کتاب غرر السیر منسوب به ابو منصور ثعالبی اثر ارزشمندی است که متأسفانه به صورت کامل باقی نمانده. بخش اصلی و مهم آن که تاريخ ايران ما قبل اسلام و تاريخ اساطيری و حماسی سرزمينمان است چنانکه می دانيم توسط زُتنبرگ، مستشرق معروف سده نوزدهم منتشر شد. يک بخش ديگر و مهم کتاب، اخبار مربوط به دوره معاصر نويسنده آن يعنی دوران غزنوی است که متأسفانه اين بخش همراه بخش های مربوط به سلسله های ايرانی بعد از اسلام همه از ميان رفته است. سال ها پيش سهيل زکار بخشی از کتاب را که مربوط به بخشی از دوره اموی و اوائل عباسی بود با عنوان غرر السير منتشر کرد و البته عنوان نويسنده را "الحسین بن محمد المرعشی" قلم داد؛ سببش اين بود که عنوان نويسنده بر روی نسخه بادليان را به جای اينکه المرغني بخواند المرعشی خوانده بود. داستان اين نسبت المرغني و اينکه از کجا ريشه می گيرد را من در مقاله ای که درباره اين کتاب در مجله نشر دانش در سال 1378 منتشر کردم نوشته ام. همه محققينی که روی اين اثر کار کرده اند هم سبب آن را گفته اند. در واقع بسياری بر اين باورند که نويسنده کتاب نه ابو منصور ثعالبی بلکه همين الحسين بن محمد المرغني است. من در آن مقاله گفتم اينکه برخی از منابع، نويسنده را "ابو منصور الحسين بن محمد الثعالبي المرغني" خوانده اند و بنابراين نويسنده را "ثعالبي مرغني" می خوانند ناشی از اشتباه و ترکيب دو عنوان است: يکی انتساب کتاب به ابو منصور ثعالبي و ديگری انتساب به الحسين بن محمد المرغني. در واقع کسی در تاريخ با نام "ابو منصور الحسين بن محمد المرغني الثعالبي" وجود خارجی نداشته. اين مطلب را آقای محمود اميد سالار در مقاله ای که حدود ده سالی بعد در مجله نامه بهارستان درباره اين اثر و در سال 1387 منتشر کردند هم گفته اند؛ گرچه ايشان اشاره ای به مقاله من نکرده اند و شايد هم از وجود آن گرچه در مجله نامداری مانند نشر دانش منتشر شده بود بی اطلاع بودند. به هر حال آقای اميد سالار در اين مقاله ادله ای را مطرح کرده اند و نظر قاطعشان اين است که کتاب از ثعالبی است و در آن ترديدی نيست. من البته ادله ايشان را قابل توجه می دانم. منتهی هنوز در اين زمينه ترديد دارم. دليلش سبک نگارشی عربی کتاب است که با سبک ثعالبی به کلی متفاوت است. ثعالبی اصولا دلمشغولی های متفاوتی داشته و آثار او و ژانر مورد علاقه اش از لونی ديگر است. علاوه بر آن، ثعالبي در آثار ديگر به اين اثر ارجاعی نداده؛ حتی در جاهایی که به شاهان کهن ايران اشاره دارد (با اينکه او معمولا به آثار ديگرش ارجاع می دهد). با اين وصف احتمالش هست که ثعالبی حقيقتا اين کتاب را نوشته باشد.
تصحيح زتنبرگ از اين کتاب ايراد کم ندارد. بسيار شايسته است اين اثر ارزشمند که تاريخ نياکان ما را به زيبایی روايت کرده از نو و اين بار به صورت کامل و يکجا تصحيح و منتشر شود. برخی با مقايسه اين اثر با شاهنامه معاصرش فردوسی، اين کتاب ارزشمند را "شاهنامه ثعالبی" خوانده اند.
اينجا هم آدرس مقاله من:
http://ensani.ir/fa/article/293546/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AB%D8%B9%D8%A7%D9%84%D8%A8%DB%8C
يكشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۷:۱۷