کتاب النهاية في شرح الهداية تأليف حسام الدين السغناقي (د. ٧١٤ ق) نقل می کند که: ...حَتَّى إِنَّ وَاحِداً مِنْ أَهْلِ الْأَهْوَاءِ، فِي زَمَانِ الشَّيْخِ الْإِمَامِ الْجَلِيلِ أَبِي بَكْرٍ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ -رحمه الله-كَتَبَ فَتْوَى وَبَعَثَهَا إِلَيْهِ، أَنَّ الصِّبْيَانَ فِي زَمَانِنَا، شَقَّ عَلَيْهِمُ التَّعَلُّمُ بِلُغَةِ الْعَرَبِيَّةِ، هَلْ يَجُوزُ لَنَا أَنْ نُعَلِّمَهُمْ بِالْفَارِسِيَّةِ؟...

منظور از "الْإِمَامِ الْجَلِيلِ أَبِي بَكْرٍ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ"، الشيخ الإمام أبو بكر محمد بن فضل الكماري الحنفي است که در بخارا در رمضان سال 381 ق به خاک رفت؛ درست همان زمانی که ابن سينا در سنين کودکی در همان شهر زندگی می کرد. ابن سينا تحصيلاتش در کودکی به فارسی بوده و بعدا چنانکه می دانيم در آثار فلسفی اش به فارسی می انديشيده و به عربی می نوشته. در اينجا و طبق اين استفتاء در واقع چون آموزش دروس دين و شريعت به عربی برای کودکان سخت بوده از فقيه پرسيده بودند که آيا جايز است به زبان فارسی که کودکان با آن سخن می گويند شريعت و قرآن را به آنان آموزش دهند؟ اين سند بسيار ارزشمندی است.

جمعه ۲۴ تير ۱۴۰۱ ساعت ۵:۵۲