<div style="BORDER-RIGHT: medium none; PADDING-RIGHT: 0cm; BORDER-TOP: #eeeeee 1pt solid; PADDING-LEFT: 0cm; BACKGROUND: white; PADDING-BOTTOM: 2pt; BORDER-LEFT: medium none; PADDING-TOP: 2pt; BORDER-BOTTOM: #eeeeee 1pt solid; mso-border-top-alt: solid #EEEEEE .75pt; mso-border-bottom-alt: solid #EEEEEE .75pt"><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="BORDER-RIGHT: medium none; PADDING-RIGHT: 0cm; BORDER-TOP: medium none; PADDING-LEFT: 0cm; TEXT-JUSTIFY: inter-ideograph; BACKGROUND: white; PADDING-BOTTOM: 0cm; MARGIN: 15pt 0cm 0pt; BORDER-LEFT: medium none; PADDING-TOP: 0cm; BORDER-BOTTOM: medium none; TEXT-ALIGN: justify; mso-border-top-alt: solid #EEEEEE .75pt; mso-border-bottom-alt: solid #EEEEEE .75pt; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-padding-alt: 2.0pt 0cm 2.0pt 0cm"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 13.5pt; COLOR: #666600; FONT-FAMILY: Arial"> <font face="Times New Roman" color="#000000" size="3">مقدمه تفسير الايضاح</font></span><span dir="ltr" style="FONT-SIZE: 13.5pt; COLOR: #666600; FONT-FAMILY: Arial"><p /></span></p></div><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="TEXT-JUSTIFY: inter-ideograph; BACKGROUND: white; MARGIN: 0cm 0cm 0pt; LINE-HEIGHT: 22.5pt; TEXT-ALIGN: justify"><span lang="FA" style="COLOR: black"><font size="3"><font face="Times New Roman"><span style="mso-tab-count: 1">            </span></font></font></span></p><p class="MsoNormal" dir="rtl" style="TEXT-JUSTIFY: inter-ideograph; BACKGROUND: white; MARGIN: 0cm 0cm 0pt; LINE-HEIGHT: 22.5pt; TEXT-ALIGN: justify; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-margin-top-alt: auto"><font face="Times New Roman"><span lang="FA" style="FONT-SIZE: 13.5pt; COLOR: black"> </span></font></p>
در سال 1381 شمسی این توفیق را داشتم که برای بررسی برخی از نسخه های خطی کتابخانه مجلس ایامی در خدمت دانشمند کتابشناس برجسته جناب استاد حائری باشم و با عنایت ایشان برخی از نسخ خطی مهم و کهن کتابخانه را از نظر بگذرانم. در میان نسخه هایی که در ویترین مخصوص کتابخانه برای نمایش گذاشته بودند ، نظرم به نسخه ای کهن جلب شد که در ذیل آن نوشته شده بود: تفسیر راغب اصفهانی. از آنجا که نویسنده این سطور مدتی است در پی بررسی آثار و تالیفات راغب اصفهانی هستم، با استغراب از وجود نسخه ای از تفسیر راغب در کتابخانه مجلس ، فرصت را غنیمت شمردم و از استاد حائری درخواست کردم که اگر امکان پذیر است نسخه را از نزدیک تورق کنم. استاد نیز همچون همیشه با نهایت لطفی که به علاقمندان به کتب و نسخه های خطی دارند، درخواست اینجانب را اجابت فرمودند و دستور دادند که نسخه برای تورق تحویل اینجانب شود. با این همه با ملاحظه صفحه نخست کتاب دریافتم که کتاب از راغب اصفهانی نیست بلکه از دانشمند دیگری است که من سالها پیشتر از آن درباره اش تحقیقی عرضه کرده بودم. برای من دیدن تفسیر ابو القاسم تیمی بسیار شعف انگیز بود ، خاصه که تا آن زمان نمی دانستم از یکی از تالیفات تفسیری ابو القاسم تیمی نسخه ای موجود باشد و آن هم در تهران و در کتابخانه مجلس. من در مقاله ای که درباره این شخص در دائره المعارف بزرگ اسلامی نوشته بودم به آثار تفسیری وی اشاره ای کرده بودم ولی با این وصف تصورم این بود که نسخه های این کتابها حداقل در کتابخانه های شناخته شده دنیا موجود نیست. اینجانب به دلیل دیگری علاقمند به مطالعه درباره ابو القاسم تیمی شده بودم و حتی به همین سبب نیز پیشنهاد درج نام وی را در ضمن مداخل دائره المعارف بزرگ اسلامی به سر ویراستار محترم این مجموعه جناب آقای سید محمد کاظم موسوی بجنوردی دادم و خود مقاله ای درباره او نوشتم. ارتباط وی با اندیشه اصحاب حدیث و کتابی که از سوی او درباره عقاید آنان نوشته شده است،سبب علاقه من به وی بود. با این وصف پس از مدتی، مطالعه استاد ارجمندم جناب آقای دکتر نصر الله پورجوادی درباره یکی از آثار او با عنوان سیر السلف ، شخصیت این دانشمند ایرانی را برای محققان رشته تاریخ اندیشه دینی جذابتر کرده بود. ابو القاسم تیمی از همشهری خود ابو منصور اصفهانی رساله کوتاهی را تماما در کتاب الحجه نقل کرده است که این نکته برای آقای دکتر پورجوادی سبب مطالعه وسیعتری درباره وی و کتاب دیگر ابو القاسم یعنی سیر السلف شده بود. با آقای دکتر پورجوادی سخن از ابو القاسم تیمی اصفهانی بسیار می رفت و ایشان نظر به لطفی که به اینجانب دارند ، همواره پیشنهاد می کردند که دست به کار تصحیح و نشر انتقادی متن سیر السلف شوم. اینجانب در دستنوشته های مرحوم علامه سید عبد العزیز طباطبایی در زمان حیات آن مرحوم، این اشاره را دیده بودم که نسخه بسیار کهنه ای از کتاب سیر السلف درکتابخانه غرب همدان است و انتشار کتاب بدون رویت این نسخه البته شایسته نبود. بهرحال چند روزی پس از رویت نسخه تفسیر ابو القاسم تیمی در کتابخانه مجلس، اتفاق را چنین بود که در خدمت آقای دکتر پور جوادی به کتابخانه مجلس رفتیم و من فرصت را غنیمت دانسته با کسب اجازه مجدد از استاد حائری، کتاب را به رویت آقای دکتر پورجوادی رساندم. ایشان پس از ملاحظه کتاب، بلافاصله پیشنهاد کردند کتاب به صورت تصویری و با مقدمه اینجانب از سوی مرکز نشر دانشگاهی به چاپ رسد و هم اینک با مساعی جمیله آن استاد بزرگوار این کتاب در اختیار محققان قرار می گیرد.

