یکی از وظائفی که یک مؤرخ در عرصه مطالعات تاریخ ادیان و مذاهب باید انجام دهد تشخیص و تمایز اخباری پر تعدادی است که حاصل نوعی شایعات و از جنس آن است با اخباری که گرچه از جنس اخبار به اصطلاح "آحاد" است اما ماهیت واقع نماتری در مراتب مختلف خود دارد. از نقطه نظر فقهی، اصولیان بحث های زیادی درباره اخبار آحاد و متواتر و یا شهرت ها و اجماعات کرده اند و شرایط آنها را بررسیده اند اما این دیدگاه ها لزوماً نمى تواند عیناً مانند دیدگاه های یک مؤرخ باشد. همچنین است روایاتی تاریخی که ناشی از توهمات راویان و یا دیدگاه های مذهبی آنان است، گرچه لزوماً به قصد دروغپردازی پیشنهاد نشده باشد. گاه یک خبر و یا روایت در گذر زمان، چه از طریق نقل های متوالی در منابع روایی، تاریخی و حدیثی و چه از طریق کاتبان دچار تحریفات و یا حذف و اصلاحاتی شده که لزوماً راهکار تشخیص همه آنها بحث های سنتی در علم رجال حدیث نیست. این است که گاه مؤرخ ناچار است به بخشی از یک روایت تکیه کند و بخشی را از همان روایت فروگذارد.

از همه مهمتر بازسازی متن های تاریخی و روایی و "انتخاب" ها اهمیت دارد. هر سخنی کانتکست خود را دارد. اگر روایتی از جایی دیگر و پیش زمینه ای متفاوت کنده شود و در کانتکست کاملاً جدیدی قرار داده شود انتظار ما چیست؟ آیا می توان آن را در خانه جدید خود همانطور فهمید که در منبع اصلی روایت شده بود؟ انتخاب ها اشکال مختلفی دارد: گاه انتخاب یک تکه از روایت است و حذف تکه ای دیگر. در اين سبک و در بسيارى موارد آن در واقع نوعی پوشاندن و سانسور حقیقتی هدف بوده است و به هرحال فهم ما را از حدیث و روایتی تاریخی معیوب می کند. گاهی هم انتخاب یک سند و فرو گذاشتن سندی دیگر است که در واقع به انتخاب و گزینش میان مراجع و اتوریته های نقل و انتخاب میان آنها مربوط است. این هم برای یک مؤرخ بار معنایی بسیار مهمی دارد. گاهی نیز باید مؤرخ تشخیص دهد نویسندگان منابع روایات تاریخی و یا مذهبی با بهره گیری از چه الگوهای تبلیغاتی دست به تدوین روایات خود زده اند؟ تشخیص روایاتی تاریخی از روایاتی با محوریت الگوهای تبلیغاتی و هویت طلبی مذهبی طبعاً کار یک مؤرخ است و بایسته پژوهشی تاریخی.
جمعه ۲۴ تير ۱۴۰۱ ساعت ۹:۱۰