من جاهای دیگر هم نوشته ام که یکی از اسباب اشکال در فهم مطالب ابن سینا و قاضی عبد الجبار هر دو این است که آنها به فارسی می اندیشیده و به عربی می نوشته اند. عربیت ابن سینا در مقام نوشتن عجمه کم ندارد و از این جهت از قاضی عبد الجبار هم پیچیدگی هایش بیشتر است. قاضی عبد الجبار هم البته زبان مادریش فارسی بوده و بدان می اندیشیده و به عربی می نوشته است. منتهی برخلاف ابن سینا که بیشتر سخنانش از خود اوست قاضی عبد الجبار چارچوب اصلی حرف ها و استدلالاتش را از جبایی ها و ابو عبد الله بصری و ابن خلاد گرفته که همگی عربیتشان اصیل است. بنابراین گرچه بسیاری مواقع در مطالب المغنی نوعی عجمه دیده می شود اما از ابن سینا خیلی کمتر است. با این وصف حتی در مورد شریف مرتضی هم که عرب زبان بوده و از قاضی عبد الجبار خیلی بهتر و روشنتر به عربی می نویسد نوعی پیچیدگی در زبان متون کلامی اش دیده می شود که با مشکل زبان پیوند دارد. به نظر من سببش این است که اصل این بحث های کلامی در محافل متکلمانی با ریشه های ایرانی و غیر عرب تدوین شد. به همین دلیل گاهی اصل سخنان به زبان عربی خیلی روشنی تبیین نشده. در مورد ابن سینا به وضوح پیداست که همزمان، به فارسی می اندیشد و به عربی می نگارد.
دوشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱:۴۰