***

محدث و مفسر و مولف پرکار اصفهانی، ابو القاسم اسماعیل بن محمد بن فضل بن علی بن احمد بن طاهر طلحی ، ملقب به قوام السنه و شیخ الاسلام در 457 قمری و ظاهرا در اصفهان به دنیا آمد و در 535 قمری در همانجا درگذشت. گفته اند که در میان مردم اصفهان به" شیخ اسماعیل جوزی" شهرت داشته است(1). از جانب مادر به صحابی مشهور ، طلحه بن عبیدالله تیمی نسب می برد(2). وی در اصفهان تحصیلاتش را آغاز کرد . پدرش ابو جعفر محمد ( درگذشته 491ق) در تربیت وی کوشید و ابو القاسم از محضر پدر دانش آموخت. علاوه بر پدر ، از کسانی چون ابو عمرو عبد الوهاب ابن منده ، احمد بن عبد الرحمان ذکوانی و ابو عبد الله ثقفی در اصفهان بهره برد. مدتی نیز در بغداد از محضر کسانی چون ابو نصر محمد بن محمد زینبی حدیث شنید. در شهرهای نیشابور و ری نیز به سماع حدیث پرداخت : در نیشابور از ابو بکر احمد بن علی بن خلف شیرازی و ابو نصر محمد بن سهل سراج و عبد الرحمان بن احمد واحدی دانش آموخت و در ری محضر ابو بکر اسماعیل بن علی خطیب را درک کرد. در 481 ق مدتی در قزوین بود و در آنجا سنن ابن ماجه را از ابو منصور مقومی شنید(3).

ابو القاسم در علم قرائت نیز از مشایخ وقت بهره برد . در شمار دیگر استادان او در علوم دینی باید از خواجه عبد الله انصاری ، ابو المحاسن عبد الواحد بن اسماعیل رویانی و ابو المظفر منصور بن محمد سمعانی نیز نام برد (4).

