موضوع معجزات امامان، به تقليد از نوع ادبی دلايل النبوة، تشکيل دهنده شماری از کتابها به عنوان الدلائل و يا دلائل الأئمة بوده است. اینجا لیستی از این کتاب ها با این عنوان ها را ارائه می دهیم:

1- کتاب الدلائل از ابراهيم بن محمد بن سعيد الثقفي (د. 283ق)، مؤرخ معروف شيعی امامی1
نک: نجاشی، ص 17، شماره 19
.
2- کتاب الدلائل از الحسن بن علي بن أبي حمزه سالم البطائني کوفی. از وجوه واقفه2
نجاشی، ص 36-37، شماره 73 ؛ طوسي، ص 131، شماره 185
. نجاشي سندی به اين کتاب ارائه نمی دهد و ظاهرا همراه شماری ديگر از کتابهايی که نام برده، آن عناوين را تنها از يک منبع ديگر اقتباس کرده بدون آنکه سندی به آن ارائه شده باشد. شايد هم به حسب معمول خود به دليل عدم اعتماد به روايات اين دست کتابهای البطائني از ارائه سند در کتابش که در حقيقت کتاب اجازه بوده امتناع کرده است (اين نکته که رجال نجاشي نقشی مانند يک اجازه و يا ثبت داشته را در جای ديگری بحث کرده ام). اما طوسي در الفهرست کتاب الدلائل را از طريق حميد بن زياد از احمد بن ميثم از نويسنده روايت می کند. مدرسی معتقد است که آنجا که طوسي در الفهرست کتابی از احمد بن ميثم به نام کتاب الدلائل نام می برد، اشتباه کرده و احمد تنها يک راوی برای متن کتاب الدلائل بطائني بوده است3
مدرسي، ص 251، ش 3 ؛ نيز نک: ذيل مدخل کتاب الدلائل احمد بن ميثم در پایینتر.
. در مورد کتاب الدلائل حميد بن زياد هم شايد بتوان گفت که تنها روايتی از متن کتاب البطائني بوده است. چرا که حميد راوي کتاب بطائني بوده است. کتاب البطائني با عنوان کتاب الدلالات مورد استفاده ابن شهرآشوب در مناقب قرار گرفته است. می دانيم که طوسي در الرجال4
نک: طوسي، ص 408، ش 5940
، در ذيل احمد بن ميثم از روايت کتاب الدلالة بدون آنکه نويسنده آن روشن باشد، نام برده است. بنابراين به توجه به آنچه گفته شد اين نام تحريفی است از همين نام کتاب الدلالات بطائني که ابن شهرآشوب از آن نام برده است. مدرسی به نقلهای ابن شهر آشوب و نيز برخی روايات ديگر بطائني که می تواند از همين کتاب الدلائل /الدلالات اخذ شده باشد، اشاره می کند5
نک: مدرسی، ص 251 – 252 ، ش 3
.
3- کتاب الدلائل نويسنده پر تأليف امامی احمد بن محمد بن الحسين بن الحسن بن دول القمي (د. 350ق). او کتاب المعجزات هم داشته است6
نجاشی، ص 89-90، شماره 223
.
4- کتاب الدلائل ابو الحسن احمد بن محمد بن علی بن عمر بن رباح القلاء السوّاق واقفی، که مورد توثيق نجاشی قرار گرفته است. ابوطالب انباری از او روايت می کرده است7
نجاشی، ص 92، شماره 229؛ طوسی، ف، ص 65-66، شماره 82
.
5- ابو محمد ثُبَيت بن محمد العسکري، از متکلمان حاذق و از اصحاب ابو عيسی الوراق بوده است. از سامراء بوده است. در عين حالی که متکلم بود، اما به حديث و فقه نيز آشنا بود. کتاب دلائل الأئمة داشته است. کتابی نيز داشته با نام کتاب توليدات بني امية في الحديث وذکر الأحاديث الموضوعة. نجاشی می گويد که کتاب نقض العثمانية منسوب به ابوعيسی الوراق در واقع از آن اوست8
نک: نجاشی، ص 117، شماره 300
.
