<p />
خلاصه مقاله ای از نويسنده







ابو عبد الرحمان بشر بن غیاث بن ابی کریمه ، فقیه و متکلم جهمی مذهب . گفته اند که او مولای آل زید بن الخطاب بود ( خطیب، 7/56)، ولی با این وصف نمی توان درباره نژاد او به قطع سخن گفت. بنا بر گزارش خطیب بغدادی (همانجا ) از آنرو به مریسی شهرت یافت که در درب المریسی بغداد ( منطقه ای میان نهر الدجاج و نهر البزازین) سکنی داشت(در باره نظری متفاوت نک سمعانی، 12/210). از آنجا که گفته اند حدود هشتاد سال عمر کرد ( ذهبی، سیر، 10 / 202 ) می توان استنباط کرد که بشر مریسی در نیمه دوم دهه 130 ق به دنیا آمده است. با وجود شهرت بشر در مجادلات کلامی، تحصیلاتش را باید بیشتر در فقه بدانیم . وی در همین راستا فقه را از ابو یوسف قاضی شاگرد نامدار ابو حنیفه فرا گرفت و چنانکه منابع تاکید می کنند در مذهب فقهی معتقد به شیوه اصحاب رای بود ( خطیب،همانجا؛ شهرستانی، الملل و النحل، 1/188؛ ذهبی، سیر، 10 / 199 ). در عین حال بشر مختصری نیز حدیث شنید و کسانی چون حماد بن سلمه و سفیان بن عیینه و خود ابو یوسف را در میان مشایخ حدیث او نام برده اند( خطیب،همانجا ).
اندیشه اعتقادی بشر مریسی را بايد در سنت عقیدتی مرجئه و گرایشهای گوناگون آنان در قرنهای دوم و سوم قمری جستجو کرد . در منابع بر این امر تاکید شده است که وی مرجی مذهب بود و حتی پیروان او را به عنوان مریسیه در شمار مرجئه بغداد شمرده اند( بغدادی، الفرق بین الفرق، ص20 ،124). وی در مورد ایمان، معتقد بود که همانا تصدیق قلبی و زبانی هر دو با هم است( نک: اشعری، مقالات، ص140 ؛ بغدادی، الفرق، ص 124). در عین حال او از مرجیان طرفدار جهم بن صفوان (د 128 ق) و گرایش کلامی او بود و بنا بر این همچون وی گرایش غیر قدری داشت و معتقد بود که فعل و استطاعت مقرون با یکدیگر هستند ( همانجا؛ درباره رأی او درباره اراده خداوند و نسبت آن با فعل آدمی، نک: اشعری، مقالات، ص515).
بشر مریسی در شمار جهمی مذهبانی بود که در دولت مأمون از قدرت ممتازی برخوردار شدند (نک: ذهبی، سیر،10/201 به نقل از ابن ندیم). در حقیقت مامون پس از ترک مرو و حضور در بغداد زیر نفوذ بشر و متکلمان مرجی مذهبی قرار گرفته بود که از سنت تنزيهی ضرار بن عمرو (110-200ق) پيروی می کردند. نفوذ بشر تا پایان عمرش در دستگاه خلافت و ماجرای معروف به محنه همچنان باقی بود ( نک: EI2 ذیل مدخل ابو الهذیل علاف ). در مجادلات کلامی از گفتگوهای او با ابو الهذیل در محضر مأمون عباسی اطلاع داریم (جاحظ، الحیوان، 7/166؛ نیز نک: قاضی عبد الجبار، فضل الاعتزال، ص259؛ برای حضور او در یک مناظره در حضور مامون، نیز نک: طبری، تاریخ، 1/1039 ). از دیگر مناظرات کلامی او گفتگوی اوست با جعفر بن مبشر(نک: خیاط، الانتصار،ص 89).
