بسياری از فهرست هایی که برای نسخه های خطی نوشته می شوند فهرست های کاملی نيستند. اينجا به دو مورد بسيار ضروری اشاره می کنم: ۱- در مورد نسخه های حديثی و تا حدودی ادبی نقل سند روايت کتاب در آغاز نسخه خطی بسيار مهم است (و همچنين هر گونه اجازه ای برای کتاب ها که اطلاعات پشت نسخه ای محسوب می شوند). متأسفانه به اين مورد کمتر توجه می شود. بسياری از نسخه های حديثی شيعی که امروزه موجودند فاقد سند روايت کتاب و نسخه اند. شماری از آنها که سند روايت کتاب در آغاز آنها نقل شده متأسفانه در بسياری از فهرست ها مورد بی توجهی قرار گرفته اند. فی المثل آثار شيخ صدوق در تعدادی از نسخه های خطی موجود آنها مشتمل بر روايت های متفاوت آثار اويند که خود نشان از تبارشناسی نسخه ها و جغرافيای پراکندگی آنها دارد، منتهی در بسياری از فهارس کتابخانه ها و از جمله کتابخانه مرعشی، آستان قدس و يا مجلس به اين سندها توجه نشده و منبعی عظيم از اطلاعات تاريخی بدين ترتيب از دست رفته است. همين موضوع درباره نقل کامل رقم های نسخه ها و کاتبان آنها صادق است. امروز که بسياری از نسخه های خطی کتابخانه ها به صورت آنلاين دستياب است خوب است برای رساله های فوق ليسانس در دانشکده های تاريخ و ادبيات و الهيات توجه دوباره به نسخه های خطی با عنايت به اين اطلاعات تاريخی و سندی محوريت يابد.

۲- نکته دوم درباره گواهی های تملک بر روی نسخه هاست که خود می تواند برای بازنويسی تاريخ فرهنگی مان بی نهايت مفيد افتد. اين گواهی های تملک سرگذشت نامه کتاب و نسخه های خطی است در سرزمين مان و اينکه چگونه و با چه کيفيت مردمان سرزمينمان و با چه انواعی از پراکندگی ها کتاب هایی را کتابت می کرده، گردآوری و تملک می کرده و آنها را به نسل های بعدی منتل می کرده اند. بر اساس تاريخ گواهی های تملک نسخه ها می توان تاريخ علوم و دانش های دينی و تاريخ انديشه ها و تاريخ تحول و انتقال علوم را در گستره تمدن اسلامی بررسيد.

دانش تبارشناسی نسخه ها بی توجه به اين دو نکته نمی تواند قابل تصور باشد.
سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۳:۲۱