آقای سعادت عمری پربار داشت. ميراث ماندگاری از خود برجای گذاشت و به ويژه آنچه در حوزه فلسفه و علم کلام ترجمه کرد ممتاز است. من با شادروان سعادت در مرکز نشر دانشگاهی در نيمه دهه هفتاد آشنا شدم. سبب آشنایی ما هم مقالاتی بود که آن سال ها برای مجله معارف می نوشتم و او که سردبير مجله بود هر بار لطف می کرد و مقالات را ويرايش می کرد و گاهی نکته های بسيار خوبی را برای اصلاح مقالات پيشنهاد می داد. روحيه آرام و بی ادعایی داشت و در تمام اين سال ها می دانم که از هياهوی رسانه ای به دور بود و به بهترين وجهی خدمت خود را در ترجمه و ويرايش و تدوين دانشنامه متمرکز کرده بود. اين همان چيزی است که ما امروز خيلی به آن نيازمنديم. بسيار می بینیم آدم هایی با هياهوی بسيار و سرمايه ای به اندازه کم و بيش "هيچ". سعادت از اين شمار نبود. مجله معارف در واقع در آن سال ها قائم به او بود و دکتر پورجوادی هم می دانم به او علاقه داشت و دست او را باز گذاشته بود. يک فصل کتاب ژيماره درباره کلام اشعري را ترجمه و در همان معارف منتشر کرد. به او همان زمان گفتم کاش همه کتاب را ترجمه کنيد و او گفت قصدش همین است. اما ظاهرا هيچ گاه اين نيت عملی نشد. بعدها در پاریس به خود ژيماره گفتم که نخست از رهگذر اين ترجمه به اهميت اين کتاب او پی برده بودم. پيشنهاد می کنم کسی اين کتاب بسيار ارزشمند در کلام اشعری را به فارسی ترجمه کند. از بهترين تحقيقات درباره کلام اشعری همين کتاب ژيماره است. مرحوم سعادت کتاب پل نويا درباره زبان تأويلی قرآن را هم به بهترين شکل ترجمه کرد. خداوند او را غريق رحمت خود قرار دهد.
سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۳:۱۶