فضای مجازی حسن های زيادی دارد. اما آفت هایی هم دارد. يکی از اين آفت ها اين است که عده ای را در توهم توليد انديشه می اندازد. در فيسبوک و توئیتر به طور خاص آدم هایی را می بينيم که با وجود ادعای داشتن مدارک و مراتب دانشگاهی کار و وظيفه خود را در حد نکته پراکنی و "تأملات" نويسی و يادداشت نگاری های چند سطری فروکاسته اند؛ معمولا پر از انتقاد از وضع موجود، از فرهنگ گرفته تا اقتصاد و اجتماع و سياست. انتقاد که چه عرض کنم؛ بيشتر نق زدن است. همه ما بايد تلاش کنيم به اين بيماری گرفتار نشويم. اگر بناست من و شما که کارمان تحقيق و نوشتن و پژوهش آکادميک و روشمند است به جای انجام وظيفه خود و مساهمت و تلاش برای بهبود شرايط و ساختن آينده ای برای جوانان اين مملکت دائما به نق زدن و حاشيه نگاری و نکته پراکنی مشغول شويم؛ خوب کار ما را چه کسی بايد انجام دهد؟ از خود بپرسیم کدام کتاب خوب را به طور نمونه در اين ده سال نوشته ايم؟ چه متنی اساسی را در اين ده سال تصحيح و ويرايش کرده ايم؟ چه کتاب ارزشمند و مهم در عرصه علوم انسانی را در اين ده سال اخير ترجمه کرده ايم؟ خود چه کرده ايد و چه کرده ايم که بايد دائما از اين و آن اشکال بگيريم؟ مگر می شود فرهنگ اين کشور را تنها با دو سطر اينجا در فيسبوک و سه سطر آنجا در توئیتر و تلگرام ارتقا داد؟ اگر فروزانفرها و مجتبی مينوی ها و قزوينی ها و همایی ها و يحیی مهدوی ها و ايرج افشارها و بسياری ديگر در هشتاد سال گذشته چنين می کردند فکر می کنيد اصلا امروز چیزی از ادبيات و فرهنگ و ميراث ايرانی باقی مانده بود؟ آن نسل از بزرگان ما با وجود همه کمبودها و مشکلات هيچ گاه در انجام وظيفه کوتاهی نکردند. ميراث آنان را امروز در دست داريم و بر سر سفره آنان نشسته ايم. ما برای آيندگان چه کرده ايم؟
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۲۶