من قبلا درباره اين موضوع نوشته ام و دلائل و زمينه های آن را کم و بيش کاويده ام. پرسش اين است: در حالی که بسياری از متن های حديثی و فقهی و تفسيری و کلامی دو سه سده نخست قمری از اهل سنت و غير شيعيان امروز موجود است چرا آثار اماميه از بين رفته است؟ يکی از مهمترين دلائل آن وضعيت شيعه به عنوان جامعه ای در اقليت و تحت ستم در بسياری از ادوار تاريخ اسلام است. فراموش نکنيم که با کتابخانه های شيعی در بغداد و ری در سده های چهارم و پنجم چه رفت؟ در اين ميان اسماعيلی ها با وجود آنکه همواره در اقليت بوده اند اما ساختار سازمانی دعوت اسماعيلی و رعايت اصول پنهان کاری و تقيه موجب می شد که بخش قابل توجهی از ميراث آنان و به ويژه آنچه به علوم باطنی مربوط می شود باقی بماند و در چارچوب سازمانی دعوت از آنها نگهداری شود. از لحاظ اجتماعی داعيان اسماعيلی در ايران فعاليت پنهان داشتند و در بيشتر ادوار تاريخی خود به ويژه در دوران های اوليه فعاليت و حضور اجتماعی نداشتند بنابراين می توانستند آثار خود را حفظ کنند و از دستبرد و نابودی نجات دهند. نصيريه هم باز به همين دليل چه در بغداد و چه در حلب و شامات به همين شيوه آثار کهن خود را حفظ کردند. اقليت بودن و در معرض خطرات ناشی از سرکوب اهالی قدرت بودن بدين ترتيب نتوانست آثار کهن آنان را از ميان بردارد. در مورد اباضيه هم همين را می توان گفت. بسياری از آثار سده های دوم و سوم اباضيه از خطر نابودی محفوظ مانده و امروزه در دسترس است. در مورد اباضيه البته مسئله تقيه چندان مطرح نبود. بلکه خود اقليت بودن و عدم حضور اجتماعی در سطح عمومی اسلامی و زندگی در بخش های پيرامونی و حاشيه ای موجب شد که آنان بتوانند يک اقليت کم و بيش محافظت شده را برای خود تضمين کنند. در مورد جامعه شيعه اماميه قضيه فرق می کند. اماميه درست است که در اقليت بوده اند و با فشارها و سرکوب هایی هم مواجه بوده اند و همين هم موجب می شد بسياری از کتابخانه ها و آثار آنان دستخوش نابودی عمدی قرار گيرد منتهی به دليل ماهيت اجتماعی اماميه و حضور در سطح فعاليت های فرهنگی و اجتماعی و سياسی و خاصتا در بغداد در دوره های مختلف و از جمله در قرن چهارم و بعد در دوران آل بويه و غيره عالمان امامی نمی توانستند با سنت پنهانکاری موقعيت هایی شبيه اسماعيليه و يا نصيريه داشته باشند. اصول فکری علمای اماميه حضور اجتماعی را برای آنان لازم می شمرد. مواجهه علمی و حضور در بحث های نظری و همکاری با دولت ها و تلاش برای ارتقای جامعه اماميه در ميان جوامع مسلمان و دوری از باطنی گری همه و همه موجب می شد که فعاليت های علمی علمای اماميه در غالب موارد در فضای باز و گشوده بر ديگران صورت گيرد. در اين فضا گاهی خودسانسوری ضروری می نمود و برخی کتاب ها رونويسی نمی شد و بدين ترتيب مهجور می ماند و به تدريج از بين می رفت. جايگاه فقها و مرجعيت دينی آنان و متکلمانی مانند شيخ مفيد و شريف مرتضی با ان گستره شهرت عام حتی در شهرهایی با اکثريت اهل سنت خود مانعی بود بر پنهان کاری های دينی. اين عوامل خود موجب شد که نوعی مذهب غالب و مورد تأييد بالاترين اتوريته های دينی در همان سده های سوم و چهارم قمری در ميان شيعيان شکل بگيرد و نوشته های آنان جانشين نوشته های قديم شود که گاهی هم با رويکردهای جديد هماهنگ نبود. خوب طبيعی بود که از کتاب های قديمتر ديگر نسخه برداری نشود. از ديگر سو، همين حضور فعال جامعه اماميه موجب می شد در زمان فتنه های مذهبی در شهرهایی که آنها در اقليت بودند آنان بيشتر و ساده تر آماج خصومت ورزی قرار گیرند و از ميان بردن ميراث اماميه برای مخالفان سهل تر بود. نمونه اش کتابخانه و مدرس شيخ طوسي در بغداد است که در حمله سال ۴۴۷ ق طغرل سلجوقی اسير آتش خصومت شد و طبعا بسياری از کتاب ها و ميراث گرانبهای شيعی از ميان رفت و حتی می دانيم که شماری از تأليفات خود شيخ طوسی هم درست به همين دليل مفقود شد.
دوشنبه ۲ دي ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۷