کتاب تعليقات منسوب به ابن سينا کتاب پيچيده ای است و ماهيت آن هنوز به دقت روشن نيست. از اين کتاب روايات و يا هيئت های متفاوتی موجود است. يک هيئت را عبد الرحمان بدوی نخستين بار منتشر کرد و در سال های اخير هم هيئت ديگر اين کتاب به صورت شايسته ای در تهران منتشر شد. مشکل ويرايش تهران اين است که بر اين تصور استوار است که گویی اصل کتاب تعليقات متن مشخصی داشته و اختلافات تنها به نسخه های خطی آن باز می گردد. شايسته است تک تک هيئت های اين کتاب هر کدام بر اساس نسخه هایی خطی که آنها را نمايندگی می کنند جدا جدا منتشر شوند.
ماهیت کتاب تعليقات ابن سينا را می توان بر اساس عنوان کتاب در نسخه آياصوفيا که در آغاز فهرست ابوالعباس لوکري (نوشته 503 ق) از مسائل کتاب تعليقات دیده می شود فهميد. به احتمال زياد اين عنوان توضيحی هم از خود لوکري است.
ماهيت کتاب التعليقات منسوب به ابن سينا
کتاب تعليقات را منابع کهن شرح حال نگاری ابن سينا از او نشمرده اند؛ گرچه اين کتاب از دورانی کهن و از سده ششم قمری گاه به عنوان اثری از ابن سينا مورد اشاره و نقل قرار گرفته. عنوان کتاب در آغاز نسخه آياصوفيا چنين است: کتاب التعليقات عن الشيخ الحکيم أبي نصر الفارابي والشيخ الرئيس أبي علي بن سينا و در دنباله آمده: رواية بهمنيار. از اين عنوان چه می توان فهميد:
نخست اينکه اين کتاب در ژانر تعليق/ تعليقات/ تعاليق است. دوم اينکه مضامين آن (و شايد عبارات آن) به نحوی به فارابی و ابن سينا مربوط می شود؛ و سوم اينکه: اين کتاب به روايت بهمنيار است. حالا همين را هم می توان یه شيو های مختلف فهميد: کل کتاب اثر ابن سينا (و فارابی؟) است اما روايت آن از سوی بهمنیار صورت گرفته است؟؛ يا اينکه اين کتاب مجموعه ای است از متون/ يا مضامينی از فارابی و ابن سينا که آنها را بهمنيار در اين اثر روايت می کرده اما نويسنده و در واقع گردآورنده مجموعه حاضر معلوم نيست کيست؟ آيا گردآورنده اين مجموعه ابو العبّاس لوکري است؛ شاگرد بهمنيار؛ همو که برای کل کتاب فهرستی هم در سال 503 ق فراهم کرده که متن آن در آغاز نسخه آياصوفيا ديده می شود؟ بايد به اين پرسش ها پاسخ گفت.
آنچه برای پاسخ به اين پرسش ها نخست بايد بدانيم اين است که هيچ يک از بندهای موجود در اين کتاب نه در آثار ديگر فارابی عينا نقل شده و نه در هيچ کدام از آثار ابن سينا. البته بخش ها و تکه هایی از بندهای مختلف اين کتاب را می توان در پيوند با برخی آثار شناخته شده ابن سينا سراغ گرفت اما نمی توان جایی را نشان داد که در اين اثر مطلبی عينا از کتابی از ابن سينا نقل شده باشد. پس اين احتمال که بهمنيار يادداشت هایی از آثار فارابی و ابن سينا در اين کتاب گرد آورده قابل قبول نيست. اگر چنين بود بايد دست کم تعدادی از بندهای اين کتاب در آثار موجود و پر شمار ابن سينا (و حتی فارابی) قابل پی گيری بود.