6- کتاب الدلائل ابوالقاسم حميد بن زياد بن حماد الدهقان (د. 310ق)، او از وجوه واقفه بوده است9
نجاشی، ص 132، شماره 339
. ابن شهر آشوب از کتاب الدلالة نام می برد10
معالم، ص 43
، در حالی که در نسخه های کتاب الفهرست طوسي اين عنوان ديده نمی شود (منبع اصلی ابن شهرآشوب در معالم، الفهرست طوسي است).
7- کتاب براهين الأئمة از ابوالقاسم سعيد بن أحمد بن موسی الغرّاد الکوفي، نجاشی او را توثيق کرده است. اين کتاب را از او، هارون بن موسی التلعکبري و ابوالمفضل شيباني روايت می کرده اند11
نجاشی، ص 180، شماره 473
.
8- کتاب الدلائل از ابوالعباس عبدالله بن جعفر بن الحسين بن مالک بن جامع الحميري القمي، شيخ محدثان قم12
نجاشی، ص 219، شماره 573 ؛ طوسی، ف، ص 294، شماره 440
. ابو غالب زراري که نسخه ای از اين کتاب را در کتابخانه شخصی خود در اختيار داشته آن را شخصا از الحميري روايت می کرده است13
ابو غالب زراري، ص 170، ش 55
. اين کتابی مفصل و در ابواب مختلف حسب نام امامان مختلف بوده است. دلائل از پيامبر تا امام دوازدهم پيش می رفته است. نسخه ای از اين کتاب در اختيار ابن طاووس بوده که در دو جزء بوده است. اين نسخه پيشتر در اختيار حسين بن عبيد الله الغضائري قرار داشته است. نقلهای ابن طاووس از اين کتاب نسبتا فراوان است14
نک: کلبرگ، ص 139، ش 98
. اين کتاب در اختيار اربلي هم بوده است.
9- کتاب الدلائل ابوالحسن علي بن أسباط بن سالم بيّاع الزطّي المقريء کوفی که در آغاز فطحی بوده است15
نجاشی، ص 252-253، شماره 663
.
10- کتاب الدلائل ابوالحسن علي بن الحسن بن علي بن فضال، فقيه مهم اماميان کوفه و محدث معتبر. نجاشی و طوسی او را بسيار توثيق می کنند و نقش مهم او را در حديث متذکر می شوند. فطحی بوده است16
نجاشی، ص 257-258، شماره 676 ؛ طوسي، ف، ص 272-273، شماره 392
.
11- کتاب الدلائل ابو الحسن (ابوالقاسم) علي بن محمد بن علي بن عمر بن رباح السوّاق القلّاء. واقفی است که توثيق شده است. ابوطالب انباري از او روايت می کند17
نجاشی، ص 259-260، شماره 679
.
12- ابوالقاسم علي بن أحمد الکوفي (د. جمادي الأول 352ق)، از اهل کوفه، می گفت که از آل أبي طالب است. در آخر عمر غالی شد و مذهبش به تعبير نجاشی فاسد شد. نجاشی می گويد کتابهای بسياری نگاشت (صنّف) که بيشترش بر فساد است. کتاب تثبيت المعجزات، و کتاب الدلائل والمعجزات دارد18
نجاشی، ص 265-266، شماره 691
. طوسی می نويسد که او امامی مستقيم الطريقه ای بود و کتابهای زياد سديدی نوشت؛ بعد مثال می زند از کتابهای او مانند کتاب الأوصياء و کتابی در فقه بر ترتيب کتاب مزنی. اما بعد خلط کرد و مذهب مخمسه را ظاهر گردانيد و کتابهايی در غلو و تخليط نگاشت. طوسی می نويسد که به او "مقاله" ای هم منسوب است؛ پس او شايد رهبری يک فرقه غاليانه محدود را داشته است19
طوسی، ف ، ص 271-272، شماره 390
. ابن الغضائري از ادعای علوی بودن او ياد می کند و وی را کذاب و غالي و صاحب بدعت و "مقالة" می داند و بعد اضافه می کند که برای او کتابهای زيادی را ديده است و التفاتی به او (آنها) نيست20
ابن الغضائري، ص 82، ش 104
.