ابو القاسم آنگاه که خود در شمار مشایخ درآمد، به بغداد سفری کرد و در آنجا به تحدیث پرداخت. پس برای ادای فریضه حج رهسپار مکه شد و در آنجا یک سال مجاورت گزید و به تالیف و املای حدیث پرداخت . سپس به میهن خود اصفهان باز گشت و تا هنگام مرگ در آنجا به سر برد (5 ). ابو القاسم را منابع اهل سنت بسیار ستوده اند. شخصیتی همانند سمعانی که رجال شناس برجسته بود و محضر بسیاری را درک کرده بود ، از او با تعبیر" استاذنا و شیخنا و امامنا " یاد می کند و بر تبحر وی در تفسیر و حدیث و لغت و ادب و نیز دامنه مرویاتش تاکید می نماید. شاگردش ابو موسی مدینی (6) ،که خود کتابی مستقل در شرح احوال و مناقب وی تالیف کرده بوده است ، ابو القاسم را پیشوای اهل سنت در زمانش خوانده است و یحیی ابن منده از عالمان خاندان حنبلی معروف ابن منده ، او را نیک اعتقاد وصف کرده است (7). وی در فقه بر مذهب شافعی بود و گفته اند که فتاوایش در اصفهان و اطراف ( رساتیق ) آن از شهرت بر خوردار بود (8). ابو القاسم چنانکه از کتابش الحجه بر می آید در عقاید ، پیروی از اصحاب حدیث و عقاید حنبلی می کرد و بنا بر این باید گفت در شمار گروهی از شافعی مذهبانی بود که مخالف اشعری گری بودند . این در حالی است که در قرن ششم قمری و بویژه پس از دوره حیات ابو القاسم تیمی ، به دلیل تاثیر تدریجی سیاستهای دینی خواجه نظام الملک و مدارس نظامیه ، شافعیان عموما گرایش اشعری داشتند.

ابو القاسم تیمی غیر از سمعانی و ابو موسی مدینی که پیش از این ، از آنان یاد کردیم شاگردان و راویان نامدار دیگری نیز داشته است : ابو العلاء همدانی، ابو طاهر سلفی و ابو القاسم ابن عساکر که همگی در شمار برجسته ترین محدثان قرن ششم قمری هستند (9). وی مجالس متعددی در مسجد جامع اصفهان بر گذار می کرده که شمار آنها ، بنا برنقل منابع ، به چندین هزار می رسیده است . کتاب او با عنوان الامالی نیز شامل مجموعه احادیثی بوده که در مجالس تحدیث و به منظور گردآوری در کتابی که طبق سنت محدثان امالی خوانده می شده ، توسط وی روایت شده بوده است (10 ) .

ابو القاسم آثار و تالیفات فراوانی داشته است. به ویژه در تفسیر قرآن، وی دوره های متعدد و با اهدافی متفاوت نوشته است. پیش از بررسی تفاسیر ابو القاسم ، مناسب است به دیگر کتابهای او اشاره ای شود . اثر مهم او در عقاید وسنت ، الحجه فی بیان المحجه و شرح التوحید و مذهب اهل السنه است که توسط محمد بن ربیع مدخلی و محمد بن محمود ابو رحیم در ریاض ( 1411ق/1990م) در دو جلد به چاپ رسیده است . این کتاب که در تبیین و در دفاع از عقاید اصحاب حدیث نوشته شده است ، یکسره به شیوه روایی چنانکه معمول بوده است ، نوشته نشده بلکه مولف جا به جا به نقل مباحث لغوی و تفسیری مبادرت ورزیده است. مولف ما در این کتاب به گفته ها و روایات نویسندگان برجسته جریان اصحاب حدیث مانند ابن خزیمه، محمد بن اسحاق ابن منده ، ابو الشیخ اصفهانی ، ابو سلیمان خطابی ، ابو منصور معمر بن احمد اصفهانی ، هبه الله بن حسن لالکایی و به ویژه ابو المظفر سمعانی نظر داشته است. این کتاب در طول تاریخ مورد توجه بسیار اصحاب حدیث و حنابله بوده است (11).

افزون بر این ، ابو القاسم کتابی با عنوان الترغیب و الترهیب دارد که مورد استفاده منذری نویسنده نامداری که کتابی به همین عنوان از وی به چاپ رسیده و در میان اهل سنت تداول دارد ، قرار گرفته است (12). این کتاب باقی مانده و گمانم آن است که نسخه چاپی آن را در یکی از نمایشگاههای کتاب عربی دیده ام.