به دلیل گرایشات اعتقادی و کلامی بشر، وی از سوی اصحاب حدیث به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است؛ بطوری که او را با تند ترین عبارات حتی کافر و زندیق وصف کرده اند و محدث نامداری مانند یزید بن هارون به دلیل ارتداد وی، خونش را هدر می دانسته اند ( نک: عبد الله بن احمد بن حنبل، السنه، 1/168-171؛ خطیب، 7 / 56 به بعد؛ ذهبی، میزان، 1 / 322 ) و در مقایسه او با بشر حافی، زاهد نامدار وی را بشر الشرّ در مقابل بشر الخیر خوانده اند ( ذهبی، سیر، 10/ 202 ؛ در مورد انتقادات اصحاب حدیث نسبت به او، نیز نک: عبد الله بن احمد بن حنبل، السنه، 1/168-170 و173). عجلی، بشر را به یهودیان تشبیه نموده و پدرش را یهودی و رنگ زنی در کوفه معرفی کرده است ( عجلی، تاریخ الثقات، ص 81). نظر منفی اصحاب حدیث نسبت به او بیش از هر چیز به دلیل اعتقادش به خلق قرآن بود ( ابن قتیبه،عیون الاخبار،2/156 ) و نیز او را به عنوان "رأس اهل رأی" به نقد می کشیدند( همو، تاویل، ص95).
با این وصف، بشر مریسی در میان حنفیان سده های نخستین ازاحترام برخوردار بود؛ بطوری که او را اهل زهد و ورع دانسته اند( صیمری، اخبار، ص 162). حتی بشر مریسی مورد ستایش ابو القاسم بلخی متکلم برجسته معتزلی ( به احتمال قوی در کتاب المقالات خود) نیز بود ( نک ذهبی، سیر،10/200_201 به نقل از الفهرست ابن ندیم که در نسخه چاپی نیامده است). شخصیت علمی بشر و گرایش فقهی وابسته به اصحاب رأی وی تا آنجا بود که می توانست نسبت به محمد بن ادریس شافعی، فقیه اصحاب حدیث ارزیابی ویژه خود را داشته باشد و با او مناظره و بحث فقهی کند. بشر مریسی در مکه با شافعی ملاقات و گفتگو کرد ودر بغداد نیز پس از اینکه شافعی به آنجا درآمد با او مناظره هائی داشت و وی را نقد می کرد ( نک: بیهقی، مناقب الشافعی، 1/ 199 به بعد).
با وجود اشتغال بشر مریسی به انديشه های کلامی "بدعت آميز" که مورد توجه منابع اصحاب حدیث و سنیان کلام ستیز قرار گرفته است ( نک: خطیب، 7/ 57 )، ولی آنچه بیش از هر چیز نظر آنان را به خود مشغول می داشت، کما اينکه گفتيم، اعتقاد او به خلق قرآن و نقش سیاسی او در این زمینه بود. با این حال در کنار این مسئله در منابع سنی، همچنین عدم اعتقاد بشر مریسی به شفاعت (خطیب ،7/66)، عدم اعتقاد به رویت خداوند در قیامت ( همو، 7/65-66) و اعتقاد به عدم خلق کنونی بهشت و دوزخ ( همو، 7 / 58و61) به عنوان بدعتهای وی مطرح گردیده است.
بر اندیشه ها و آراء بشر مریسی بویژه از سوی اصحاب حدیث قرن سوم قمری ردیه های متعددی نوشته شده بوده است ( به جز موارد بعدی، نیز نک: ابن فرحون، الدیباج المذهب، 1/232). افزون براین در بیشتر آثار عقیدتی – روایی اصحاب حدیث و سنی مذهبان قرون بعد اندیشه های او مورد حمله قرار گرفته است. به جز ردیه معروف عثمان بن سعید دارمی ( نک سطور بعد )، در مورد مناظره نامه ایی که به عبد العزیز بن یحیی کنانی ( 240 ق) منسوب است و به چاپ هم رسیده و در آن صورت مذاکرات وی با بشر مریسی در حضور مامون آمده است باید گفت که بی تردید نسخه کنونی کتاب، گرچه بسیار کهنه است اما در شکل کنونی آن کتابی است جعلی و نمی توان به محتویات آن به عنوان اثری بازگوکننده آرای بشر مریسی توجه کرد( نک: سبکی، طبقات الشافعیه، 2/145).
