آقای دکتر سروش قرآن را رؤيای پيامبر و کلام او می داند. اين سخن مطلقا در تمام تاريخ تمدن اسلامی سابقه ندارد. بد نيست ببينيم متکلمان سده دوم قمری که از آنان کهنترين اسناد در اين زمينه باقی مانده چه نظری درباره طبيعت قرآن و وحی و کلام خداوند داشته اند. بالأخره اگر قرآن رؤيای پيامبر و يا کلام او بود بايد دست کم ادبيات دينی سه چهار نسل آغازين بعد از اسلام که هنوز خاطره جمعی زنده و اخبار متواتر پيوستگی خود را حفظ کرده بود پژواکی از تلقی مسلمانان عصر رسالت از وحی به مثابه سخن پيامبر را منعکس کنند. آقای دکتر سروش در نظريه خود درباره رؤيای رسولانه البته کاری به اين قبيل امور ندارد و گویی تصور می کند که چه اهميت دارد تلقی آنان در اين زمينه چه بوده. در حالی که درک تاريخی مسلمانان اوليه از طبيعت وحی بی نهايت اهميت دارد. آنان شاهدان وحی بوده اند و بايد ديد آنان وحی را سخن خدا می دانستند و يا سخن/ رؤيای پيامبر؟

من در اينجا از شايد کهنترين سند موجود در اين زمينه نقل می کنم: کتاب الرد علی المجسمة از متکلم اباضی مذهب، عبد الله بن يزيد الفزاري که معاصر هشام بن الحکم بود و در نيمه دوم سده دوم قمری در بغداد فعال بود. از نکات مهمی که از آنچه او درباره کلام خدا و طبيعت آن در تکه ای که از اين کتاب نقل می کنم می گوید بر می آيد اين است که وی در دوران پيش از محنه از نظريه جمهيه/ معتزله درباره مخلوق بودن قرآن دفاع می کند و اين خود نشان می دهد اين بحث مدت ها قبل از دوران مأمون در بغداد در محافل متکلمان به موضوع داغی تبديل شده بود. عبارات او که در آن آشکارا تلقی مسلمانان سده دوم قمری و درست سه چهار نسلی بعد از صحابه را از قرآن و طبيعت وحی منعکس می کند بر اين قرار است:

قالوا: فهل يتکلم الله؟ قيل لهم: نعم، بأصدق الکلام وأبرّه، والقرآن کلامه، وکلّم الله موسی تکليماً، وقال: (إنني أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدني)، وليس کلامه علی ما يتکلم به البشر کما أنه ليس کالبشر، ومن جحد أن يکون الله قد تکلّم فقد جحد بالحقّ وقال: (وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ)، علی تحقيق المعنی، ومن زعم أنّه يتکلم باللهوات واللسان والشفتين فهو لا يعرف الله. فإن قال قائل: أفهو کما وصفتم من کلام الأيدي والأرجل والجلود يوم القيامة؟ قلنا: لا، ولا هو کذلک لأنّ کلام الأيدي والأرجل والجلود يوم القيامة لا يکون إلا بحرکة، وليس الله متحرکاً بالکلام ولا غيره، ولکنه یخلق کلاماً لا یتلیه أحداً غیره، يضعه حیث یشاء ویسمعه لمن يشاء علی أيّ لغة شاء علی لسان ملائکته ورسله، فهو محدث مخلوق أحدثه الله بعد إذ لم یکن أحدثه ولا خلقه.
سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱:۴۲