محد بن القاسم المفسّر الاسترابادي که به عنوان راوی/ مؤلف تفسير العسکري نامبردار است برای ما شناخته نيست. نجاشي و طوسي از او نامی نبرده اند و ابن غضائری هم اگر نامی از او در رجالش آورده صرفا بر اساس روايات شيخ صدوق از اوست و از رهگذر صدوق است که او را می شناسد نه اينکه شناختی مستقل و تاريخی از او داشته باشد. او از اين شخص به صورت محمد بن القاسم المفسّر الاسترآبادى ياد می کند؛ عنوانی که صدوق هم عمدتا به همين ترتيب در آثارش از او ياد کرده. ما قبلا دو مقاله درباره وضعيت اين تفسير نوشته ايم. اينجا نکته ای را بايد اضافه کنم: در موارد محدودی شيخ صدوق از او با عنوان محمد بن القاسم المفسّر المعروف بأبي الحسن الجرجاني و يا حتی محمد بن القاسم الاسترآبادي المعروف بأبي الحسن الجرجاني المفسّر ياد کرده. اين موارد زياد نيست اما همانطور که می بينيد او را جرجاني هم خوانده. اينجا يک پرسش مطرح می شود: آيا او استرابادي بوده و يا جرجاني؟ جرجان ارتباطی با استراباد ندارد. البته گاهی استراباد را در ضمن "کور جرجان" قرار می داده اند (نک: تاريخ جرجان سهمي، ص 510) منتهی عموما استراباد داخل در طبرستان (و بعدا مازندران) به حساب می آمده (نک: الانساب سمعاني، 1/ 199: وهي بلدة من بلاد مازندران بين سارية وجرجان؛ و نيز: ياقوت، معجم البلدان، 1/ 174 تا 175: وهي من أعمال طبرستان بين سارية وجرجان في الإقليم الخامس). البته در چند قرن نخست کسانی محدود بوده اند که "الاسترابادي الجرجاني" خوانده می شده اند چرا که گرچه اصلا استرابادی بودند اما بعدا به دليل سکونت در جرجان به آنجا هم منسوب می شدند (مانند: "ابو نعيم عبدالملك بن محمد بن عدي بن زيد الأستراباذي، أحد أئمة المسلمين، رحل الى العراق والشام وديار مصر وأكثر عن الشيوخ وانصرف الى بلاده وكثرت الرحلة اليه وكتبوا عنه ودخل بلاد ما وراء النهر وسكن جرجان"؛ نک: سمعاني، 1/ 199 تا 200). اين شخص مثلا به "الإمام الحافظ الكبير الثقة أبو نعيم الجرجاني الأستراباذي" نامبردار بوده (سير ذهبی، 14/ 542).

گرگان امروزی ربطی به جرجان قديم ندارد. حوالی گنبد قابوس قديم (و گنبد کاووس امروز) در واقع همان جرجان قديم است. آنچه امروزه به نام گرگان خوانده می شود همان استراباد قديم است. ديديم که حمزه سهمي استراباد را هم در ضمن کور جرجان قرار می دهد اما سمعانی و ياقوت به درستی بين اين دو تفکيک قائل شده اند. آنچه از مجموع گزارش های شيخ صدوق و ابن غضائری بر می آيد اين است که محمد بن القاسم الاسترابادي المفسّر بيشتر به همين عنوان نزد صدوق شناخته بوده. اينکه چطور او گاهی در تعداد محدودی از آثار صدوق با عنوان "محمد بن القاسم المفسّر (و گاهی همراه با: الاسترابادي) المعروف بأبي الحسن الجرجاني " ناميده شده برای من روشن نيست. آيا در تصور شيخ صدوق او در اصل از استراباد بوده اما بعدها مقيم جرجان شده بود؟ به هرحال نامی از او در تاريخ جرجان حمزه سهمي نيامده و حتی سهمي نامی از او در ملحقات کتاب که مربوط است به علمای استراباد نبرده است. درباره وجود تاريخی او در دو مقاله پيشگفته بحث کرده ايم. اگر وجود تاريخی او را بپذيريم بايد گفت به احتمال قوی او استرابادی است و نه جرجانی.
يكشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۷:۵۷