در مورد اشخاص و يا كتابهايي كه بدون ارائه سند در فهرست نجاشي ذكر مي شوند ، بايد اين توضيح را داد كه اين مسئله مي تواند دلائل متفاوتي داشته باشد : در مورد متكلمان و يا كساني كه محدث نبوده اند ( در مورد برخي از ادبا ) ، نجاشي در فهرست خود ارائه سند نمي كند . دليل اين امر اين است كه كتابهاي آنان نيازمند ارائه سند به معنايي كه نزد محدثان معمول بود، نبوده است . در عين حال به دليل اينكه فهارس كهن اماميه تنها شامل كتابهاي حديثي مي شده اند ، در اين موارد طبيعي است نجاشي به ذكر اسناد خود كه در باقي موارد غالبا اسناد به كتب فهارس است ، نپردازد ؛ وي اطلاعات رجال شناختي و كتابشناختي را در اين موارد از منابع ديگر و يا اطلاعات شخصي فراهم آورده است ؛ در مورد كتابهي حديثي ، در مواردي نجاشي به دليل اينكه از اسناد دادن به راويان ضعيف و بويژه غلات ابا داشته، اسنادي را به اين آثار ارائه نمي دهد . برخي از موارد را بايد به اين مسئله مربوط دانست كه اطلاع او در باب شخص خاصي يا كتاب ويژه اي اطلاعي است كه متكي بر فهارس كهن نيست و او از طريق وجاده و يا يك گزارش غير مستند به طرق روايي معتبر بر آثار و كتابهاي يك راوي دست يافته است . گاه حتي او از ميان آثار و كتابهاي يك محدث و گرچه بسيار مشهور برخي را با اسناد و برخي را بدون اسناد ، ذكر مي كند ( نمونه هاي مورد اخير ، نجاشي ، 36 / 72 ؛ 37/ 73 ؛ 42 / 86 ؛ 67 / 161 ) . در مورد معاصران هم نجاشی عموما سندی نمی دهد ( مانند مورد 87 / 210 : ابو الحسین احمد بن محمد بن احمد بن طرخان الكندی الجرجرائی الكاتب یا مورد 87 / 211 : احمد بن عبد بن احمد الرفاء كه از او تعبیر به برادرمان می كند ).
نمونه هایی از مواردي كه نجاشي سندي به كتاب معرفي شده نمي دهد:
1 – ابان بن عبدالملك الثقفي ( نجاشي ، 14/9 )
2 – ابراهيم بن ابي حفص ابواسحاق الكاتب ( نجاشي ، 19/22 )
3 - ابراهيم بن المبارك . تنها مي گويد كتابي دارد و سندي ارائه نمي دهد و هيچ توضيح ديگري نمي دهد ( نجاشي ، 24/38 )
4 - ابراهيم بن يزيد المكفوف ( نجاشي ، 24/40 )
5 - ابراهيم بن خالد العطار العبدي ، معروف به ابن ابي مليقه ، ( نجاشي ، 24/41 )
6 – اسماعيل بن ابي خالد محمد بن مهاجر بن عبيد الازدي . كوفي ، از امام صادق روايت مي كند . نجاشي به نقل از منبع نا معلومي مي نويسد كه او به كتاب القضاياي اسماعيل كه مبوب بوده ، برخورد كرده است ( انه وقع اليه ... كه بايد به معني ديدن و در اختيار گرفتن متن كتاب باشد ) . بهرحال نجاشي خود سندي ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 25 – 26 / 46 )
7 - ابو علي اسماعيل بن علي العمي البصري ، ( نجاشي ، 30 / 63 )
8 - اسماعيل بن علي بن علي بن رزين الخزاعي ، ابن اخي دعبل . نجاشي مي گويد او مختلط بود به طوري كه گاه احاديث او منكر است ( يعرف منه و ينكر ) . دو كتاب از او نام مي برد ولي سندي به آن دو ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 32 / 69 ) شايد به خاطر اينكه او را تضعيف كرده است .
