ويدئویی ديدم که آقای نصيری به روايتی در روضه کافی استناد می کند و از آن نتايجی سياسی هم استنباط می کند. روايتی که آقای نصيری نقل می کند چنانکه گفتم در روضه کافی نقل شده و من پيشتر جایی نوشتم که اعتبار روضه کافی ابدا در سطح دو کتاب اصول و فروع کافی نيست؛ سهل است دليل متقنی نداريم که روضه بخشی از کتاب کافی بوده. بلکه احتمالا مجموعه ای از احاديث بوده که کلينی در هنگام تدوين کتاب کافی به دليل عدم درجشان در خود کافی در دفتری ديگر قرار می داده و بعدها آن را بخشی از کافی تلقی کرده اند. سند روايت با اين وصف از نقطه نظر طريقه متأخرين صحيح سندی است و جای سخن درباره آن نيست. با اين وصف شايد اگر طريقه قدمای محدثين را در نظر بگيريم بتوانيم اين حديث را نمونه ای از ملحقات غير اصيل دفاتری در حديث دانست که بی آنکه درباره آن گواهی روشنی وجود داشته باشد تنها بر اساس شيوه های ترکيب اسانيد با اجازات وارد يکی از نسخه های حديثی مرویّ از حسن بن محبوب شده و دست آخر سر از کتاب روضه درآورده است. متن روایت اين است:

ابْنُ مَحْبُوبٍ ، عَنْ أَبِي أَيُّوبَ ، عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ ، قَالَ : سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ : إِنَّ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ دَخَلَ الْمَدِينَةَ وَهُوَ يُرِيدُ الْحَجَّ ، فَبَعَثَ إِلى رَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ ، فَأَتَاهُ ، فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ : أَ تُقِرُّ لِي أَنَّكَ عَبْدٌ لِي إِنْ شِئْتُ بِعْتُكَ ، وَإِنْ شِئْتُ اسْتَرْقَيْتُكَ ؟ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ : وَاللَّهِ يَا يَزِيدُ مَا أَنْتَ بِأَكْرَمَ مِنِّي فِي قُرَيْشٍ حَسَباً ، وَلَا كَانَ أَبُوكَ أَفْضَلَ مِنْ أَبِي فِي الْجَاهِلِيَّةِ وَالْإِسْلَامِ ، وَمَا أَنْتَ بِأَفْضَلَ مِنِّي فِي الدِّينِ ، وَلَا بِخَيْرٍ مِنِّي ، فَكَيْفَ أُقِرُّ لَكَ بِمَا سَأَلْتَ ؟ فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ : إِنْ لَمْ تُقِرَّ لِي وَاللَّهِ قَتَلْتُكَ ، فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ : لَيْسَ قَتْلُكَ إِيَّايَ بِأَعْظَمَ مِنْ قَتْلِكَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ ، فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ . ثُمَّ أَرْسَلَ إِلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ ، فَقَالَ لَهُ مِثْلَ مَقَالَتِهِ لِلْقُرَشِيِّ ، فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ : أَ رَأَيْتَ إِنْ لَمْ أُقِرَّ لَكَ ، أَ لَيْسَ تَقْتُلُنِي كَمَا قَتَلْتَ الرَّجُلَ بِالْأَمْسِ ؟ فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ - لَعَنَهُ اللَّهُ - : بَلى ، فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ : قَدْ أَقْرَرْتُ لَكَ بِمَا سَأَلْتَ ، أَنَا عَبْدٌ مُكْرَهٌ ، فَإِنْ شِئْتَ فَأَمْسِكْ ، وَإِنْ شِئْتَ فَبِعْ ، فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ - لَعَنَهُ اللَّهُ - : أَوْلى لَكَ ؛ حَقَنْتَ دَمَكَ ، وَلَمْ يَنْقُصْكَ ذلِكَ مِنْ شَرَفِكَ .

نکته ای که مرحوم علامه مجلسی به درستی درباره اين روايت در بحار الأنوار متذکر شده اين است که يزيد بن معاويه در دوران کوتاه خلافتش و بعد از شهادت سيد الشهداء (ع) هيچگاه از شام خارج نشد و سفری به عراق نداشت. بنابراين علامه مجلسی هم توجه داشته که در اين روايت اشکالی ديده می شود. علامه مجلسی پيشنهاد می کند که احتمالا مسلم بن عقبه که فرستاده يزيد در واقعه حرّه بود مراد است.

به نظر ما از همين ذکر يزيد و ادعای سفر او به عراق جعل و وضع حديث روشن می شود؛ علاوه بر اينکه روند داستان جعلی بودن آشکار آن را روشن می کند: يزيد نخست شخصی از قريش را بی آنکه نامی از او آورده شود خواست و از او اقرار می طلبيد که او بنده زرخريد يزيد است و حق خريد و فروش او را دارد و بعد که آن قرشی چنين چيزی را اقرار نکرد به فرمان يزيد کشته شد. آنگاه در دنباله يزيد همين مطالبه و فرمان را نسبت به امام سجاد (ع) تکرار کرد و حضرت اقرار کرد. روشن است که اين داستان را هر کس ساخته قصدش تخريب شخصيت امام سجاد (ع) و ستايش از قريشيانی بوده که در جناح مخالف اهل بيت (ع) و علویان بوده اند؛ اين احتمال وجود دارد که اين داستان اصلش به شايعه ای بر می گشته که زبيريان در زمان حکومت عبد الله بن زبير بر عليه اهل بيت و علويان برساخته بودند و بعدها نام يزيد بن معاويه شايد جای مسلم بن عقبه گذاشته شده و به داستانی که در اصل شايعه ای بيش نبوده و زبيريان ساخته بودند شاخ و برگ هم داده اند. اين را هم اضافه کنم که مسلم بن عقبة از قريش نبود و گفتگوی مزعوم در اين روايت اگر به جای يزيد او را قرار دهيم با سياق متن نمی سازد. معلوم است که طرف گفتگو با آن قريشی و امام سجاد (ع) خود بايد از قريش بوده باشد. وانگهی کمترين شناخت از ماهيت خلافت و جايگاهی که خليفه برای خود در دوران بعد معاويه قائل بود و نسبت آن جايگاه در قياس با عرب و غیر عرب و قريشی و غير قريشی و درک مفاهيم ولاء و مولی و عبد و ... در آن دوره ترديدی باقی نمی گذارد که اين روايت جعلی آشکار بيش نيست و از سوی دشمنان اهل بيت و به احتمال زياد زبيريان که هم مخالف امويان بودند و هم مخالف علويان اصل آن ساخته و پرداخته شده و بعدها با اضافات و تغييراتی راه به یکی از نسخه های حديثی پيدا کرده است.
سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۷:۵۷