احتمال ديگر اين است: اين کتاب متنی است تبييض نشده از ابن سينا که بهمنيار آن را سر و سامانی داده و تلاش کرده آنها را در نظم و نسقی قرار دهد چرا که ابن سينا مؤفق به تدوين نهایی اين اثر نشده. اين مطلب آشکارا با واقعيت اين کتاب و نظم پراکنده آن و ماهيت آنچه از آثار ابن سينا می شناسيم سازگار نيست. به همين دليل اين کتاب را هم نمی توان چنانکه محقق ويرايش جديد کتاب التعليقات احتمال داده مرتبط با کتاب اللواحق دانست که گفته می شود ابن سينا قصد تحرير آن را داشت. وانگهی اگر اين کتاب نوشته ای تحرير نشده از ابن سيناست نام فارابی در عنوان پيشگفته چه می کند؟
ممکن است گفته شود با توجه به عنوان تعليقات، اين کتاب مجموعه ای است از يادداشت هایی که بهمنيار عینا از مجموعه درس های ابن سينا و يا مجموعه پاسخ های او به پرسش های بهمنيار فراهم کرده. اينجا هم چند اشکال وجود دارد: نخست اینکه ابن سينا مدرس مدرسه ای نبود تا بسان آنچه بعد از او به ويژه در سنت های مدرسی معمول شد درس های منظمی ارائه داده باشد. متن کتاب هم نشان نمی دهد که اينها مطالبی بوده که کسی از مجموعه درسی منظم به صورت آنچه در سنت تقريرات نويسی می شناسيم فراهم کرده باشد. ابن سينا کتاب های خود را املاء می کرد و شاگردانی محدود داشت که در محضر او اين کتاب ها را تحریر و تبییض می کردند. اگر کتاب تعليقات از اين شمار بود می بايست مقدمه ای می داشت و مهمتر از آن از نظمی تبعيت می کرد؛ در حالی که تعليقات کتابی است که به مجموعه ای از يادداشت های نا منظم که در پی هم آمده اند بيشتر شباهت دارد؛ با اينکه گاهی چندين يادداشت پی در پی مرتبط با يک موضوع است. وانگهی مجموعه ای از مکاتبات بهمنيار با ابن سينا بخشی از کتاب المباحثات را تشکيل می دهد و قسمتی از آن هم مشتمل بر يادداشت هایی است از ابن سينا که ظاهرا برگرفته از گفتگوهای بهمنیار است با او و یا تکه هایی که از گفتارهای تحریر نشده ابن سینا بعدها از مجموعه آثار و نوشته ها و دست خط های ابن سینا به دست آمد. پس با اين حساب يا بايد تعليقات را به کتاب مباحثات پيوند می دادند و با همان عنوان و يا مباحثات را به کتاب تعليقات ملحق می کردند. چنين به نظر می رسد که ماهيت کتاب تعليقات متفاوت از کتاب مباحثات بوده و انتساب آن به ابن سينا نمی توانسته همچون کتاب مباحثات مقبول باشد. از ديگر سو بسياری از بندهای کتاب تعليقات مطلقا حالت توضيحی و يا تفسيری ندارند و روشن است که به عنوان پاسخ به پرسشی مطرح نشده اند؛ در واقع صرفا باوری مشهور نزد فلاسفه را ارائه می دهند. به همين دليل نه تنها نمی توان تصور کرد که در مقام پاسخ به پرسشی اساسی که توضيح ابن سينا را طلب کند ارائه شده اند بلکه حتی نقل آنها به صورت يادداشت از روی آثار فارابی و ابن سينا را هم مستبعد نشان می دهد. اين را هم اضافه کنم که اگر کتاب تعليقات مجموعه يادداشت ها و پاسخ های ابن سيناست پس سهم فارابی در اين تعليقات چيست؟ مصصح کتاب، آقای موسويان با وجود اينکه به روشنی متن همه آنچه در کتاب تعليقات فارابی آمده را يا عينا و يا با توضيحاتی بيشتر در متن کتاب ابن سينا نشان داده اند با اين وصف همچنان اصرار دارند که تعليقات فارابی اثری مستقل از تعليقات ابن سيناست و در واقع ابن سينا (و يا بهمنيار) گاه عين مطالب فارابی را در تعليقات تکرار کرده و يا اينکه آن را همراه با شرح و توضيحی نقل کرده است. اين در حالی است که بايد اين نسبت را بر عکس می ديدند: در واقع متنی که به نام تعليقات فارابی معروف است تنها هيئتی است برگزيده از تعليقات ابن سينا.
