اين روزها در فضای مجازی بسياری را ديدم در اين موضوع اظهار نظر می کنند و از اختلاف فقيهان در موضوع رؤيت هلال، برخی انتقاد و برخی اظهار تأسف می کنند. هر گروه هم بر اساس اين موضوع کلی توصيه و نتايج اخلاقی و فقهی و سياسی و دينی بار می کنند. به نظرم ريشه شماری از اين انتقادات و يا نگرانی ها به عدم شناخت موضوع بر می گردد. اختلاف در موضوع رؤيت هلال موضوعی کاملا فقهی است و تاريخ اختلاف درباره آن و به ويژه درباره رؤيت هلال ماه های رمضان و شوال کم و بيش به بلندای تاريخ فقه است. اينکه آيا ماه رمضان بايد هميشه سی روزه باشد و يا می تواند نقصان پذيرد؛ اينکه آيا تولد واقعی ماه ملاک است و يا رؤيت آن؟ ديگر اينکه آيا اتحاد افق شرط است و يا خير، اينکه می تواند مبتنی بر محاسبات نجومی و رياضی باشد و يا خير؛ اينکه آيا رؤيت هلال می تواند با حکم حاکم ثابت شود و اساسا موضوعی است مرتبط با وظائف حاکم در دولت اسلامی و يا خير؛ اينکه طرق اثبات آن و يا شروط شهادت بر آن چيست و بالأخره اينکه آيا با چشم مسلح می توان رؤيت را ثابت دانست و يا بايد با چشم عادی رؤيت ثابت شود.؟ اينها بخشی از موضوعات مرتبط با اين مسئله است و همه اين مسائل مانند هر مسئله فقهی ديگری موضوعاتی است فقهی که اختلاف در آنها ريشه اش به اختلاف در اجتهاد و طرق آن و فهم نصوص و مبانی حجيت در فهم کتاب خدا و سنت و احاديث و همچنين پاره ای از مسائل اصولی و حتی کلامی مرتبط باز می گردد. اگر قائل به اجتهاد در فقهيم که هستيم بنابراين اختلاف در اين مسئله نتيجه طبيعی پذيرش اصل اجتهاد است. ضرورت تلاش برای وحدت در جهان اسلام که البته در ضرورتش تردیدی نیست نمی تواند زمینه ای شود برای نادیده گرفتن اصل اجتهاد در اسلام و فقه اسلامی. اصلا با قبول اجتهاد است و قبول تنوع در فتاوی که وحدت امت اسلامی بهتر قابل فهم و درک است و قابلیت و ضمانت اجرایی دارد. باید نخست اختلاف نظر را پذیرفت. وانگهی مگر اختلاف نظر در شروع و انجام ماه رمضان به معنی اين است که امت اسلامی دچار تشتت رأی و اختلاف مذموم شده است؟ صوم از نماز مهمتر نيست و در احکام نماز نه تنها ميان شيعه و اهل سنت بلکه در داخل هر یک از مذاهب اسلامی هم اختلافات در جزئيات احکام فقهی مرتبط با فريضه صلاة کم نيست. اصلا آنجا که حکم آمده است که صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته مگر نه اين است که تشخيص را به آحاد مؤمنان سپرده اند و مگر نه اين است که خود همين حکم يعنی اينکه اختلاف در آغاز و انجام ماه مبارک امری طبيعی خواهد بود؟ به همين دليل است که از ديرباز بسياری از فقيهان اين حکم را امری فردی و وظيفه آحاد مسلمين و نه مرتبط با حکم حاکم و امر دولت اسلامی می دانسته اند. گو اينکه در عمل بسیاری از حکومت ها در طول تاريخ در اين امر دخالت می کرده اند. تازه آنهایی هم که حکم حاکم را در اين زمينه معتبر دانسته اند همه در نحوه و چرایی آن اتفاق نظر ندارند و مستندات آنها در پذيرش حجيت حکم حاکم متفاوت است. اينکه آيا بايد حکم حاکم مستند به بينه و شاهد باشد و يا اگر حتی مستندش علم خود حاکم باشد هم کفايت می کند؟ يا اينکه دامنه حکم حاکم در این زمینه از لحاظ جغرافیایی تا کجاست؟ ديگر اينکه در صورت مزاحمت حکم حاکم با نظر ديگر فقها (و يا حتی علم مؤمنان) بايد چه کرد؟ اگر میان حکم حاکم با دیگر راه های تشخیص تعارض بود چه باید کرد؟ اينکه مقصود از حاکم کيست و آيا شامل همه فقها می شود و يا اينکه منظور در اینجا متولی دولت است؟ تازه اين زمانی است که حاکم حکمی کند و الا اگر حاکم خود حکمی در اين زمينه نکند اصلا زمينه برای بحث از آن نيست. چون ممکن است حاکم تنها به ذکر فتوای خود بسنده کند و موضوعات خارجی را که اساسا موضوع حکم فقهی نيست به مؤمنان واگذارد تا از طرق اصلی رؤيت هلال برای آنان ثابت شود. بخشی از اين موضوع بنابراين فقهی و فتوایی و برخی در دايره موضوعات خارجی ای است که بيرون از وظيفه فقیهان است و ربطی به اصل حکم فقهی ندارد. در فقه شيعه اصل موضوع حکم حاکم در اين بحث خاص تابعی از نظر فقيهان درباره نسبت ميان فقيه و حکومت در صورت عدم مشروعيت حاکم (در زمان حکومت حاکم جائر) بوده و در اين چارچوب طبعا موضوع دامنه ولایت و تصرف فقیهان در امور حسبیه و حاکمیت موضوعی محوری و اساسی است که درباره آن بسيار نظر پردازی شده و همچنان می شود. با این وصف موضوع حجیت حکم حاکم در موضوعات خارجی خود محل بحث از جوانب مختلف است و به نظرات اجتهادی بسياری وابسته است و بنابراين موضوع ابعاد مختلفی دارد و محل آرای گوناگون است.
اختلاف در موضوع رؤيت هلال ماه های رمضان و شوال بخشی مرتبط با موضوعی فقهی و اجتهادی است و بنابراين از ديدگاه فقيهان موضوع تقليد می تواند باشد و بخشی هم موضوعاتی خارجی است که فقيه در آن دخالت ندارد. با توجه به گستره وسيع جغرافيای جهان اسلام و پراکندگی مسلمانان در سرتاسر جهان و تفاوت مذاهب فقهی و تمايزهای اجتهادی و به دليل ماهيت احکام مرتبط با رؤيت هلال اختلاف در اين زمينه امری طبيعی است. در واقع اصلا اختلاف به معنای واقعی آن نيست و با توجه به ضرورت فقهی رؤيت هلال بروز اختلاف نظر و عمل در آغاز و انجام ماه مبارک امری کاملا طبيعی است و در گذشته تاريخ اسلام هم همواره چنين بوده است. برخی برای رفع اين اختلافات اتکا بر شيوه های رياضی و نجومی و یا استناد به چشم مسلح را پیشنهاد می کنند که گرچه خود راه حل های قابل توجهی اند اما باز به دلیل اینکه این راه حل ها خود موضوع مباحثی اجتهادی اند گریزی از اختلاف در فتوا نیست. وجود اين اختلافات فقهی مادامی که نشان از سنت اجتهاد زنده دارد خود دلیلی است بر پويایی نظام فقهی. در جوامع شيعی اين اجتهاد سنتی قوی تر دارد و به همين دليل هم هست که ما در ايران شاهد رويه هایی مانند آنچه در عربستان در اين زمينه وجود دارد و هر سال هلال ماه بفرموده نهاد رسمی و حکومتی مذهب تعیین و ثابت می شود نیستیم.
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۲۷