دو کتاب ابو القاسم درباره حضرت رسول (ص) و سیره نیز منابع قابل توجهی هستند: از آن میان کتاب دلائل النبوه که یک بار در ریاض به سال 1409ق و بار دیگر در 4 مجلد در همانجا و به سال 1412ق به چاپ رسیده است و از کتاب المبعث و المغازی نیز نسخه ای موجود است(13).

از مهمترین کتابهای ابو القاسم که بویژه به دلیل موقعیت زمانی و مکانی مولف ، برای ما حائز اهمیت است ، کتاب سیر السلف اوست که مورد بررسی و مطالعه دکتر پورجوادی قرار گرفته است . این کتاب که در حقیقت در چارچوب نوع ادبی " طبقات" تدوین شده ، حاوی شرح احوال و سیر صحابه و تابعین و طبقات بعدی و جماعتی از صوفیان است . این کتاب به خصوص برای آشنایی با علما و صوفیه متاخرتر اصفهان حائز اهمیت بسیار است . تاکنون این کتاب به چاپ نرسیده ولی خوشبختانه از آن نسخه های متعددی باقی مانده است (14) .

پیش از بررسی تفاسیر ابو القاسم تیمی ، بهتر است دامن سخن را درباره شخصیت وی با ذکر یکی دو نکته دیگر پایان برم :

ابو القاسم در صفر سال 534 ق ناشنوا و پس از مدتی فلج شد و سال بعد درگذشت (15). فرزندش ابو عبد الله محمد که در 500 ق متولد شد ، در علوم گوناگون و به ویژه لغت متبحر بود و دو شرح یکی بر صحیح بخاری و دیگری صحیح مسلم نوشت که ناتمام ماند و پدرش آنها را تکمیل کرد . وی در همدان در 526 ق درگذشت (16).

تفسیر ابو القاسم تیمی

قبلا گفتیم که ابو القاسم تفاسیر متعددی نوشته بوده است ؛ دوره هایی متعدد با اهداف گوناگون و در حجم های متفاوت . الجامع در 30 جلد ؛ المعتمد در 10 جلد ؛ الایضاح در 4 جلد ؛ الموضح در 3 جلد و بالاخره تفسیری در چندین مجلد به زبان فارسی و به گویش اصفهانی (17) . بنابر این مولف ما در تفسیر کوشش بسیاری داشته و در این راستا دامنه فعالیت خود را حتی به زبان پارسی نیز گسترش داده بوده تا برای غیر متخصصان نیز کتابی فراخور آنان فراهم آورد . احتمالا مولف کتابهای دیگری نیز به فارسی نوشته بوده و شاید پاره ای از مجالس و امالی وی به زبان فارسی و برای مخاطب عمومی ارائه شده بوده است ولی بهرحال منابع در این مورد جز به تفسیر فارسی او اشاره نکرده اند (18) .

از تفاسیر عربی و فارسی ابو القاسم ظاهرا جز نسخه ما چیزی باقی نمانده است . نسخه حاضر که اصل آن در کتابخانه مجلس نگهداری می شود ، جلد نخستین کتاب الایضاح است که چنانکه گذشت در 4 مجلد بوده است . این جلد تا پایان سوره کهف را شامل می شود . در خطبه کتاب مولف با این عنوان شناخته شده است : " الشیخ الامام الحافظ الاجل قوام الشریعه موفق الاسلام عز الائمه سید الحفاظ استاد العصر" . کتاب به قلم عبد الله بن محمد بن ابی القاسم احمد بن محمد بن عبدالله الرویدشتی الغزال الخرقی است در چهارشنبه 28 ماه رجب سال 531 قمری و بنا بر این کتاب در عصر مولف و چهار سالی پیش از مرگ وی کتابت شده است .

مولف در مقدمه این کتاب می نویسد که از آنجا که کتاب الجامع فی التفسیر او شامل اقاویل بسیار و روایات و آثار و حکایات زیاد و مکرر بوده است و این موجب ملال و خستگی خواننده می شده است ، بنابر این تصمیم گرفته که کتاب تفسیری دیگری فراهم کند و در آن بر اساس رویکرد ایجاز و اختصار ، صرفا به نقل اقوال مفسرین و به اختصار مبادرت ورزد . نویسنده اضافه می کند که در این کتاب همچنین گاهی به لغت و اشتقاق و اعراب پرداخته است .