با توجه به سنت تعليق نگاری که ما قبلا مفصلا در نوشته های خود توضيح داده ايم تنها تفسير مقبول از کتاب تعليقات ابن سينا را می توان در ذيل چنين توضيح داد:
تعليقات منسوب به ابن سينا در واقع متن های مکتوب از سوی او نيست؛ کما اينکه ربطی به فارابی به شکل مستقيم ندارد. اين کتاب مجموعه ای از تعاليق (يادداشت ها) است به قلم بهمنيار که در طی تحصيل نزد ابن سينا و بهره گيری از محضر او فراهم کرده بود و بنابراين برداشت های او از درس های ابن سيناست که به منظور اینکه اصل مطالب و برهان ها و نحوه دقيق تقرير مطالب و براهين برای او محفوظ باشد آنها را در طی يادداشت هایی شخصی نگاشته بوده بی آنکه به آنها نظمی دهد. به احتمال زياد تفاوت هيئت های مختلف اين کتاب در نسخه های خطی متعددی که از آن در دست است به دليل اين است که در دفعات متعددی تلاش هایی برای تنظيم و يا دست کم نسخه برداری از مجموعه ياداشت های او صورت گرفته بوده. آنچه در هيئت موجود در نسخه آياصوفيا و شماری ديگر از نسخه هایی که ريشه آنها به این نسخه می رسد ديده می شود چنين می نمايد که فراهم آمده ابو العباس لوکري است و به همين دليل هم خود او برای اين مجموعه فهرستی تنظيم کرد. هيئت های ديگر اين مجموعه يادداشت ها را می توان در شکل های ديگری که هم در تعداد يادداشت ها، و هم در ترتيب با نسخه لوکري تفاوت دارند ديد.
هيئتی که به عنوان تعليقات فارابی شناخته می شود و مکرر چاپ شده يکی از مجموعه هایی است که از مجموعه تعليقات بهمنیار برگزيده شده است. به هرحال اين احتمال وجود دارد که بهمنيار در تدريس فلسفه از اين مجموعه يادداشت های خود استفاده می کرده و همين موجب اهتمام شاگردانش به اين يادداشت ها بوده است. می دانیم که استادان از يادداشت ها و يا تقريرات درسی دوران تحصيلی شان در ايام تدريس استفاده می کرده اند (اين سنت را در فقه و اصول و خلاف اهل سنت سنت تعليقه/ تعليق می ناميده اند).
حال برگرديم به سهم فارابی در تعليقات منسوب به ابن سينا: در واقع کاری که بهمنيار در طی اين يادداشت ها انجام داده و از آن در عنوان کتاب به "رواية" تعبير شده تقرير و "روايت" اوست از مباحث فلسفی و تقريرهای براهين آنها که در دوران تحصيلات فلسفی اش نزد ابن سينا برای خود گرد آورده بود. در واقع مجموعه ای از تعاليمی بود که از ديدگاه بهمنيار (و يا حتی نه او بلکه لوکري) تعاليم فارابی و ابن سينا را تشکيل می داد. اينکه نمی توان عبارات بندهای متعددی از اين کتاب را عينا در آثار فارابی و ابن سينا سراغ گرفت به اين دليل است؛ و الا اگر اين کتاب مجموعه ای از يادداشت هایی بود که بهمنيار در کلام خود ابن سينا ديده و برگزيده بود بايد بخش قابل توجهی از عبارات اين کتاب را عينا (و نه صرفا ناظر به) در آثاری مانند شفاء و اشارات می ديديم (همانطور که محقق تصحيح چاپ تهران متذکر شده اند بندهایی از کتاب ترجمه گونه ای از دانشنامه علایی است. اين ترجمه بايد به قلم خود بهمنيار باشد و نه تحريری عربی از خود ابن سينا). وجود برخی آرای اختصاصی ابن سينا در اين کتاب (و همچنين مباحثات) در واقع تبلور آرای بسيار متأخر ابن سيناست که مجالی برای طرح در آثار مکتوب ابن سينا نيافت اما بهمنيار از آنها آگاه بود (در اين زمينه مستقلا خواهم نوشت). مطرح شدن نام فارابی در عنوان نسخه آياصوفيا که گفتيم به احتمال قوی کار لوکري است بعدا موجب شد که گزيده ای از اين مجموعه يادداشت ها نه تحت عنوان نام ابن سينا بلکه صرفا تحت نام فارابی شهرت پيدا کند و کتابی به نام تعليقات برای فارابی قلم برده شود. جريان فارابی گرایی در خراسان سده ششم احتمالا در اين زمينه سهم مهمی داشته است.
