کتابی که از خيلی قديم در سنت فلسفی خراسان به نام فارابی رقم خورده و با نام التعليقات فارابی شناخته می شود و چند بار تاکنون منتشر شده از فارابی نيست. اين کتاب نماينده سنت سينوی خراسان است و تحولاتی در انديشه فلسفی را نشان می دهد که ارتباطی با فلسفه فارابی ندارد. در خراسان سده ششم قمری چندين نمونه می شناسيم که کسانی آثاری با صبغه فلسفی سينوی را به فارابی نسبت داده اند. قبلا در سايت کاتبان نمونه هایی از اين متن ها را معرفی کرده ام. گاهی حتی تکه هایی از آثار ابن سينا تحت عنوان اثری از فارابی شناسایی می شده و يا مانند کتاب فصوص اثری ترکيبی از آثار ابن سينا و برخی شارحانش تحت عنوان فارابی منتشر می شد. سبب آن را اين می دانم که در سنت خراسان سده ششم قمری کسانی به اين گرايش داشتند تا سنتی ترکيبی از فارابی/ ابن سينا به دست بدهند. به تعبير ديگر فارابی را به عنوان سلف همان مکتب بعدی ابن سينا قلم ببرند. اين در مقابل مکتبی بود که از قديم و در سده چهارم در بغداد شکل گرفت که در واقع سنت شاگردان بغدادی فارابی بودند و انديشه فلسفی آنان با ابن سينا مخالف بود. در اندلس هم بعدا در سده های پنجم و ششم فارابی را فيلسوفی مستقل از ابن سينا و متفاوت با او می شناختند. اما در خراسان شماری از پيروان مکتب ابن سينا بودند که سعی در تلفيق دو مکتب فارابی و ابن سينا داشتند (در اين مورد بعدا بيشتر خواهم نوشت). امروزه روشن شده که برخی از مهمترين آثار فارابی در اختيار ابن سينا نبوده و مهمترين آرای فلسفی ابن سينا در تمايز با مکتب فارابی و بيشتر تحت تأثير مکتبی کلامی/فلسفی در خراسان شکل گرفته بود.
آنچه امروز به نام تعليقات فارابی می شناسيم در واقع برگزيده هایی است از يکی از هيئت های تعليقات منسوب به ابن سينا. در واقع تعليقات منسوب به فارابی را بايد تحت عنوان يکی از هيئت های روايت کتاب منسوب به ابن سينا منتشر کرد.
يكشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۴:۲۳