با وجود اينکه تمام شواهد اصيل تاريخی و متنی گواه است که عقيده به تحريف قرآن در ميان شيعيان دو سه قرن نخست مطلقا شايع نبوده و بعدا هم در سده های کلاسيک اسلام اين انديشه تنها در بخش بسيار محدودی از عالمان شيعی امامی رواجی داشته با اين وصف برخی از پژوهشگران در سنت شيعه شناسی غربی تأکيد دارند که اين عقيده رکنی از تشيع قديم باطنی بوده است. برخی از اين محققين محترم در نوشته های اخيرشان بر اين نکته تأکيد کرده اند که عقيده به باطنی گرایی در قرآن و دفاع از تفسير باطن در برابر تفسير ظاهر قرآن از آنجا نشأت گرفت که در مصحف عثمانی تحريف صورت گرفته بود و نام های اهل بيت پيامبر و به ويژه امير المؤمنین (ع) از قرآن حذف شده بود و چون درک درست و بی خطای قرآن تحريف شده ممکن نبود بنابراين شيعيان به انديشه تفسير باطن قرآن روی آوردند تا با "معرفت رجال" قرآن دين را که همانا معرفت رجال است بشناسند. اين سخن بی گفتگو با شواهد تاريخی سازگار نيست. پیشینه عقيده به باطن گرایی برای قرآن کهنتر از عقيده به تحريف قرآن نزد شيعه است. تنها نيم نگاهی به کتاب های ملل و نحل مؤيد اين سخن خواهد بود.
اینجا سخنی از ابوبکر باقلاني در انتصار را نقل می کنم که به درستی تأکيد می کند شيعيان متقدم برخلاف شماری محدود از معاصران باقلاني مطلقا قائل به تحريف قرآن نبوده اند. عبارت او از اين قرار است:
فإن قالوا: قد نقلت الشّيعة، وببعضهم تثبُتُ الحجَّة ُ عن مثلهم عن عليّ عليه السلامُ أنه أنكر على القومِ وخالفَهم وعرفهم أن القرآن ناقص مغير محرَّف.قيل لهم: هذا بهتٌ منكم وشيء وضعه قوم من غُلاتكم، والقادحين في الشريعة، وإلا فما نقل أحد من أسلاف الشيعة في ذلك حرفا واحدا، بل نُقل أنّه كان داخلاَ في الجماعة ومُقرا بما اتفقوا عليه ومُصوّباَ له، وأنه كان يقريءُ به ويعلّمه، وعلى ذلك الدهماءُ من الشيعة والسوادُ الأعظمُ إلى اليوم... (نک: 2/ 464).
گواهی باقلانی بسيار مهم است. اگر در زمان او که هنوز متون کهن حديث و عقيده شيعی در کتابخانه های بغداد موجود بود اين دست احاديث ناظر به تحريف قرآن در اصول و مصنفات شيعه متقدم قابل پيگيری بود باقلانی نمی توانست چنين آشکارا ادعای باطلی در جدل با شيعیان مخالف اظهار کند.
جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۸:۴۱