ماهیت کتاب تعليقات ابن سينا را می توان بر اساس عنوان کتاب در نسخه آياصوفيا که در آغاز فهرست ابوالعباس لوکري (نوشته 503 ق) از مسائل کتاب تعليقات دیده می شود فهميد. به احتمال زياد اين عنوان توضيحی هم از خود لوکري است.
ماهيت کتاب التعليقات منسوب به ابن سينا
کتاب تعليقات را منابع کهن شرح حال نگاری ابن سينا از او نشمرده اند؛ گرچه اين کتاب از دورانی کهن و از سده ششم قمری گاه به عنوان اثری از ابن سينا مورد اشاره و نقل قرار گرفته. عنوان کتاب در آغاز نسخه آياصوفيا چنين است: کتاب التعليقات عن الشيخ الحکيم أبي نصر الفارابي والشيخ الرئيس أبي علي بن سينا و در دنباله آمده: رواية بهمنيار. از اين عنوان چه می توان فهميد:
نخست اينکه اين کتاب در ژانر تعليق/ تعليقات/ تعاليق است. دوم اينکه مضامين آن (و شايد عبارات آن) به نحوی به فارابی و ابن سينا مربوط می شود؛ و سوم اينکه: اين کتاب به روايت بهمنيار است. حالا همين را هم می توان یه شيو های مختلف فهميد: کل کتاب اثر ابن سينا (و فارابی؟) است اما روايت آن از سوی بهمنیار صورت گرفته است؟؛ يا اينکه اين کتاب مجموعه ای است از متون/ يا مضامينی از فارابی و ابن سينا که آنها را بهمنيار در اين اثر روايت می کرده اما نويسنده و در واقع گردآورنده مجموعه حاضر معلوم نيست کيست؟ آيا گردآورنده اين مجموعه ابو العبّاس لوکري است؛ شاگرد بهمنيار؛ همو که برای کل کتاب فهرستی هم در سال 503 ق فراهم کرده که متن آن در آغاز نسخه آياصوفيا ديده می شود؟ بايد به اين پرسش ها پاسخ گفت.
آنچه برای پاسخ به اين پرسش ها نخست بايد بدانيم اين است که هيچ يک از بندهای موجود در اين کتاب نه در آثار ديگر فارابی عينا نقل شده و نه در هيچ کدام از آثار ابن سينا. البته بخش ها و تکه هایی از بندهای مختلف اين کتاب را می توان در پيوند با برخی آثار شناخته شده ابن سينا سراغ گرفت اما نمی توان جایی را نشان داد که در اين اثر مطلبی عينا از کتابی از ابن سينا نقل شده باشد. پس اين احتمال که بهمنيار يادداشت هایی از آثار فارابی و ابن سينا در اين کتاب گرد آورده قابل قبول نيست. اگر چنين بود بايد دست کم تعدادی از بندهای اين کتاب در آثار موجود و پر شمار ابن سينا (و حتی فارابی) قابل پی گيری بود.
