از حدود اوائل قرن بيستم که تحقيقات درباره سرچشمه های ظهور اسماعيليه مورد مطالعه تاريخی قرار گرفت و به ويژه تحت تأثير پژوهش های دقيق علامه ميرزا محمد خان قزوينی تصور عمومی در ميان محققان اين بود که می بايست شخصيت عبد الله بن ميمون قدّاح که در روايت ابن رزام از او ياد شده را تنها در پيوند با شخصيت راوی مشهور امام صادق (ع) که همين نام و نسب و شهرت را دارد و در احاديث شيعی مکرر احاديث او نقل شده مورد داوری قرار داد. بر اين اساس دو نظر کلی در اين زمينه تاکنون وجود داشته: يک نظر اين است که عبد الله بن ميمون قدّاح که در روايت ابن رزام از او سخن می رود و او را نيای عبد الله مهدي فاطمي قلم برده اند وجود خارجی نداشته و اين نام با اين عنوان تنها برساخته ای است دروغين که از روی نام آن محدث و راوی معروف که صد سالی کم و بيش پيش از او می زيسته جعل شده و او را بنيانگذار "مزعوم" فاطميان تصور کرده اند. اين ديدگاه بسیاری از محققين در حوزه مطالعات اسماعيلی شناسی از اوائل قرن بيستم تاکنون بوده است.

ديدگاه دوم که به تدريج در نيمه دوم قرن بيستم در ميان شماری از محققين اين حوزه مطرح شد با وجود اختلاف در نوع تبيين آن ريشه در يک نظر دارد و آن اينکه عبد الله بن ميمون قدّاح وجود واقعی داشته حال برخی بر اساس چند سند از دوره فاطميان (مهدی و معزّ) آن را نام مستعاری می دانند که در "دوره ستر" و به عنوانی پوششی برای امام مستور به کار می رفته (آقای فرهاد دفتری خلاصه ای از این نظر را با اسناد مرتبط در کتاب اسماعيليه، تاريخ و عقايد خود ارائه داده اند)؛ و در مقابل هم عده ای با توضيحاتی گاه متفاوت در جزئيات باز با تأکيد بر واقعی بودن اين نام و شحصيت او را نيای عبد الله فاطمی مهدی می دانند در حالی که خليفه دوم فاطمی (القائم) را بر خلاف مهدی فاطمی از نسل محمد بن اسماعيل قلم می برند.


با دسترسی امروز ما به نيمی از رديه ابن رزام همينک می توان با اطمينان بيشتری گفت که نقل های ناقص و پراکنده از کتاب او در منابع واسطه سبب بد فهمی برخی گزارش های دقيق او شده است. ما به درستی نمی دانيم که آيا در گزارش او در ضبط نام عبد الله بن ميمون قدّاح خطایی رخ داده يا خير اما به احتمال زياد او عبد الله بن ميمون قدّاح راوی و محدث را به نيکی می شناخته و اساسا او ربطی بين اين راوی مشهور با عبد الله بن ميمون قدّاح خود نمی ديده. روايت او از اين شخصيت گرچه توأم با نوعی داوری درباره عقايد و انگيزه های اعتقادی اوست اما اين طبعا موجب نمی شود که ما گزارش او را به کلی جعل و تماما داستان سرایی و يا "افسانه سياه" قلمداد کنيم. همانطور که علامه قزوينی هم در حواشی تاريخ جهانگشای جوينی بر اساس يک احتمال مطرح کرده من قويا احتمال می دهم که اين عبد الله بن ميمون قداح به نحوی با خاندان آن راوی نخستين مرتبط بود. قزوينی اين احتمال را مطرح می کند که "بنیانگذار مزعوم" خلافت فاطمی احتمالا يکی از نوادگان آن راوی اول بود که نامش را ابن رزام (و ابن نديم به تبع او) به اشتباه نقل کرده و با نام نيايش اشتباه گرفته اند. اين کاملا محتمل است. حتی شايد ابن رزام نام را دقيق نقل کرده اما به هرحال در نظر او اين دو شخص دو شخصيت متفاوتند. محققين حوزه اسماعيلی شناسی عموما با فرض اينکه در روايت ابن رزام از نام يک راوی و محدث عصر امام صادق بهره برداری شده تا شخصيتی مزعوم را بنيانگذار فاطميان قلمداد کنند اين نتيجه را گرفته اند که روايت او کاملا مغرضانه است. در حالی که او اساسا چنين قصدی نداشته است.

اطلاعاتی که ابن رزام از عبدالله بن ميمون قدّاح، نحوه شکلگيری جريان قرامطه و ارتباطات آن در شهرهای مختلف در کتابش به دست می دهد عمدتا مبتنی بر اطلاعات دست اول و یا مشاهدات اوست. او در کوفه می زیست و از نزدیک با برخی از قرامطه در ارتباط بود و يا آنها را از نزديک می ديد. در کتابش اصولا ارائه هرگونه اطلاعات نادرست از حوادثی که بسیاری شاهد آنها بوده اند و در خاطر نسل قبل از نسل او همچنان زنده بود طبعا نمی توانست مقبول و تأثيرگذار باشد. اصل اطلاعات او دقيق است گرچه آنها را تحليل های خود درآميخته است.

درباره عبد الله بن میمون القداح (2)

دست کم در يک مورد می دانيم که يکی از افراد خاندان و شايد نوادگان عبد الله بن ميمون القدّاح، راوی از دو امام باقر و صادق (ع) بعدها به گرايشات غاليانه شهرت داشته. اين شخص که در نسل استادان نجاشي در اواخر سده چهارم و اوائل سده پنجم می زيسته در مکه ساکن بود؛ کما اينکه می دانيم عبد الله بن ميمون القداح در مکه بود. همچون قدّاح، اين شخص از بنی مخزوم بود (قدّاح از موالی بنی مخزوم بود). نامش را نجاشي و طوسي و ابن غضائری آورده اند و گفته اند که مشهور به ميمونی بود (در چاپ رجال ابن الغضائري شهرتش به خطا "الميمون" آمده):
أبو الحسن الميموني مضطرب جدا . له كتاب الحج ، وكان قاضيا بمكة سنين كثيرة. قرأت هذا الكتاب عليه (رجال نجاشي، ص 461). علي بن عبد الله بن عمران
القرشي أبو الحسن المخزومي الذي يعرف بالميموني كان فاسد المذهب
والرواية ، وكان عارفا بالفقه ، وصنف كتاب الحج ، وكتاب الرد على أهل
القياس . فأما كتاب الحج فسلم إلي نسخته فنسختها . وكان قديما قاضيا بمكة
سنين كثيرة (باز در رجال نجاشي، ص 268). أبو الحسن الميموني، له كتاب الحج أيضا (فهرست طوسي، ص 278). عليُّ بنُ عَبْد الله بن عِمْران ، الَمخْزُوميُّ ، المُلَقَّبُ بِالمَيْمُون. كانَ غالِياً ضَعيفاً (رجال ابن الغضائري، ص 83).

می دانيم که اسلاف اسماعيليه را زمانی "ميمونيه" می خوانده اند؛ اين طبعا انتساب آنان را به عبدالله بن ميمون القدّاح نشانه می رفت. وجود يکی از اخلاف او با عقايدی غاليانه شايد بتواند ارتباطی ميان اين خاندان با گرايش های قرامطه و يا گروه های غالی مرتبط با آنان را نشان دهد.
يكشنبه ۲ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۸:۴۷