در ردیه دارمی بر عقاید مریسی و پیروانش و به عبارت دیگر در کتاب الرد علی المریسی العنید بیش از هر چیز این نکته مورد تاکید قرار گرفته است که بشر مریسی جهمی مذهب بوده است، کسی که شهره به "الحاد" در اسماء الهی و اهل تعطیل و غیر معتقد به صفات باری بوده است ( نک: ص 359). این کتاب که در رد بر کسی نگاشته شده که تالیفی در دفاع از استادش بشر مریسی و جهمیه ودر رد بر کتاب نخستین دارمی ( یعنی کتاب الرد علی الجهمیه او ) که در محکوم کردن سخت جهمیان و تکفیر ایشان به رشته تحریر درآمده بود، نوشته بوده است ( ص359و 361و377و416و502)، متعرض مسایلی شده که در بحثهای ضد جهمی گری اصحاب حدیث در قرن سوم قمری معمول بوده و در حقیقت در رد بر افکار بشر مریسی نوشته شده است؛ چرا که ردیه نویس مورد نظر دارمی همه جا به مریسی استناد کرده بوده است ( ص383).عقایدی که در این کتاب به عنوان اعتقادات بشر مریسی مورد رد و انکار قرار گرفته است از این شمار است : مخلوق بودن اسماء الهی (ص362) ؛ خلق قرآن (ص366) و اعتقاد او به اینکه کلام خداوند " جعل " خداست ( ص451)؛ استناد بشر مریسی حتی به دلایل نقلی برای اینکه خداوند قابل درک با حواس پنجگانه بشری نیست (ص 371)؛ عدم رؤیت باری در آخرت ( ص372)؛ عدم باور به حدیث نزول باریتعالی ( ص377-379)؛ تأویل آیات و احادیث صفات باری از سوی بشر مریسی ( ص379-380)؛ عدم اعتقاد به واقعیت مستقل صفات باری و بلکه ارجاع همه این صفات به ذات باری که دارای وحدت ذاتی و صفاتی است ( ص 380-381)؛ مخالفت با هر گونه تشبیه باری با مخلوقات ( ص 386)؛ تأویل برخی احادیث تشبیهی با وجود پذیرش اصل حدیث ( به طور مثال حدیث رویت ) (ص 413 یا ص 417) و گاهی نیز رد برخی احادیث تشبیهی و تشکیک در صحت انتساب این احادیث ( نمونه در ص 423) و دست آخر اعتقاد او به اینکه خداوند همه جا هست ( ص426). در کتابهای اصحاب حدیث سنی نیز که در رد بر جهمیه نوشته شده و تعدادی از آنها باقی مانده است مراد از جهمیه در مقام نخست بشر مریسی و افکار وی پیروان وهمفکران اوست . در همين رابطه، در کتاب الرد علی الزنادقه و الجهمیه منسوب به احمد بن حنبل ضمن بر شمردن عقاید جهم بن صفوان و از جمله نفی صفات، تاویل آیات، رد احادیث منسوب به پیامبر (ص) و اصرار بر نفی تشبیه تاکید شده است که از عقاید جهم دو گروه، یک عده از اصحاب ابو حنیفه و عده ای دیگر از اصحاب عمرو بن عبید در بصره پیروی کرده اند ( ص 66_67) . در دنباله مؤلف از عقیده خلق قرآن جهمیه سخن می گوید (ص69) که ناظر به عقیده بشر مریسی است و روشن است آنجا که از پیروی برخی اصحاب ابو حنیفه از جهم و عقیده " تعطیل" او سخن می راند، مولف بی تردید بشر مریسی را منظور داشته است . بخشی از کتاب منسوب به احمد بن حنبل به رد عقیده خلق قرآن اختصاص یافته است ( ص 69_84 و 87_92). دنباله بحث مولف درباره عقیده رویت خدا در قیامت و نفی آن از سوی جهمیه است (ص85_87). همچنین مولف در باب آیاتی از قرآن که به نظر جهم و پیروانش می بایست در معنایی غیر تشبیهی تاویل شود، به بحث پرداخته است ( از ص 92 به بعد).