احتمال ديگر اين است: اين کتاب متنی است تبييض نشده از ابن سينا که بهمنيار آن را سر و سامانی داده و تلاش کرده آنها را در نظم و نسقی قرار دهد چرا که ابن سينا مؤفق به تدوين نهایی اين اثر نشده. اين مطلب آشکارا با واقعيت اين کتاب و نظم پراکنده آن و ماهيت آنچه از آثار ابن سينا می شناسيم سازگار نيست. به همين دليل اين کتاب را هم نمی توان چنانکه محقق ويرايش جديد کتاب التعليقات احتمال داده مرتبط با کتاب اللواحق دانست که گفته می شود ابن سينا قصد تحرير آن را داشت. وانگهی اگر اين کتاب نوشته ای تحرير نشده از ابن سيناست نام فارابی در عنوان پيشگفته چه می کند؟
ممکن است گفته شود با توجه به عنوان تعليقات، اين کتاب مجموعه ای است از يادداشت هایی که بهمنيار عینا از مجموعه درس های ابن سينا و يا مجموعه پاسخ های او به پرسش های بهمنيار فراهم کرده. اينجا هم چند اشکال وجود دارد: نخست اینکه ابن سينا مدرس مدرسه ای نبود تا بسان آنچه بعد از او به ويژه در سنت های مدرسی معمول شد درس های منظمی ارائه داده باشد. متن کتاب هم نشان نمی دهد که اينها مطالبی بوده که کسی از مجموعه درسی منظم به صورت آنچه در سنت تقريرات نويسی می شناسيم فراهم کرده باشد. ابن سينا کتاب های خود را املاء می کرد و شاگردانی محدود داشت که در محضر او اين کتاب ها را تحریر و تبییض می کردند. اگر کتاب تعليقات از اين شمار بود می بايست مقدمه ای می داشت و مهمتر از آن از نظمی تبعيت می کرد؛ در حالی که تعليقات کتابی است که به مجموعه ای از يادداشت های نا منظم که در پی هم آمده اند بيشتر شباهت دارد؛ با اينکه گاهی چندين يادداشت پی در پی مرتبط با يک موضوع است. وانگهی مجموعه ای از مکاتبات بهمنيار با ابن سينا بخشی از کتاب المباحثات را تشکيل می دهد و قسمتی از آن هم مشتمل بر يادداشت هایی است از ابن سينا که ظاهرا برگرفته از گفتگوهای بهمنیار است با او و یا تکه هایی که از گفتارهای تحریر نشده ابن سینا بعدها از مجموعه آثار و نوشته ها و دست خط های ابن سینا به دست آمد. پس با اين حساب يا بايد تعليقات را به کتاب مباحثات پيوند می دادند و با همان عنوان و يا مباحثات را به کتاب تعليقات ملحق می کردند. چنين به نظر می رسد که ماهيت کتاب تعليقات متفاوت از کتاب مباحثات بوده و انتساب آن به ابن سينا نمی توانسته همچون کتاب مباحثات مقبول باشد. از ديگر سو بسياری از بندهای کتاب تعليقات مطلقا حالت توضيحی و يا تفسيری ندارند و روشن است که به عنوان پاسخ به پرسشی مطرح نشده اند؛ در واقع صرفا باوری مشهور نزد فلاسفه را ارائه می دهند. به همين دليل نه تنها نمی توان تصور کرد که در مقام پاسخ به پرسشی اساسی که توضيح ابن سينا را طلب کند ارائه شده اند بلکه حتی نقل آنها به صورت يادداشت از روی آثار فارابی و ابن سينا را هم مستبعد نشان می دهد. اين را هم اضافه کنم که اگر کتاب تعليقات مجموعه يادداشت ها و پاسخ های ابن سيناست پس سهم فارابی در اين تعليقات چيست؟ مصصح کتاب، آقای موسويان با وجود اينکه به روشنی متن همه آنچه در کتاب تعليقات فارابی آمده را يا عينا و يا با توضيحاتی بيشتر در متن کتاب ابن سينا نشان داده اند با اين وصف همچنان اصرار دارند که تعليقات فارابی اثری مستقل از تعليقات ابن سيناست و در واقع ابن سينا (و يا بهمنيار) گاه عين مطالب فارابی را در تعليقات تکرار کرده و يا اينکه آن را همراه با شرح و توضيحی نقل کرده است. اين در حالی است که بايد اين نسبت را بر عکس می ديدند: در واقع متنی که به نام تعليقات فارابی معروف است تنها هيئتی است برگزيده از تعليقات ابن سينا.
