فارغ از زمينه ها و اسباب اجتماعی، اقتصادی و سياسی بروز خشونت های دينی و مذهبی در جوامع اسلامی و همچنين در جوامع مسلمان در غرب آنچه مسلم است اين است که بر عالمان و روشنفکران مسلمان نه تنها به عنوان وظيفه ای اجتماعی و تعهدی اخلاقی بلکه به عنوان وظيفه ای دينی است که در راستای زدودن ريشه ها و مبانی فکری افراط گرایی دينی و قرائت های معطوف به خشونت و افراط گری از دين تلاش کنند. درست است که تروريسم دين و مذهب ندارد اما وظيفه عالمان دين است که با روشنگری و نقادی قرائت های غير انسانی از دين، راه را بر هر گونه سوء استفاده از دين در اين زمينه ببندند. در اسلام از آغاز، هجرت به يثرب (مدينه) توأم بود با دعوت به مدنيت و پيمانی مدنی با پيامبر اکرم (ص). تمدن اسلامی تمدن کتاب و گشوده بر دانش ها و علوم جديد و مبتنی بر قانون و دولت بود؛ آيينی آخر الزمانی محور و فرقه گرايانه نبود. تمدنی بود که در ديالکتيک "نص" و تاريخ انديشه های دينی و فقهی آن شکل گرفت. قرائت های افراطی از دين که عموما در کنار بهره گيری از برخی ايدئولوژی های عصر جديد از انديشه "سلفی گری" دينی و حذف تاريخ بهره می گيرند قبل از هر چيز با تمدن و تاريخ تمدنی اسلام در ستيزند. اين خود نشان از بحرانی است هويتی که بايد درباره آن چاره اندیشی کرد. امروز بر عالمان مسلمان است تا چگونگی مسلمان "امروز" بودن را تبیین کنند و قرائتی از دين به دست دهند که ضمن حفظ حدود و معيارهای دينی و اخلاقی با مدنيت امروز سازگاری داشته باشد. خشونت گرایی دينی در هر شکل و با هر انگيزه و بهانه ای محکوم است.
جمعه ۲۴ تير ۱۴۰۱ ساعت ۳:۴۶