مولف در این کتاب از مفسرین و لغویان و فقهای متعددی نقل قول می کند : برخی از صحابیان مفسر؛ ابو حنیفه ؛ امام شافعی؛ ابو جعفر نحاس ؛ ابو بکر وراق ؛ ابن جریر طبری ؛ الزجاج ؛ النقاش صاحب التفسیر و شماری دیگر . مولف به بحثهای لغوی و فقهی و اختلافات فقها توجه داشته است و گاهی هم اشعاری را نقل می کند ( مانند 224 ب ) . گاهی هم به روایات فضایل اهل بیت (ع) توجه داشته است ( نمونه در 55 ب ) . در کتاب از پدرش (صفحه نخست ) و ابو محمد الحسن بن احمد السمرقندی الحافظ ( در نیشابور ) روایت نقل می کند .

نسخه این کتاب یکچند در اختیار عبد الکریم بن محمد بن محمد بن منصور (؟) و سپس بدر الدین قایماز بن عبدالله الجرباذقانی (؟) ( انتقال در ربیع الآخره 589 ق ) و مدتی نزد ابو الحسن علی بن محمد بن شرفشاه بن ابی المعالی الحسینی و یکچند نیز در اختیار فخر الدین جمال الاسلام ابی المهاجر بن عبد الواحد بن محمد بن عبد الجلیل الآمدی (؟) ( در ذیقعده 608 ق به او منتقل شده ) بوده است (19) .

گرچه متاسفانه مجلدات دیگر این تفسیر هم اینک در اختیار نیست ، ولی این مسئله از اهمیت کتاب نمی کاهد . قدمت کتاب و نسخه و اهمیت مولف و ایرانی بودن وی و از همه مهمتر غیر روایی بودن این تفسیر ( بر خلاف بسیاری از تفاسیر کهن اسلامی ) همه چاپ تصویری این کتاب را توجیه می کند . این کتاب می تواند گوشه ای از نقش برجسته مفسران ایرانی را در سده های میانه بازتاب دهد (20 ) . با این وصف اهمیت های تفسیری کتاب باید مورد توجه محققان تفسیر قرار گیرد .



یادداشتها

1. نک : سمعانی ، الانساب ، به کوشش عبد الرحمان بن یحیی معلمی ، حیدر آباد دکن، 1382ق/1962م، 3/408.

2. نک : ذهبی ، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنووط و محمد نعیم عر قسوسی ، بیروت، 1405ق/1985م، 20/ 81- 82 .

3. نک : ابو القاسم تیمی، الحجه ، به کوشش محمد بن ربیع مدخلی و محمد بن محمود ابو رحیم ، ریاض ، 1411ق/1990م،1/97؛ سمعانی ، الانساب، 3/409؛ رافعی ، التدوین ، به کوشش عزیز الله عطاردی، حیدر آباد دکن، 1985م،2/302؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، 20/80-81 .