13- کتاب الدلائل از ابوجعفر محمد بن علي بن ابراهيم القرشي کوفي، صيرفی، ملقب به ابو سُمَينة، نجاشی او را شديدا تضعيف می کند و فاسد الاعتقاد می خواند که به هيچ چيزش اعتمادی نيست. در کوفه که بود مشتهر به کذب بود و بعد به قم درآمد، و بر احمد بن محمد بن عيسی وارد شد، و نزد او مدتی بود سپس به غلو شهرت يافت و مورد بی مهری قرار گرفت و احمد نيز او را از قم اخراج کرد. روايات او در کوفه و قم مورد روايت قرار گرفته است، آنطور که از اسناد به کتابهای او روشن است21
نجاشی، ص 332، شماره 894
. طوسي اشاره می کند که او کتابهايی دارد و از منبع مجهولی به صورت "قيل" نقل می کند که او کتابهايی همانند کتابهای حسين بن سعيد داشته است. در سند به او که از طريق صدوق ارائه می شود (و ظاهرا عقيده ابن بابويه را باز می تاباند) روايات تخليط و غلو و تدليس و نيز روايات منفرد او (أو ينفرد به ولا يعرف من غير طريقه) را از روايت خارج می داند. در واقع اين مسئله نمونه ای از مستثنيات در روایت کتاب هاست22
طوسي، ف، ص 412، ش 625
.
14- دلائل الأئمة از أبو النضر محمد بن مسعود بن محمد بن عياش السلمي السمرقندي، معروف به عياشي. نجاشی و طوسي و ابن نديم به اين کتاب اشاره کرده اند. با وجود آنکه بسيار مورد ستايش بوده، اما در مورد رواياتش تصريح شده که بسيار از ضعفاء روايت می کند. طوسي از عياشي ستايش زيادی می کند و می نويسد که او را کتابهای زيادی است که بر 200 مصنف بالغ است و فهرست تصانيف او را ابن نديم ذکر کرده است23
نک: طوسي، ف، ص 396 ، ش 605 ؛ نک: ابن نديم، ص 244-246
. طوسي به شماری از کتابهای او بر مذهب اهل سنت (روايات العامة) نيز اشاره می کند24
نک: طوسي، ف، ص 396-399، ش 605
. عياشي در آغاز سني بوده و احاديث بسياری از سنيان را شنيده بوده است ولی در جوانی به تشيع گراييده است. عياشی از أصحاب علي بن الحسن بن فضال وعبدالله بن محمد بن خالد الطيالسي و جماعتی از شيوخ كوفيان و بغداديان و قميان حديث شنيد و بنابراين با سنتهای متفاوتی از حديث امامی و شيعی آشنا بود. سهم مهم عياشی در ماوراء النهر خود نيازمند مطالعه ای مستقل است اما گفته شده که وی ثروت بسيار پدرش که بدو رسيده بود و گفته اند که 300 هزار دينار بوده است را هزينه کرد برای ترويج علم و حديث و خانه اش مرکز علم (شايد مانند دار العلم) بود و همچون مسجد در آن شماری به نسخ و تعليق و مقابله و قرائت مشغول بودند و همين امر می تواند روشن کند که تا چه اندازه وی در ترويج و نشر کتابهای شيعه و اماميه در منطقه خود سهم داشته و با توجه به اينکه با سنتهای مختلف حديث و اهالی اصول و مصنفات آشنا بوده، احتمالا در منزلش عده ای در کار تنظيم و نسخ و قرائت نسخه های همين دسته از متون بوده اند. وی کتابهای بسياری تصنيف کرد که البته از ميان رفته اند و شايد دليل از ميان رفتن آنها اين بوده که بيشتر آنها مبتنی بر اصول و مصنفاتی بوده اند که در کتابهای نوادر و اصول مهم حديثی شناخته شده با طرق معروف خود شناخته بوده اند. به هر حال بی ترديد قسمتی از آنها البته حاصل روايت از راويان محدثان مکتب خراسان بوده است که از آنها تعداد زيادی باقی نمانده است. به هر ترتیب تنها با اجازه ای اين نوع کتابها منتقل می شده و در بسياری از مواقع وارد سنت نقل حديثی و حفظ از طريق انتشار اسنادهای آن در کتابهای حديثی قرار نمی گرفته است. البته کتابهای او به بغداد هم رسيد، اما شايد محدثان ری و خراسان توفيق بيشتری برای استفاده از آنها داشته اند. ليست کتابهای او که در رجال نجاشی ياد شده اند، شايد در بسياری از موارد، گرچه به صورت منظم احتمالا ذکر نشده اند، مربوطند به کتابی شايد شبيه الکافی که احاديث را در ابواب و کتابهای مختلف قرار داده است. البته احتمالا نجاشی دو يا چند ليست از کتابهای او را با يکديگر آميخته و مواردی از آن تکراری است و به هر حال شايد بخشی از آنها به يک کتاب و بخشی ديگر به کتاب و يا کتابهای ديگر مربوط باشد، مانند موارد مربوط به کتاب الصلاة25
نجاشی، ص 350-353، شماره 944
. ابن نديم فهرستی از آثار او را بر اساس آنچه که ابو أحمد جنيد (اما بعدا ابن نديم ظاهرا و بل قويا نام او را حيدر می آورد) بن محمد بن جنيد ارائه کرده بوده آورده است و طوسي هم از ابن ندیم اقتباس کرده است. ابن نديم توضيح می دهد که برای کتابهای عياشي در خراسان شأن بالايی هست. در فهرست آثارش که ابن نديم به نقل از آن منبع ارائه می دهد، به گفته حيدر 27 کتاب از آثارش که مجموعا 208 کتاب بوده ذکر نشده و او نامشان را از دست داده است. البته بايد ليست ابن نديم را دقيقا شمرد و اينکه در آن فهرست همينک چند کتاب ذکر شده است26
نک: الفهرست ابن نديم، ص 244-246
. به هر حال طوسي از ليست ابن نديم استفاده کرده است.

15- شيخ صدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي ، ساکن ري، كتاب دلائل الائمة ومعجزاتهم دارد27
نجاشی، ص391، شماره 1049
.
16- کتاب الدلائل ابوالحسن معلّی بن محمد البصري، نجاشی با اينکه کتابهای او را "قريبة" می خواند، اما او را مضطرب الحديث والمذهب توصیف می کند. کتابهايی دارد: کتاب الدلائل و کتاب الامامة و کتاب فضائل أمير المؤمنين و کتاب سيرة القائم. الحسين بن محمد بن عامر از او روايت می کند28
نجاشی، ص 418، شماره 1117 ؛ طوسي، ف، ص 460، ش 734
. طوسي می گويد که از او کتاب الملاحم محمد بن جمهور العمي روايت می شده است.
17- کتاب الدلائل از ابوالحسين أحمد بن ميثم بن أبي نعيم الفضل بن عمر دکين، از محدثان و فقيهان اماميه کوفه که مورد وثوق است. کتاب الملاحم دارد. حميد بن زياد از او روايت می کند29
نجاشی، ص 88، شماره 216؛ طوسی، ف، ص 62، شماره 77
. در رجال طوسي از کتاب الدلالة و کتاب الملاحم سخن رفته گرچه تصريحی بر تأليف آن از سوی اين محدث نشده است30
طوسي، رجال، 408، ش 5940
.
18- کتاب الدلائل ابو محمد (يا ابو علي) الحسن بن محمد بن سماعة الکندي الصيرفي الکوفي (د. 5 جمادی الاول 263ق در کوفه) ، از شيوخ واقفه کوفه. طوسی با وجود آنکه او را واقفی می خواند، اما وی را نقي الفقه و با تصانيف خوب و حسن الانتقاء می خواند31
نجاشی، ص 41-42، شماره 84 ؛ طوسی، ف، ص 133-134، شماره 193
.
19- کتاب الدلائل از ابو زيد الرطاب که نامش را طوسي ارائه نمی دهد اما سندی به او می دهد که از طريق علي ابن فضال است از او که او از الحسن بن سماعة روايت می کند32
طوسي،ف، ص 537، ش 875
. بنابراين اين کتاب همان کتاب الدلائل ابن سماعة است که الرطاب روايت می کرده است.
20- کتاب الدلائل از الخليل بن ظفر بن الخليل الأسدي33
منتجب الدين، ص 69، ش 148
.