از جمله مسایل دیگر مطرح شده در این کتاب به عنوان عقاید جهمیه باید به خلق اسماء الهی (ص98) و نیز زوال ثواب و عقاب در بهشت و جهنم ( ص100_101 ) اشاره کرد که از سوی مولف مورد انتقاد قرار گرفته است . در کتاب خلق افعال العباد و الرد علی الجهمیه و اصحاب التعطیل از محمد بن اسماعيل بخاری نیز به نقل از وکیع بن جراح، محدث نامدار تعبیر " المرجئه الجهمیه " آمده ( ص124) که اشاره به مرجیان جهمی مسلک دارد و سپس وکیع ضمن کافر خواندن جهمیه، مریسی را نیز از شمار جهمیه قلمداد می کند . بخاری در بخش آغازین این رساله عقیده جهمیه و بشر مریسی را مبنی بر خلق قران به شدت رد کرده است . در جایی ديگر از این رساله بخاری به نقل از وکیع می نویسد که جهمیه معتقدند ایمان به قلب است ( ص130) . در جایی دیگر از عقیده مخلوق بودن اسماء الهی که توسط جهمیه ابراز گردیده، انتقاد شده است ( ص134_135). در کتاب الرد علی الجهمیه از ابو سعید دارمی نیز به مسائلی پرداخته شده که مورد اعتقاد بشر مریسی و پیروان او بوده است. جالب اینکه دارمی در این کتاب از مواجهه شخصی خود با برخی از جهمیه که از ایشان گاه با عنوان " معطله " نام برده است یاد می کند ( ص 305و 313 و 335 و 349). از جمله موارد قابل توجه در این کتاب اعتقاد جهمیه به تأویل ( مانند ص 280 و 347 و 348) و نفی اخبار تشبیهی ( ص307 )؛ گرایش به عقل گرایی ( ص308_ 309) و نفی علم سابق خداوند ( ص316 _ 317) است. جهمیه چنانکه در این کتاب دارمی مطرح شده اند، قائل به کلام مخلوق هستند(ص224-225 وبعد). وی این عقیده را مهمترین ویژگی جهمیه می پندارد( ص334). مولف که جهمیه و زنادقه را نزدیکترین گروهها به یکدیگر می داند ( ص349)، آنجا که از کفر جهمیه سخن می گوید و درست در اواخر کتاب، به یکباره سخن از بشر مریسی به میان می آورد و گویی می خواهد وی را پیشوای فکری آنان قلمداد کند(ص350).
بشر مریسی آثاری نیز داشته که بعضا در منابع تنها مورد اشاره ای کلی قرار می گیرند . با این وصف باید از کتابهایی نام برد که به نقل ذهبی از نسخه ای از الفهرست ابن ندیم، تالیف بشر مریسی بوده است: کتابی در توحید، کتاب الارجاء ،کتاب الرد علی الخوارج، کتاب الاستطاعه، الرد علی الرافضه فی الامامه، کتاب کفر المشبهه، کتاب المعرفه و کتاب الوعید ( نک: ذهبی، سیر، 10/201).

مآخذ:
خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، قاهره
سمعانی، الانساب، حیدر آباد دکن
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، بیروت
همو، میزان الاعتدال، قاهره، به کوشش علی محمد البجاوی
شهرستانی، الملل و النحل، افست رضی
عبد الله بن احمد بن حنبل، السنه، به کوشش محمد قحطانی، بیروت
صیمری، اخبار ابی حنیفه
ابن فرحون، الدیباج المذهب
سبکی، الطبقات الشافعیه، قاهره
دارمی، الرد علی الجهمیه، ضمن عقائد السلف، به کوشش علی سامی النشار، قاهره
همو، الرد علی بشر المریسی العنید، ضمن مجموعه عقائد السلف
الرد علی الزنادقه و الجهمیه، منسوب به احمد بن حنبل، ضمن عقائد السلف
بخاری، خلق افعال العباد، ضمن عقائد السلف
بغدادی، الفرق بین الفرق، به کوشش کوثری، مدینه 1948
بیهقی، مناقب الشافعی، قاهره، دار التراث
اشعری، مقالات الاسلامیین، به کوشش ریتر، ویسبادن
طبری، تاریخ، لیدن
قاضی عبد الجبار، فضل الاعتزال، به کوشش فواد سید، تونس
جاحظ، الحیوان، به کوشش عبد السلام هارون، بیروت 1969
ابن قتیبه، عیون الاخبار، به کوشش یوسف علی طویل
همو، تاویل مختلف الحدیث .
عجلی، تاریخ الثقات، بیروت 1984
خیاط، الانتصار، به کوشش نیبرگ، قاهره
EI2
سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱:۵۶