4. نک : ابو القاسم تیمی ، همان، 1/ 204، 314؛ نیز : همو ، دلائل النبوه ، تحقیق محمد محمد الحداد ، ریاض ، دار طیبه، 1409ق، ص229؛ ذهبی ، همان، 20/83 . از دیگر مشایخ او باید به ابو المعالی محمد بن محمد بن زید الحسینی اشاره کرد ، نک : ابن نجار ، ذیل تاریخ بغداد، بیروت ،1417 ق ، 3/ 179 . فخر الاسلام قاضی ابو المحاسن رویانی ( 415 – 502 یا 501 ق ) دانشمندی است که شرح احوال او در بسیاری از منابع عربی و فارسی آمده است ، از جمله در آثار البلاد قزوینی (ذیل رویان) و در التدوین رافعی که مکرر از روایت کتابهای او توسط قزوینی ها سخن به میان آورده و شرح حالی نیز در ذیل نامش به او اختصاص داده است. وی فقیهی بزرگ و شافعی مذهب بوده و آثارش به ویژه بحر المذهب مورد استناد فقهای شافعی و از جمله محی الدین نووی قرار گرفته است . از آنجا که فضل الله راوندی ، عالم امامی از وی در النوادر روایت می کند و به ویژه به خاطر اینکه وی کتاب الجعفریات موسوم به الاشعثیات ابن الاشعث را روایت می کرده ( و این روایات مورد استناد فضل الله راوندی قرار گرفته ) وحتی گویا چندان به روایت کتاب شهرت داشته که ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء ، الجعفریات را در شمار تالیفات وی قرار داده است ( شاید هم کتاب الجعفریات رویانی مجموعه ای در احادیث امام صادق علیه السلام بوده که در عین حال شامل بخشی از احادیث الاشعثیات نیز می شده است – این توضیح نیزلازم به ذکر است که عنوان کتاب الجعفریات منسوب به ابن الاشعث تسمیه جدیدی است ) ، باری به این دلائل برخی مانند افندی و بالتبع حاجی نوری او را در شمار علمای شیعه قلمداد کرده اند که تقیه می کرده است . شهرآشوب نیای ابن شهرآشوب از او روایت می کرده و روایتهای او در باب فضایل اهل بیت (ع) در برخی منابع از جمله مناقب ابن شهرآشوب و الاربعین منتجب الدین رازی دیده می شود . او راوی مسند الرضا (ع) نیز بوده است . در عین حال ابن شهر آشوب در معالم العلماء او را عامی المذهب خوانده است . وی ساکن آمل بوده و در عین حال در ری نیز مدتی بوده است . پدر و نیایش از علمای شافعی مذهب بوده اند. کتاب او بحر المذهب در فقه شافعی در سال 2002 م در 13 جلد در بیروت به چاپ رسیده است . او راوی کتاب ابو الحسن علی بن مهدی الطبری اشعری با عنوان نزهه الابصار ( در سخنان و کلمات حضرت امیر علیه السلام ) است که در نشر دانش آن را معرفی کرده ام . گفته شده که وی نخستین کسی بود که فتوا به الحاد باطنیان یعنی اسماعیلیان نزاری ایران داد و بدین سبب نیز فداییان اسماعیلی او را در مسجد جامع آمل در 11 محرم 502 یا 501 ق به قتل آوردند . منابع و شاگردانش او را بدین سبب شهید می نامیدند و جالب اینکه مرحوم امینی در کتاب شهداء الفضیله او را از علمای شهید شیعه قلمداد کرده است . برای شرح حال او علاوه بر منابع پیشگفته ، نک : المنتظم ،17|113 ؛ الكامل في التاريخ ، 10|473؛ سير أعلام النبلاء ، 19|260 ؛ تاريخ الاِسلام (حوادث 501 ـ 520 هـ) ، ص62 ؛ طبقات الشافعية الكبرى سبكي ، 7|193 ؛ طبقات الشافعية ابن قاضي شهبه ، 1|287 ؛ كشف الظنون،1|226؛ شذرات الذهب ،4|4؛ هدية العارفين ، 5|636 ؛ الانساب سمعانی ، 3/106 ؛ معجم البلدان ، 3/ 104 ؛ نوادر راوندی ،ص 81 ؛ مناقب ابن شهرآشوب ، 1/10 – 11 ، 2/173 ، 3/ 168 ( نقل از الجعفریات و عیون المجالس رویانی) ؛ معالم العلماء ، ص 175 ؛ ریاض العلماء افندی ، 3/278 ؛ خاتمه المستدرک ، 1/175 – 177؛ شهداء الفضیله ، ص 37 .

5. صفدی ، الوافی بالوفیات، به کوشش یوزف فان اس ، بیروت،1401ق/1981م، 9/ 209 ؛ ذهبی ، 20/81.

6. درباره ابو موسی مدینی در دایره المعارف بزرگ اسلامی ، 6/306-307 مقاله ای نوشته ام که آن را با امضای بخش فقه ، علوم قرآنی و حدیث منتشر کردم ولی هم اینک اطلاعات بیشتری درباره او جمع آوری کرده ام.

7. نک : سمعانی ، 3/408؛ ابن جوزی ، المنتظم ، به کوشش محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا ، بیروت ، 1412ق/1992م، 18/10؛ ذهبی ، 20/ 81-85 ؛ ابن قیم الجوزیه ، اجتماع الجیوش الاسلامیه ، بیروت ، 1404ق/1984م ، ص 105.

8. ذهبی ، 20/ 83 ؛ همو ، تذکره الحفاظ، حیدر آباد دکن ، 4/1279 ؛ ابن قیم ، همانجا ؛ اسنوی ، طبقات الشافعیه ، به کوشش عبد الله جبوری ، بغداد ، 1390ق/1970م، 1/359.