با توجه به سنت تعليق نگاری که ما قبلا مفصلا در نوشته های خود توضيح داده ايم تنها تفسير مقبول از کتاب تعليقات ابن سينا را می توان در ذيل چنين توضيح داد:
تعليقات منسوب به ابن سينا در واقع متن های مکتوب از سوی او نيست؛ کما اينکه ربطی به فارابی به شکل مستقيم ندارد. اين کتاب مجموعه ای از تعاليق (يادداشت ها) است به قلم بهمنيار که در طی تحصيل نزد ابن سينا و بهره گيری از محضر او فراهم کرده بود و بنابراين برداشت های او از درس های ابن سيناست که به منظور اینکه اصل مطالب و برهان ها و نحوه دقيق تقرير مطالب و براهين برای او محفوظ باشد آنها را در طی يادداشت هایی شخصی نگاشته بوده بی آنکه به آنها نظمی دهد. به احتمال زياد تفاوت هيئت های مختلف اين کتاب در نسخه های خطی متعددی که از آن در دست است به دليل اين است که در دفعات متعددی تلاش هایی برای تنظيم و يا دست کم نسخه برداری از مجموعه ياداشت های او صورت گرفته بوده. آنچه در هيئت موجود در نسخه آياصوفيا و شماری ديگر از نسخه هایی که ريشه آنها به این نسخه می رسد ديده می شود چنين می نمايد که فراهم آمده ابو العباس لوکري است و به همين دليل هم خود او برای اين مجموعه فهرستی تنظيم کرد. هيئت های ديگر اين مجموعه يادداشت ها را می توان در شکل های ديگری که هم در تعداد يادداشت ها، و هم در ترتيب با نسخه لوکري تفاوت دارند ديد.
هيئتی که به عنوان تعليقات فارابی شناخته می شود و مکرر چاپ شده يکی از مجموعه هایی است که از مجموعه تعليقات بهمنیار برگزيده شده است. به هرحال اين احتمال وجود دارد که بهمنيار در تدريس فلسفه از اين مجموعه يادداشت های خود استفاده می کرده و همين موجب اهتمام شاگردانش به اين يادداشت ها بوده است. می دانیم که استادان از يادداشت ها و يا تقريرات درسی دوران تحصيلی شان در ايام تدريس استفاده می کرده اند (اين سنت را در فقه و اصول و خلاف اهل سنت سنت تعليقه/ تعليق می ناميده اند).
حال برگرديم به سهم فارابی در تعليقات منسوب به ابن سينا: در واقع کاری که بهمنيار در طی اين يادداشت ها انجام داده و از آن در عنوان کتاب به "رواية" تعبير شده تقرير و "روايت" اوست از مباحث فلسفی و تقريرهای براهين آنها که در دوران تحصيلات فلسفی اش نزد ابن سينا برای خود گرد آورده بود. در واقع مجموعه ای از تعاليمی بود که از ديدگاه بهمنيار (و يا حتی نه او بلکه لوکري) تعاليم فارابی و ابن سينا را تشکيل می داد. اينکه نمی توان عبارات بندهای متعددی از اين کتاب را عينا در آثار فارابی و ابن سينا سراغ گرفت به اين دليل است؛ و الا اگر اين کتاب مجموعه ای از يادداشت هایی بود که بهمنيار در کلام خود ابن سينا ديده و برگزيده بود بايد بخش قابل توجهی از عبارات اين کتاب را عينا (و نه صرفا ناظر به) در آثاری مانند شفاء و اشارات می ديديم (همانطور که محقق تصحيح چاپ تهران متذکر شده اند بندهایی از کتاب ترجمه گونه ای از دانشنامه علایی است. اين ترجمه بايد به قلم خود بهمنيار باشد و نه تحريری عربی از خود ابن سينا). وجود برخی آرای اختصاصی ابن سينا در اين کتاب (و همچنين مباحثات) در واقع تبلور آرای بسيار متأخر ابن سيناست که مجالی برای طرح در آثار مکتوب ابن سينا نيافت اما بهمنيار از آنها آگاه بود (در اين زمينه مستقلا خواهم نوشت). مطرح شدن نام فارابی در عنوان نسخه آياصوفيا که گفتيم به احتمال قوی کار لوکري است بعدا موجب شد که گزيده ای از اين مجموعه يادداشت ها نه تحت عنوان نام ابن سينا بلکه صرفا تحت نام فارابی شهرت پيدا کند و کتابی به نام تعليقات برای فارابی قلم برده شود. جريان فارابی گرایی در خراسان سده ششم احتمالا در اين زمينه سهم مهمی داشته است.
يكشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۴:۳۸