9 - الحسن بن علي بن بقاح كوفي ، ثقه ، كتاب نوادر داشته است . نجاشي سندي به كتابش ارائه نمي دهد( نجاشي ، 40 / 82 )
10 - الحسن بن الحسين اللؤلؤي كوفي ، كثير الروايه بوده و كتاب مجموع نوادر داشته است ولي نجاشي سندي به كتابش ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 40 / 83 )
11 - ابو علي الحسن بن محمد بن احمد الصفار البصري ، از ابن سماعه و كساني ديگر روايت مي كند . نجاشي يك كتاب به او منسوب كرده ولي در عين حال مي گويد كه اين كتاب را نديده است بلكه اصحاب ما آن را ذكر كرده اند و مي افزايد كه آن كتاب مشهور هم نيست ( نجاشي ، 48 / 101 )
12 – الحسن بن متيل ، از وجوه اماميه و كثير الحديث . او كتاب نوادر داشته است ، ولي نجاشي سندي ارائه نداده است ( نجاشي ، 49 / 103 )
13 – ابو محمد الحسين بن محمد بن الفضل بن يعقوب الهاشمي ، پدرش از امامان صادق و كاظم روايت مي كند . كتاب مجالس الرضا عليه السلام مع اهل الاديان را تصنيف كرده است ( نجاشي ، 56 – 57 / 131 ) .
14 - الحسن بن احمد بن ريذويه القمي ، از اماميه قم ، كتاب المزار داشته ولي نجاشي سندي ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 62 / 145 ) .
15 – ابو علي الحسن بن خالد بن محمد بن علي البرقي ، كتاب نوادر داشته است ( نجاشي ، 61 / 139 ) .
16 - الحسن بن عبد الصمد بن محمد بن عبيدالله الاشعري ، از اماميه قم ، كتاب نوادر داشته است . نجاشي سندي به او نمي دهد ( نجاشي ، 62 / 146 ) .
17 - ابو محمد الحسن بن احمد بن محمد بن الهيثم العجلي ، از وجوه اماميه ، كتابهايي نيز داشته كه نجاشي به آن سندي نمي دهد ، شايد به خاطر معاصرت آن دو ( نجاشي ، 65 / 151 ) .
18 - ابو عبدالله الحسين بن علي المصري ، ساكن مصر ، متكلم ، از كساني چون ابو داود الطيالسي روايت مي كند . كتابهايي داشته كه نجاشي يك مورد را نام مي برد كه صبغه كلامي دارد و نجاشي سندي ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 66 / 155 ) .
19 - ابو عبدالله الحسين بن حمدان الخصيبي الجنبلاني ، نجاشي او را فاسد المذهب خوانده است و كتابهايي از او برشمرده و هيچ سندي به او نمي دهد كه شايد به اين دليل بوده كه از لحاظ سنت روايي ميان او و اماميان بغداد مناسباتي نبوده است و اين البته به اعتقادات غاليانه الخصيبي باز مي گردد ( نجاشي ، 67 / 159 ) .
20 - ابو عبدالله الحسين بن علي الخزاز القمي ، از حمزه بن القاسم و ديگران روايت مي كند . او كتاب الزيارات داشته است ولي نجاشي سندي ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 68 / 164 ) .
21 - ابو الحسين اسحاق بن الحسن بن بكران العقرائي التمار ، كثير السماع بوده ولي نجاشي مي گويد كه در مذهبش ضعيف بوده است . او در كوفه زندگي مي كرده و در آنجا ( يعني نجف ) مجاور بوده است . نجاشي او را در كوفه ديده بوده است . در كوفه كتاب كافي كليني را از خود او روايت مي كرد و نجاشي مي گويد چون در آن زمان كه او را ديده بوده ، وي سن بالا داشته ( احتمال قوي تري براي معناي عبارت – و كان في هذا الوقت علوا) از آنرو از وي چيزي نشنيده است . اين مسئله مربوط مي شود به احتياط نجاشي در روايت و اينكه خطايي در روايت از كسي ايجاد نشود . سه كتاب را نجاشي براي او ذكر مي كند كه البته به آنها سندي هم نمي دهد . دليل اينكه به اين سه كتاب هم سندي نمي دهد ، شايد به همان مسئله سن بالاي العقرايي و احتمال خطا مربوط شود ( نجاشي ، 74 / 178 ) .
22- ابو جعفر احمد بن يحيي بن حكيم الاودي الصوفي ، ابن اخي ذبيان كوفي ، كتاب دلائل النبي داشته كه از وي جعفر بن محمد بن مالك الفزاري روايت مي كند ولي با اين وصف نجاشي سندي ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 81 / 195 ) .