9. نواده اش ابو الفرج یحیی بن محمود ثقفی از محدثان معروف نیز از وی روایت می کرده است . برای این اطلاعات نک: ابن عساکر ، تاریخ مدینه دمشق ، به کوشش علی شیری ، بیروت ، دار الفکر ، 1/182 ؛ همو ، معجم الشیوخ ، نسخه عکسی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ( از روی فیلم کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ) ، برگ 36 الف ( این کتاب ارزشمند خوشبختانه در یکی دو سال اخیر به چاپ رسید و من در کتابخانه مرکز نامبرده آن را تورقی کردم ، مع الاسف هم اینک در کتابخانه های پاریس نشانی از آن ندارم) ؛ نیز : ابن اثیر ، اسد الغابه ، افست تهران ، 2/ 260 ،5/301 ؛ ابن نقطه ، التقیید ، حیدر آباد دکن ، 1403ق/ 1983م، 1/ 252- 253؛ ذهبی ، سیر ، 20/81 . از دیگر شاگردان او محمد بن علی کاتب نطنزی صاحب خصائص است که به واسطه کتابش درباره فضایل حضرت امیر (ع) در میان امامیه شهرت داشته است ، نک : ابن طاووس ، الیقین ،تحقیق انصاری ، قم 1413ق ، ص 470 .

10. نک : سمعانی ، 3/408 ؛ ذهبی ، 20/82 ؛ برای اطلاع از نسخه ای ناقص از کتاب الامالی و همچنین برخی " اجزاء حدیثی"وی که در کتابخانه ظاهریه دمشق باقی مانده است ، نک : مقاله من در دایره المعارف .

11. برای تحلیلی از کتاب و موقعیت آن در میان اصحاب حدیث ، نک : مقاله پیشگفته ؛ نیز نک : نصر الله پور جوادی ، " یادداشتهایی درباره ابو منصور اصفهانی " ، خرد جاویدان ، تهران ، 1377 ش ، ص 130- 131 .

12. برای استفاده منذری ، نک: منذری ، الترغیب و الترهیب ، به کوشش مصطفی محمد عماره ، قاهره ، 1388ق/1968م،1/38 ؛ این کتاب مورد بهره برداری علمای امامیه نیز قرار می گرفته است ، نک : مقاله پیشگفته در دایره المعارف ؛ نیز نک : ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب (ع) ، نجف ، حیدریه ، 1/12 ، 3/ 9،327،358،373 ؛ برای نسخه خطی آن ، نیز نک: مقاله پیشگفته .

13. در کتابخانه کوپریلی ترکیه ، نک : همان . در کتاب دلائل ، مولف از بحثهای لغوی غفلت نداشته است ، چیزی که در کتابهای دیگر او نیز قابل مشاهده است. در این کتاب مولف احادیث را به شیوه مسند آورده و گاهی منبع خود را عینا نام می برد : مانند دلائل النبوه های طبرانی و ابو الشیخ اصفهانی و ابن قتیبه و قفال شاشی ، نک : ص 63، 75، 137، 166 ..

14. در آغاز کتاب به رسم مولفان معرفه الصحابه و طبقات ، از اصحاب عشره پیامبر(ص) آغاز کرده و سپس سایر صحابه را به ترتیب الفبا آورده و سپس تابعین و طبقات بعدی را و همه جا رعایت حروف الفبا را نیز کرده و آخرین اشخاصی که در کتاب از آنان شرح حالی آمده ، ابو عبد الله ابن منده ، محدث معروف و جنجالی اصفهان و ابو منصور اصفهانی و پدر مولف است . کتاب در سال 521ق از سوی مولف املا شده است ( بر اساس یادداشت دایی و استاد بزرگوارم مرحوم علامه سید عبد العزیز طباطبایی) . از نسخه های خطی کتاب باید به این نسخه ها اشاره کرد : نسخه های کتابخانه ملی پاریس و تیموریه مصر را قبلا در مقاله پیشگفته معرفی کرده بودم. عنوان نسخه پاریس طبقات سیر السلف است . نسخه های دیگر بر اساس یادداشتی که از روی دفاتر فهارس نسخه های خطی تالیف مرحوم طباطبایی برداشته ام ، چنین است : نسخه خطی کامل کتابخانه رئیس الکتاب ( سلیمانیه ) ترکیه ، شماره 656 که در دمشق در جمادی الثانیه سال 599ق به خط نیکو و واضح در 294 برگ نوشته شده است ؛ نسخه کهن کتابخانه غرب در مدرسه مرحوم آیت الله آقای آخوند ملا علی همدانی ؛ نسخه خوب و واضح با تاریخ سال 973 ق که در آخرش گواهی بر مقابله موجود است ، در کتابخانه راغب پاشا در ترکیه ، شماره 1017 . برای این کتاب نیز نک : نصر الله پور جوادی ، " گزارشهای ابو منصور اصفهانی در سیر السلف و نفحات الانس " ، معارف ، دوره 14 ، شماره 3 ، 1376 ش ، ص 3 – 23 . اين کتاب اخيرا چاپ شده است.

