اين عبارات در کتاب تحصيل السعاده فارابی که مقدمه ای است بر آنچه او درباره فلسفه افلاطون و ارسطو نوشته از روشنترين عباراتی است که در آثار وی درباره امامت در مفهوم شيعی امامی آن ديده می شود؛ عقيده ای درباره امامت که در هيچ مذهبی از مذاهب اسلامی ديگر مشابهی برای آن نمی توان تصور کرد؛ جز در ميان اسماعيليه که البته دلائل کافی داريم که فارابی بر مذهب آنان نبوده. ارتباط او با سيف الدوله، امير امامی مذهب آل حمدان در حلب شايد بی سبب نبود. او در عبارات زير دور نيست که امامت امام غائب (عج) را در نظر داشته است. بنابر نظر مرحوم استاد محسن مهدی در مقدمه طبع فلسفه ارسطو از اين کتاب فارابی بايد حدود سال 330 ق اين کتاب را نوشته باشد؛ اواخر دوره اقامت در بغداد و اوائل دوره اقامت در شام. من احتمال می دهم فارابی همچنان در فضای فکری و مذهبی دوره غيبت صغرا بود که اين کتاب را نوشت و بحث از امام در اين بخش از کتاب محتملا با فضای شيعی دربار سيف الدوله پيوند دارد. عباراتش بر اين قرار است:
الأعمال الفلسفية (تحصيل السعادة)، ص 195 - 196
والفيلسوف بالحقيقة هو الذي تقدّم ذكره . فإذا لم ينتفع به ، وقد بلغ ذلك المبلغ ، فليس عدم النفع به من قبل ذاته ؛ ولكن من جهة من لا يصغي ، أو من لا يرى أن يصغى إليه . فالملك أو الإمام هو بماهيته وبصناعته ملك وإمام ، سواء وجد من يقبل منه أو لم يجد، أطيع أو لم يطع ، وجد قوما يعاونونه على غرضه أو لم يجد . كما أنّ الطبيب طبيب بمهنته و / بقدرته على علاج المرضى ؛ وجد مرضى أو لم يجد ، وجد آلات يستعملها [ في فعله ] أو لم يجد ، كان ذا يسار أو فقر ، إذ ليس يزيل طبّه الّا يكون له شيء من هذه . كذلك لا يزيل إمامة الإمام ، ولا فلسفة الفيلسوف ، ولا ملك الملك ، ألّا تكون له آلات يستعملها في أفعاله ، ولا ناس يستخدمهم في بلوغ غرضه.
تعبير "فليس عدم النفع به من قبل ذاته ؛ ولكن من جهة من لا يصغي ، أو من لا يرى أن يصغى إليه" با نوع استدلال شريف مرتضی درباره غيبت و نظريه لطف؛ آنچه او در المقنع خود تشريح کرده بی شباهت نيست.
دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۴