بالله از ميان رفته است . دست كم تا آنجا كه من سراغ گرفته ام ، در هيچ يك از تحقيقات معاصر و يا فهارس چاپ شده به وجود اين كتاب اشاره اي نشده است . عبدالسلام عباس الوجيه هم كه نسخه هاي خطي بسياري از كتابخانه هاي خصوصي و عمومي يمن را فهرست كرده و در دو مجلد بزرگ به چاپ رسانيده ، اشاره اي به وجود نسخه اي خطي از اين كتاب در كتابخانه هاي يمن نكرده است . در سفرهاي خود به يمن و در كتابخانه هاي مختلف سراغ اين كتاب را گرفتم ، حتي در كتابخانه تريم حضرموت هم نشاني از آن نيافتم و در فهارس آنجا نشاني از اين كتاب ديده نشد . اما خوشبختانه در بررسي يك مجموعه كهن زيدي كه در يكي از كتابخانه هاي يمن در اختيارم قرار گرفت و شامل چند متن ناقص و با افتادگي هاي متعدد هست ، نظرم به گواهي كاتب مجموعه افتاد كه خبر از كتابت كتاب الحاصر در ذيحجه 547 مي داد . اما متأسفانه به دليل افتادگي پاره اي از اوراق اين نسخه كهنه و به هم خوردن و جابجايي اوراق مجموعه در تجليد كتاب شناسايي كتاب الحاصر براي ديگران امكان پذير نبوده است . به ويژه اينكه صفحات كتاب الحاصر در لابلاي دو كتاب ناقص ديگر اين مجموعه كه شامل بخشي از كتاب مسائل الرازي و مسائل قاسم العياني است ، پراكنده شده و شناسايي را به كلي مشكل كرده است . با اين وصف اينجانب با دقت در تمامي صفحات اين مجموعه ، صفحات كتاب الحاصر را شناسايي كردم . نسخه ما البته ناقص است و شامل همه كتاب الحاصر نيست ، اما روشن است كه بخش قابل توجهي از اين كتاب را در اختيار داريم ، چرا كه كتاب بنابر معمول كتابهاي فقهي بر حسب ابواب فقهي است و با توجه به حجم موجود از ابواب فقهي پيداست كه كتاب الحاصر كتاب بزرگي نبوده است . مولف همه جا از كتابها و رساله هاي خود ناصر و يا برخي كتابهاي اصحاب ناصر بهره مي گيرد و گاه با سندي متصل از او روايت مي كند و يا حديثي به نقل از ناصر مي آورد . نكته مهم در نسخه ما اين است كه بخشهاي فقه معاملات و كتاب السير و امر به معروف و ابواب مشابه در اين نسخه ديده مي شود كه با توجه به اهميت اين ابواب ، ميزان فايده اين نسخه براي زيدي شناسان روشنتر خواهد شد . طبعا اين كتاب مي تواند شناخت ما را از ناصر كبير و زيديه شمال ايران بيشتر كند.



برخي منابع اين يادداشت : حسن انصاري قمي ، " وصيت جنيد بغدادي و يادداشتي كوتاه درباره سياسه المريدين " ، مجله معارف ، دوره هفدهم ، شماره 2 ، مرداد – آبان 1379 شمسي ، ص 141 الي 144 ؛ همو ، " تاريخ مسلم لحجي "، مجله معارف ، دوره پانزدهم ، شماره 3 ، 1999م ، ص 139 الي 141 ؛

احمد بن يحيي بن المرتضي ، طبقات المعتزله ، تحقيق

Susanna Diwald – Wilzer

بيروت / ويسبادن ، المعهد الآلماني للابحاث الشرقيه ، ص 114 ؛

ابوالقاسم اسماعيل البستي ، المراتب ، تحقيق محمد رضا انصاري قمي ، قم ، ص 166 ؛

احمد بن عبدالله الجنداري ،" تراجم الرجال المذكوره في شرح الازهار" ، در المجلد الاول من كتاب شرح الازهار ، صنعا ، 1341 ق ،ص4 ؛

عبدالكريم الرافعي ، التدوين في اخبار قزوين ، تحقيق عزيز الله عطاردي ، بيروت ، 1987 م ، 2/167 ؛

" دو مشيخه زيدي " ، به كوشش محمد تقي دانش پژوه ، در نامه مينوي ، زير نظر حبيب يغمايي و ايرج افشار ، تهران ، 1350 شمسي ، ص 165 ، 167 الي 168 ، 176 الي 177 ، 183 ، 185 ؛

ضياء الدين يوسف بن يحيي الصنعاني ، نسمه السحر ، تحقيق احمد مهدوي دامغاني ، تهران ، 1379 شمسي ، 1 / 212 ؛

الحاكم الجشمي ، " شرح العيون " ، ضمن فضل الاعتزال و طبقات المعتزله ، تحقيق فواد السيد ، تونس / الجزاير ، طبع 2 ، 1406 ق / 1986 م ، ص 375 – 376

حسين بن عبدالله العمري ، مصادر التراث اليمني في المتحف البريطاني ، دمشق ، 1400ق / 1980 م ، ص 142 – 143

ابن اسفنديار ، تاريخ طبرستان ، به كوشش عباس اقبال ، تهران ، 1320شمسي ، ص 98 الي 102 ؛

المرشد بالله الجرجاني ، سيره المويد بالله ، تحقيق صالح عبدالله احمد قربان ، صنعا ، 1422ق .
جمعه ۱۷ فروردين ۱۳۸۶ ساعت ۲:۰۲