21- ابو محمد عبد الباقي بن محمد بن عثمان الخطيب البصري. از علمای اماميه که در سفر به ري، مفيد نيشابوري بر او تصانيفش را قرائت کرد. او کتاب الدلائل داشته است. کتاب ديگری هم داشته به نام الحجج والبراهين في إمامة مولانا أمير المؤمنين وأولاده الأحد عشر أئمة الدين34
منتجب الدين، ص 110، 225
.
22- کتاب الدلائل ابو عبد الله محمد بن ابراهيم بن جعفر النعماني ابن ابي زينب. ابن طاووس تنها نويسنده ای است که به اين کتاب در فرج المهموم و الأمان اشاره دارد. از نقل ابن طاووس بر می آيد که اين کتاب در دلائل پيامبر و ساير امامان بوده است35
نک: کلبرگ، ص 139، ش 99
.
23- کتاب دلائل الأئمة از محمد بن جرير بن رستم الطبري. ابن طاووس از نويسندگانی است که مکرر در کتابهای خود از اين منبع ناشناخته نقل کرده است36
نک: کلبرگ، ص 140-141، ش 100 ؛ درباره يک تأليف مشکوک ديگر از ابن رستم که مورد اشاره ابن طاووس است، نک: کلبرگ، ص 263، ش 386
. اين انتساب ناشی از يک اشتباه است.
24- أبو عبد الله الحسين بن داود الكردي البشنوي، كتاب الدلائل دارد و نيز كتاب رسائل البشنوية. ابن شهرآشوب از او نام برده است37
معالم، ص 42
.


  • نک: نجاشی، ص 17، شماره 19
  • نجاشی، ص 36-37، شماره 73 ؛ طوسي، ص 131، شماره 185
  • مدرسي، ص 251، ش 3 ؛ نيز نک: ذيل مدخل کتاب الدلائل احمد بن ميثم در پایینتر.
  • نک: طوسي، ص 408، ش 5940
  • نک: مدرسی، ص 251 – 252 ، ش 3
  • نجاشی، ص 89-90، شماره 223
  • نجاشی، ص 92، شماره 229؛ طوسی، ف، ص 65-66، شماره 82
  • نک: نجاشی، ص 117، شماره 300
  • نجاشی، ص 132، شماره 339
  • معالم، ص 43
  • نجاشی، ص 180، شماره 473
  • نجاشی، ص 219، شماره 573 ؛ طوسی، ف، ص 294، شماره 440
  • ابو غالب زراري، ص 170، ش 55
  • نک: کلبرگ، ص 139، ش 98
  • نجاشی، ص 252-253، شماره 663
  • نجاشی، ص 257-258، شماره 676 ؛ طوسي، ف، ص 272-273، شماره 392
  • نجاشی، ص 259-260، شماره 679
  • نجاشی، ص 265-266، شماره 691
  • طوسی، ف ، ص 271-272، شماره 390
  • ابن الغضائري، ص 82، ش 104
  • نجاشی، ص 332، شماره 894
  • طوسي، ف، ص 412، ش 625
  • نک: طوسي، ف، ص 396 ، ش 605 ؛ نک: ابن نديم، ص 244-246
  • نک: طوسي، ف، ص 396-399، ش 605
  • نجاشی، ص 350-353، شماره 944
  • نک: الفهرست ابن نديم، ص 244-246
  • نجاشی، ص391، شماره 1049
  • نجاشی، ص 418، شماره 1117 ؛ طوسي، ف، ص 460، ش 734
  • نجاشی، ص 88، شماره 216؛ طوسی، ف، ص 62، شماره 77
  • طوسي، رجال، 408، ش 5940
  • نجاشی، ص 41-42، شماره 84 ؛ طوسی، ف، ص 133-134، شماره 193
  • طوسي،ف، ص 537، ش 875
  • منتجب الدين، ص 69، ش 148
  • منتجب الدين، ص 110، 225
  • نک: کلبرگ، ص 139، ش 99
  • نک: کلبرگ، ص 140-141، ش 100 ؛ درباره يک تأليف مشکوک ديگر از ابن رستم که مورد اشاره ابن طاووس است، نک: کلبرگ، ص 263، ش 386
  • معالم، ص 42
جمعه ۸ فروردين ۱۳۹۹ ساعت ۱:۱۶