از آثار ابن سينا روشن نمی شود که او رسائل اخوان الصفا را خوانده باشد. با اين همه بيهقي در تتمة خود (ص 52 تا 53) می نويسد که پدر ابن سينا گاهی رسائل را می خوانده و در آنها تأمل داشته و ابن سينا هم در کودکی بدين سبب گاهی در رسائل نظر می کرده و در آنها تأمل می کرده است. اين مطلب در نسخه های ديگر شرح حالی که جوزجاني از ابن سينا به دست داده و در آنها شرح حال خودنوشت ابن سينا را می آورد ديده نمی شود. در اين شرح حال (نمونه در نکت يحيی الکشي، ص 10) تنها گفته شده که پدرم دعوت اسماعيلی را پذيرا شده بود و از اسماعيليان قلمداد می شد. او از آنها چيزهایی مانند عقل و نفس شنيده بود و گاه با برادرم که او نيز اسماعيلی شده بود از آن سخن می راندند. ابن سينا اضافه می کند که من سخنانشان را می شنيدم با اينکه بدان باور نداشتم و آن سخنان من را قانع نمی کرد با اينکه من را به دعوت اسماعيلی فرا می خواندند. ابن فندق ظاهرا در سده ششم اين را به رسائل اخوان الصفا تفسير کرده است. سببش را نمی دانيم؛ خاصه که خود او در تتمة آنگاه که در فصلی مستقل از رسائل اخوان الصفا ياد می کند از اينکه آن رسائل ماهيتی اسماعيلی دارند حرفی به ميان نمی آورد. اما می دانيم که از اواخر سده پنجم قمری برخی اين رسائل را نوشته اسماعيليه می دانسته اند. اين عقيده البته عموميیت نداشت. هر چه هست احتمالا ابن فندق آنچا که ابن سينا می گويد پدرم از عقل و نفس به شيوه اسماعيليان سخن می گفت آن را با رسائل که در آن از اين موضوعات بحث شده تطبيق داده است.
آقای ديميتری گوتاس در کتاب ابن سينا و سنت ارسطویی (ص 221 تا 222 پاورقی) نيز همين موضوع را به صورت خيلی گذرا بررسی کرده و اشاره کرده که بيهقی دچار اشتباه شده.
دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۷:۳۶