برخی از نويسندگانی که از تاريخ نظريه تحريف قرآن نزد شيعه سخن می گويند وجود روايات بسياری در منابع حديثی اماميه را که حاوی کلماتی توضيحی برای تفسير آياتی از قرآن است به مثابه قرينه ای بر وجود تحريف و يا عقيده به وجود آن نزد شيعه قلم برده اند. روشن است اين نويسندگان درکی از تاريخ کتابت در اسلام و تاريخ نسخه های خطی ندارند. شما اگر با نسخه های کهن اسلامی سر و کار داشته باشيد و مانند نويسنده اين سطور توفيق آن را يافته باشيد که هزاران نسخه خطی را از نزديک و يا بر اساس نسخه های عکسی و ديجيتالی آن مطالعه و مورد بررسی قرار داده باشيد به نيکی می دانيد که تنها شماری از نسخه های کهن هستند که با درج علائم ويرايشی ميان حاشيه و متن، ميان کلمات توضيحی داخل متن و متن اصلی، ميان نقل کامل حديث و توضيحات راوی و نويسنده تمايز قائل می شوند. اين نسخه ها معمولا نسخه هایی هستند که با گواهی های نويسنده آنها و يا راويان اصلی و در مجالس سماع و قرائت تنظيم می شده اند. نسخه های بعدی و متأخر که حاصل نسخه برداری های حرفه ای و بازاری (ورّاقان حرفه ای و نه عالم) بود عموما از اين دست علائم ويرايشی خالی اند. بسياری از احاديثی که محدثانی مانند کلينی و ابن بابويه و علي بن ابراهيم و عياشی و سياری در کتاب هايشان نقل کرده اند از منابع و دفاتری (اصول) اخذ شده اند که در نقل روايت های منسوب به ائمه شيعه (ع) کلمات توضيحی و تأويلی ائمه (ع) را گرچه در متن روايات قرار می دادند اما توجه داشتند که توضيحات تفسيری و تأويلی ائمه را از متن منقول آيات قرآنی به نحوی تمايز دهند؛ حال يا از طريق قرار دادن علائم ويرايشی و مميز برای جدا کردن متن قرآن از عبارات توضيحی و تأويلی و تفسيری و يا نوشتن آن توضيحات در حاشيه صفحات نسخه ها (که به تدريج در دفاتر بعدی آن حاشيه های توضيحی با و يا بدون علائم ويرايشی داخل متن می شدند). بعدها البته برخی از محدثان و علمای متأخر احاديث دفاتری در حديث که از دقت لازم در نقل برخوردار نبودند و بی توجه به علائم ويرايشی و يا داخل شدن حاشيه در متن رناقل احادیث بودند را به عنوان شواهدی بر وجود تحريف در قرآن و يا اعتقاد ائمه شيعه بر وجود تحريف قلم بردند. اگر حاجی نوری با ساده لوحی ويژه خود اين احاديث و اين دفاتر را دليل بر وجود تحريف قرآن می گيرد آيا بايد محقق دانشگاهی امروزی که با شيوه های نقد تاريخی و اسناد و مدارک و نسخه ها و تحولات تاريخی آشناست هم بايد فريب بخورد؟ شگفتا و شگفتا.


این توضيح را هم بدهم که بر خلاف نظر کسانی که بی توجه به اين دقائق درباره میراث حدیثی نظر می دهند خلط میان متن حدیث با توضیحات نویسندگان (مانند مواردی که در آثار فقهی شيخ صدوق ديده می شود) به دليل همین از میان رفتن علائم ویرایشی در متن نسخه های بعدی است. شيخ صدوق در نسخه اصل خود و یا نسخه هایی که در محضر او فراهم می شد از علائم ویرایشی و یا توضیح دقیق متن در حاشیه بهره می برد اما در نسخه های بعدی این قبیل دقت ها در نقل متن و توضیحات و حاشیه ها به تدریج فراموش می شد و همین موجب آن شده که برخی بی توجه به این نکته کسانی مانند شیخ صدوق را به تقطیع احادیث و داخل کردن کلماتی توضیحی در متن روایات متهم کنند.
دوشنبه ۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۸:۵۳