برخی ناآگاهان و مدعيان چنين وانمود می کنند که گویی شاهنامه فقط برای يک قشر معينی از جامعه است؛ يا اينکه در طول قرون گذشته شاهنامه مورد بی اعتنایی اهل ديانت قرار گرفته. واقعيت اين است که فردوسی حکيمی شيعی بود و شاهنامه او هم آينه ای است از آموزه های دينی و اسلامی آميخته با فرهنگ ملی و ايرانی ما. شاهنامه برای قوميت خاصی نيست. ايران هم مجموعه ای از اقوام نيست. ايران سرزمين همه ايرانيان است با همه تنوع های قومی و زبانی و خاندانی. ما در ايران قوم فارس نداريم. فارسی هم زبان ملی و فرهنگی و نوشتاری ايران است و ربطی به قوميتی خاص ندارد. شاهنامه حافظ اين زبان و اين فرهنگ در طی هزار سال گذشته بوده و بنابراين به همه ايرانيان تعلق دارد. مردم ايران با ديانتشان حافظ شاهنامه بوده اند. در اين 50 سال اخير مجموع آنچه درباره شاهنامه در ايران و بيرون ايران منتشر شده به مراتب بيشتر و البته عميق تر از آنچيزی است که در طی هفتاد سال قبل از آن منتشر شد. بارها کنفرانس های علمی درباره فردوسی با بودجه های عمومی برگزار شده و ابدا شاهنامه و فردوسی در "غربت" نبوده است.
دوشنبه ۳ آذر ۱۴۰۴ ساعت ۸:۵۰