1- آثار آرامش دوستدار شايسته نقد آکادميک نبود چرا که به اصول پژوهش علمی وفادار نبود. چطور ممکن است شما درباره مفاهيم علم کلام اسلامی و سخنان ابوالهذيل و ابراهيم نظام صفحات زيادی را سياه کنيد در حالی که کمترين صلاحيت خود را در نوشته هایی آکادميک نتوانسته ايد نشان دهيد؟

2-امتناع تفکر آرامش دوستدار را بخوانيد تا ببينيد چطور صفحات بسياری درباره ابومسلم خراسانی و نهضت عباسی و موضع ايرانيان نسبت به آن می نويسد در حالی که از نقطه نظر تاريخنگاری معلوم است که هيچ صلاحيت علمی برای چنين بحثی را برای خود دست و پا نکرده. صفحات بسياری را درباره ابو مسلم می نويسد بی آنکه بر خود فرض بداند با مراجعه به منابع اصلی در بازخوانی منابع مساهمت کند. آرامش دوستدار گمان می کند با لفاظی های بی محتوا و محاجه های لفظی با سعيد نفيسی و احسان يارشاطر حرفی را زده که آن دو متخصص برجسته متن پژوه و تاريخ دان متوجه آن نشده اند.

3-يکی از ويژگی های رويکرد غير آکادميک به موضوعات آکادميک اين است که موضوع مورد بحث را با ساده سازی مسائلش به پاره ای از کلی گویی های بی محتوا تقليل دهيد و تکليف همه چيز را يکسره کنيد. آرامش دوستدار بی ترديد قهرمان چنين رويکردی است.

4-اصرار بی مورد و بی دليل بر مقوله "امتناع تفکر" که خود مفهومی وام گرفته از ديگران بود و بحث در موضوعاتی که صلاحيت ورود در آنها را نداشت خود مصداق کامل جزم انديشی نبود؟ ...

5- بی گفتگو اگر آرامش دوستدار در آلمانی که من حدود پنج سال پژوهش پست دکتری خود را آنجا دنبال کردم و در دانشگاه درس دادم کتاب امتناع تفکر خود را به زبان آلمانی می نوشت و به عنوان رساله دانشياری عرضه می کرد رد می شد و پذيرفته نبود. چون از اصول اوليه تحقيق آکادميک بی بهره است. دوستدار امتناع تفکر را در يک زمينه آکادميک منتشر نکرد. اگر آن را در آلمان، حال به زبان آلمانی و يا انگليسی می خواست در فضایی آکادميک منتشر کند بايد قبل از چاپ داوران نظر می دادند. خيلی از حرف ها را ديگر نمی شد بی سند و مأخذ بيان کرد.

6-آرامش دوستدار از امتناع تفکر در جامعه ايران می گفت در حالی که تمام آثارش را به زبان همين مردم می نوشت. شگفتا...
جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۸:۰۳