در مورد ابو جعفر احمد بن الحسين بن عبدالملك الازدي كوفي ، نجاشي تصريح مي كند كه از او مصنفي شناخته نيست ولي او كسي بوده است كه كتاب المشيخه ( بايد از حسن بن محبوب ) را گردآورد و بر اسماء مشايخ آن را تنظيم نمود ( نجاشي ، 80 / 193 ) . بنابراين پيداست كه عنوان مشيخه تنها پس از انجام اين كار از سوي الازدي بر كتاب حسن بن محبوب اطلاق شده است ، چرا كه اين عنوان اشاره به كتابهايي بر اساس نام مشايخ يك محدث دارد . از اينكه نجاشي در عين حال مي گويد كه او اين كتاب را گردآورد ، روشن مي شود كه كتاب در آغاز شايد صورت منظمي نداشته و شايد حتي بر اساس تنظيم بر ابواب فقهي نبوده است . بنابراين بايد اين پرسش را مطرح كرد كه اين كتاب در آغاز چه ساختاري داشته است ؟ اين احتمال هست كه المشيخه در آغاز صرفا بر اساس ترتيب اصول / دفاتر بوده است (در اين مورد بعدا به تفصيل يادداشت هایی قرار می دهم).
به دليل اينكه به احتمال قوي رواياتي از خود الازدي به اين كتاب اضافه نشده بوده ، بنابراين الازدي نقشي به عنوان مولف نداشته است و از آنجا كه اين كتاب به عنوان يك متن از خود حسن بن محبوب روايت مي شده و تغيير تنظيم كتاب ، دخلي در روايت كتاب نداشته است ، الازدي حتي در نقش راوي اين اثر مطرح نبوده و شايد به همين دليل ، نجاشي سندي به او ارائه نمي دهد . روايت يك اثر حديثي و قرار گرفتن در سنت روايي يك كتاب ، بسيار مهمتر از تنظيم ماده يك كتاب بوده است و در حقيقت روايت يك كتاب با سرنوشت يك كتاب در يك سنت روايي بيشتر ارتباط داشته است تا تنظيم ماده يك كتاب . البته نقش الازدي فقط تنظيم متن بوده و محدثان كتاب را حتي اگر بر اساس متن تنظيم شده او روايت مي كردند ، نامي از او در سلسله سند نمي آوردند ، چرا كه او نقشي در سنت روايي كتاب نداشته و اساسا تنظيم يك كتاب ، مادامي كه اين تنظيم دخلي در روايت كتاب نداشته باشد ، در روايت مستقيم از مولف و راوي اصلي متن تاثيري نداشته است . گرچه ما به درستي نمي دانيم كه تا كي و كجاها متن اصلي و يا متن تنظيم شده هر یک رواج بيشتري داشته است .

يكشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ساعت ۲:۴۴