آقای ويلفرد مادلونگ در چند جا (و از جمله در مقاله ای درباره رديه فزاري بر ابن عمير) و نیز در مقدمه چاپی که از آثار عبد الله بن يزيد فزاري، متکلم اباضی سده دوم قمری کوفه/ بغداد با همکاری عبد الرحمان السالمي به دست داده عيسی بن عمير ياد شده در متن رديه فزاري (الرد علی ابن عمير) را آنچنانکه خود مادلونگ گفته به تبع يوزف فان اس همان "ابو عمر عيسی بن عمير همداني" دانسته که از قرّای کوفه بوده است. من الآن دسترسی به کتاب فان اس ندارم. اما آنچه مادلونگ در اين چند جا تکرار کرده به کلی نادرست است. ما در تاريخ شخصی به نام "ابو عمر عيسی بن عمير همداني" نداشته ايم. ابن جزري طبق چاپ کتابش از چنين شخصی نام برده اما در متن ابن جزري خطایی آشکار صورت گرفته. عبارت او بر اين قرار است:
"عيسى بن عمير أبو عمر الهمداني الكوفي القارئ أحد من قرأ عليه الكسائي ،
قرأ على طلحة بن مصرف وغيره من أصحاب أصحاب ابن مسعود ، قرأ عليه عبد الرحمن بن أبي حماد وأبو الحسن الكسائي (نک: غاية النهاية في طبقات القراء، ج ۲، ص ۸۷۹).
ابن جزري همين شخص را با عنوان درست نام پدرش (عمر) درست يکی مانده قبل از ترجمه بالا آورده و آنجا تفصيلا از او بحث کرده. پس بنابراين خطا از ابن جزري است.
در اينجا آشکارا "عمير" تصحيف "عمر" است. شرح حال اين قاری کوفی را منابع زيادی آورده اند و از جمله ذهبي در سير اعلام النبلاء:
عِيْسَى بنُ عُمَرَ أَبُو عُمَرَ الهَمْدَانِيُّ (ت، س) الإِمَامُ، المُقْرِئُ، العَابِدُ، أَبُو عُمَرَ الهَمْدَانِيُّ، الكُوْفِيُّ، عُرِفَ: بِالهَمْدَانِيِّ، وَإِنَّمَا هُوَ مِنْ مَوَالِي بَنِي أَسَدٍ.أَخَذَ القِرَاءةَ عَرْضاً عَنْ: طَلْحَةَ بنِ مُصَرِّفٍ، وَعَاصِمِ بنِ بَهْدَلَةَ، وَالأَعْمَشِ.تَلاَ عَلَيْهِ: الكِسَائِيُّ، وَعُبَيْدُ اللهِ بنُ مُوْسَى، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بنُ أَبِي حَمَّادٍ، وَمِتُّ بنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، وَغَيْرُهُم.وَقَدْ حَدَّثَ عَنْ: عَطَاءِ بنِ أَبِي رَبَاحٍ، وَحَمَّادٍ الفَقِيْهِ، وَعَمْرِو بنِ مُرَّةَ.حَدَّثَ عَنْهُ: ابْنُ المُبَارَكِ، وَوَكِيْعٌ، وَأَبُو نُعَيْمٍ، وَالفِرْيَابِيُّ، وَخَلاَّدُ بنُ يَحْيَى، وَخَلْقٌ.وَثَّقَهُ: ابْنُ مَعِيْنٍ، وَغَيْرُهُ.وَكَانَ مُقْرِئَ الكُوْفَةِ فِي زَمَانِهِ بَعْدَ حَمْزَةَ وَمَعَهُ.قَالَ الثَّوْرِيُّ: مَا بِهَا أَقْرَأُ مِنْهُ. قَالَ مُطَيَّنٌ: مَاتَ سَنَةَ سِتٍّ وَخَمْسِيْنَ وَمائَةٍ (سير اعلام النبلاء، 7/ 199 تا 200؛ در پاورقی منابع بسيار ديگری که شرح حال او را با همين عنوان عيسی بن عمر آورده اند ببينيد)
اين توضيح را هم بدهم که اين شخص غير از عيسی بن عمر ثقفي، اديب معروف و معاصر همان الهمداني است. الثقفي بصري بوده و الهمداني در کوفه بوده؛ گرچه هر دو کنيه شان ابو عمر است.
در الرد علی ابن عمير که رساله ای مهم از الفزاري است عيسی بن عمير شخصيتی با گرايش معتزلی و در عين حال مرتبط با جامعه اباضيه است و شماری از اباضيان مغرب هم از هواداران و تابعان او بوده اند. آنچه از "عيسی بن عمر همداني" می شناسيم هيچ ربطی به اعتزال و اباضی گری ندارد. نه عنوان عيسی بن عمر همداني، عيسی بن عمير بوده و نه موقعيت علمی و فعاليت های ادبی اش با عيسی بن عمير ياد شده در کتاب فزاري مرتبط است. وانگهی فرض کنيم واقعا نام پدر اين ابو عمر همدانی عمير بوده و نه عمر؛ آقای مادلونگ مگر هر عيسی بن عميری بايد عيسی بن عمير ياد شده در کتاب فزاري باشد؟
پ.ن: بعدا کتاب آقای فاس را هم ديدم (جامعه وکلام، 1/ 486 ترجمه انگليسی، چاپ بريل) و عينا همين اشتباه آنجا هم هست؛ شگفتا.
جمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۸:۳۹