ما در مباحث مختلفی که در طی سال های گذشته به صورت درسگفتار ارائه کرده ايم و در کانال موجود است و به ويژه در مباحث دين و دولت و مباحث انديشه سياسی و دينی امويان و مباحث خلافت به صورت استدلالی و بر اساس متون کهن نشان داده ايم که فتوحات ساختار و بنيان اصلی انديشه سياسی مبتنی بر خلافت را در اسلام شکل داد و دين و سياست در خط خلافتِ برآمده از سقيفه و ايدئولوژی ناشی از آن کاملا تحت تأثير فتوحات و ستيزه گری های برخاسته از آن بود. تشيع و خط علوی از آغاز با فتوحات و انديشه برآمده از آن مخالف بود و مخالفت امامت با خلافت در يک سطح مخالفت دين به مثابه نهادی مدنی با دين به مثابه قدرت برآمده از فتوحات سرزمينی بود. ايرانيان با توجه به همين نکته در طی چند قرن نخست با بهره گيری از مشروعيت دينی تشيع با فتوحات و نظام برآمده از آن (خلافت) مقابله کردند؛ خلافتی که خاصه در عصر اموی بنیادش بر تجاوز به سرزمین ایرانشهر استوار بود. آل بويه با سرکوب عملی دستگاه خلافت بزرگترين خدمت را برای احيای تدریجی دوباره سرزمين ساسانيان بعد از عصر فتوحات به انجام رساندند.
دوشنبه ۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۹:۰۹