23 – احمد بن علي بن محمد بن جعفر العلوي العقيقي ، مقيم مكه . وي از اماميان كوفي حديث بسيار شنيد . كتابهايي تصنيف كرده كه نجاشي مي گويد از آن ميان اين كتابها به ما رسيده است ( وقع الينا منها ) و آنگاه 4 كتاب را نام مي برد ولي جالب اينكه سندي ارائه نمي دهد ( نجاشي ، 81 / 196 ) .
24 - ابو علي احمد بن محمد بن جعفر الصولي ، بصري ، تمام عمر مصاحب عبدالعزيز بن يحيي الجلودي بود و در سال 353 ق وارد بغداد شد ، نجاشي او را توثيق مي كند ولي در عين حال مي گويد كه گفته شده است كه او از ضعفا روايت مي كرد . كتاب اخبار فاطمه داشته است و از او ابوالفرج محمد بن موسي القزويني آن را روايت مي كرد ولي نجاشي سندي به او ارائه نداده است ( نجاشي ، 84/ 202 ) .
25 - ابو عبدالله احمد بن محمد بن عبیدالله بن الحسن بن عیاش بن ابراهیم بن ایوب الجوهری ( درگذشته 401 ق ) ، حدیث بسیار شنید ولی در آخر عمر اضطراب پیدا كرد . نجاشی او را دیده بوده و می گوید كه ابن عیاش دوست خود وی و پدرش بوده است و همچنین می افزاید كه از او حدیث و روایت بسیار شنیده است اما نجاشی اضافه می كند كه شیوخ ما او را تضعیف می كنند واز اینرو می گوید كه از او روایت نمی كند و از روایت از او اجتناب می كند . نجاشی برای او تعبیر رحمه الله می آورد و سپس می افزاید : سامحه كه نشان از ملاحظه ای است كه درباره او دارد . ( نجاشی ، 85 – 86 / 207 ) .
26 - ابو علی احمد بن محمد بن احمد الجرجانی ، نزیل مصر ، حدیث بسیار شنید هم از امامیه و هم از عامه ( اهل سنت ) . نجاشی می گوید كه اصحاب ما می گویند كه از كتابهای او كتاب بزرگی درباره امام مهدی و اخبار قائم در اختیارشان ( احتمالا خود كتاب و نه تنها نامش / وقع الیهم ) بوده است ولی بهرحال نجاشی سندی ارائه نمی دهد ، چرا كه نجاشی گویا خود به این كتاب دسترسی نداشته و چنانكه از عبارت وقع الیهم برمی آید احتمالا این كتاب به صورت وجاده دراختیار بوده و نه به صورت روایت در فهارس و اجازات ( نجاشی ، 86/ 208 ) .
27 - احمد بن عبیدالله بن یحیی بن خاقان ، نجاشی می گوید كه اصحاب ما او را در شمار مصنفین آورده اند و گفته اند كه او كتابی داشته كه در آن امام عسكری را توصیف كرده بوده است ولی نجاشی تصریح می كند كه كتاب را ندیده بوده است و به آن اسنادی هم طبعا نمی دهد . شاید به این دلیل كه منبع نجاشی ، یكی از فهارس و یا اجازات نبوده است ( نجاشی ، 87 / 213 ) .
28 - – ابوالحسین احمد بن میثم بن ابی نعیم الفضل بن عمر ( ملقب به دكین ) بن حماد ، از امامیه كوفه ، نجاشی او را فقیه خوانده است و گفته كه كتابهایی داشته كه البته نامی از آنها نمی برد و می افزاید كه وی آنها را ندیده است و اسنادی هم به وی نمی دهد ( نجاشی ، 88/216 ) .
29 - احمد بن الفضل الخزاعی ، كتاب النوادر داشته است ولی نجاشی هیچ اطلاع دیگری و حتی سندی ارائه نمی دهد ( نجاشی ، 89 / 218 ) .
30 – احمد بن المبارك ، نوادر دارد كه از او احمد بن میثم بن ابی نعیم روایت می كند ولی نجاشی سندی ارائه نمی دهد ( نجاشی ، 89 / 220 ) .
31 – احمد بن محمد بن موسی بن الحارث بن عون ( از آل عبدالمطلب ) ، او كتاب نوادر بزرگی داشته است ولی نجاشی سندی ارائه نمی دهد ( نجاشی ، 89 / 221 ) .
يكشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱:۱۹