15. نک : رافعی ، 2/303 ؛ ابن اثیر ، الکامل ، بیروت ، دار صادر ، 11/80 ؛ ذهبی ، 20/81 .

16. نک : ذهبی ، 20/83- 84 ؛ نیز : همو ، تذکره الحفاظ ، 4/1280 ؛ اسنوی ، 1/360 -361 . شرح بر صحیح مسلم ، التحریر نام داشته است ، نک : شرح صحیح مسلم نووی ، بیروت ، 1407 ق ، 1/ 145 – 146 .

17. وی کتابی نیز با عنوان اعراب القرآن داشته است . برای این اطلاعات ، نک : ذهبی ،20/84 ؛ سیوطی ، طبقات المفسرین ، به کوشش علی محمد عمر ، قاهره ، 1396ق/1976م ، ص 38 . ابن اثیر در اسد الغابه از یکی از تفاسیر ابو القاسم بهره برده است ، نک : 5/433 – 434 .

18. کتابهای امالی یا مجالس اگر حاصل مجالس درس استاد یا مجالس تحدیث شیخ بوده است ، به ویژه در علم حدیث و علوم ادب عربی ، حتما به زبان عربی تقریر و کتابت می شده است . این کتابها عموما با عنوان امالی یا مجالس شناخته می شدند و گاهی نیز با عناوین دیگر ( مانند مجالس مولف زیدی معتزلی با عنوان جلاء الابصار ) . در مقابل ، سنت مجلس گویی به فارسی در میان وعاظ و صوفیه رواج بسیار داشته است و این همه به دلیل ارتباطی بوده که آنان با عوام و طبقات مختلف اجتماع داشته اند . بر خلاف آنان فقها و متکلمین و فلاسفه کمتر با این طبقات ارتباط داشته اند ، مگر آنکه در عین مقام علمی در فقه و "اصولین" ، در کار وعظ هم بوده باشند . زبان علمی در اسلام حتی در مناطق سرزمین ایران تا سده های پنجم و ششم ، عربی بود و نوشته هایی با اهداف خاص ( مانند ترجمه تفسیر طبری یا السواد الاعظم ) برای عموم به فارسی نوشته می شد . محمد غزالی در گسترش دهی به زبان فارسی موثر بود و همو نمونه برجسته فقیهی بود که در عین پایگاهی که در فقه و کلام و علوم دینی داشت ، مخاطبان فارسی زبان رانیز مورد توجه قرار می داد . برادرش احمد غزالی واعظ بود و همو تصوف خراسانی را که در تالیفات سلمی و سراج و کلاباذی و قشیری به زبان عربی عرضه می شد ، به زبان شیرین پارسی عرضه می کرد . هم اینک با تحقیقات استادم جناب دکتر پورجوادی در مجله نشر دانش به نیکی روشن شده است که تصوف شعر فارسی چگونه فراهم آمده است . همو در باره فارسی گویی صوفیه تحقیقات ارزنده ای را در همان نشریه عرضه داشته است که مراجعه به آن توصیه می شود . در مورد مجالس املای حدیث ، در میان قدماء ابو سعد سمعانی به تفصیل در کتابش با عنوان ادب الاملاء و الاستملاء که مکرر به چاپ رسیده ، بحث کرده است .

19 - این اطلاعات بر اساس برگ نخست نسخه خطی درج شد و البته نیازمند مراجعه مجدد است . شماره ثبت کتاب درکتابخانه مجلس 62820 و شماره خطی 4011 است .

20 - برای تفاسیر قرآن در ایران سده های میانه و به ویژه در خراسان و ماوراء النهر ، نک : Gilliot, Claude, “ Lexegese du Coran en Asie Centrale et au Khorasan “, Studia Islamica , 89, ( 1999 ) ,pp. 129 – 164 .

در سالهای اخیر از سوی اسلام شناسان غربی کتابها و مجموعه مقالات متعددی درباره تفاسیر و مکاتب تفسیری نوشته شده است که به خصوص در نشریه آینه پژوهش معرفیهایی از آنها به زبان فارسی چاپ شده است .
جمعه ۱۸ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱:۴۰