اين مقاله خسرو پرويز در دائرة المعارف بزرگ اسلامی ابدا شايسته جايگاه و اهميت خسروی دوم نيست. نويسنده، آقای محمد نويد بازرگان از هيچ مأخذ فرنگی ترجمه نشده به فارسی استفاده نکرده و تازه برخی از همان منابع ترجمه شده هم تنها از نوع تحقيقات دست دوم است. آخر مگر می شود بدون استناد به نوشته های مهم غربی و همچنين بدون بهره گيری از منابع پهلوی و ارمنی و سريانی و حبشی و ... درباره ساسانيان و خسروی دوم مقاله نوشت؟ اگر استفاده از منابع اصلی غير عربی قديم برای نويسنده ممکن نبود باری دست کم می توانست با مراجعه به تحقيقات غربی از ترجمه های آنان از اين منابع قديم غير عربی استفاده کند. اين مقاله چه نسبتی دارد با اين همه تحقيقاتی که درباره خسروی دوم و ساسانيان در دو سه دهه اخير انجام شده؟

نمونه ای از اين نوشته: "پیرنیا (منظور مرحوم مشير الدوله حسن پيرنيا. از انصاری) او را ضعیف‌النفس، خودپسند، ستمکار، شهوت‌ران و حق‌ناشناس توصیف می‌کند و معتقد است که وی ایران را با سرعتی حیرت‌آور به سمت انقراض برده است (همانجا). ثعالبی مرغنی (منظور ثعالبی قرن چهارم و اوائل قرن پنجم. از انصاری) نمونه‌ای از قساوت قلب او را در کیفر کسی که به ندای او در حضور یافتن درنگ کرده است، به دست می‌دهد (همانجا)"

شگفتا...مگر درباره يک شخصيت معاصر می نويسيم که توصيف پيرنيا درباره او اعتباری داشته باشد؟ بعد اگر به او استناد می کنيم بلافاصله استناد به ثعالبی مرغنی در همين موضوع چه معنی دارد؟ اگر ملاکمان نقل از تحقيقات جديد است از پيرنيا مهمتر بسيار نوشته اند درباره خسروپرويز؛ و اگر مقصود نقل از منابع کهن است پس نقل از پيرنيا و ثعالبی در يک سياق چه ارزشی دارد؟ و آيا اين کار با اصول پژوهش سازگار است؟

اين مدخل بی تردید از نو بايد نوشته شود.

https://www.cgie.org.ir/fa/article/240749/%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%B2
جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۸:۴۴