امروز فايل صوتی يک قطعه از سخنرانی جناب استاد آقای مصطفی ملکيان را که يکی از دوستان به لطف ارسال کردند شنيدم درباره خواجه نصير. در آنجا آقای ملکيان اظهار می فرمايند که هيچ دليلی بر تشيع خواجه وجود ندارد و يا تشيع او ثابت نيست و بر فرض صحت اين انتساب معلوم نيست که او امامی بوده و يا اسماعيلی. حقيقتا از اين سخن آقای ملکيان خيلی تعجب کردم. تشيع خواجه که از مسلمات است و جای ترديد ندارد. احتمال می دهم آقای ملکيان نصیر الدین طوسي را با شخص ديگری، شايد علاء الدين طوسي اشتباه گرفته باشند. در مورد امامی و يا اسماعيلی بودن او هم البته بحث هایی شده. اما مسلم است که خواجه بر مذهب امامی بوده و هيچ گاه مذهب اماميه را به نفع مذهب اسماعيلی و لو در مدت زمان اقامتش در قلاع اسماعيلی ترک نکرد. آنچه درباره اسماعيلی شدن او در آن مدت گفته اند مستند به ادله ای قوی نيست. هر چه هست مسلم است که او در خاندانی امامی زاده شد و در محيطی امامی تربيت شد و تحصيل فقه و کلام و اصول کرد و بر مذهب اماميه چشم از اين جهان فروبست.
نکته ديگری هم آقای ملکيان در آن سخنرانی گفته اند که از حکمت و دانایی ايشان توقع نداشتم: ايشان با مقايسه خواجه ما و بودا از خواجه انتقاد کرده اند در رابطه با همراهی با مغولان در برنامه ريزی برای سقوط خلافت عباسی بغداد. ظاهرا آقای ملکيان از جزئيات گزارش ها درباره سهم خواجه در اين زمينه اطلاع چندانی ندارند. هر چه هست مسلم است که خواجه با بينشی عميق نسبت به ضرورت پايان دادن به خلافت عباسی به اقدامی هوشمندانه در راستای احيای هويت ايرانی دست زد و همکاری او را بايد در چارچوب يک برنامه ريزی دقيق در اين جهت و همچنين احيای فرهنگ و تمدن شيعی و پایان دادن به حکومتی دانست که مهمترين مانع برای استقلال مجدد ايران بود. نه آيا اگر اين هوشمندی او نبود ممکن بود سرنوشت ايران برای قرن ها همچنان در دست عباسيان و خدمتگزاران آنان باشد و راه برون رفتی برای تشکيل "دولت ملی ايران" آنچنانکه در عصر صفوی شاهدش بوديم فراهم نگردد؟ خواجه طوسي يکی از بنيانگذاران ايران امروز است و وحدت ملی و ارضی و استقلالی که از نعمت های آن بهره منديم.
يكشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۸:۴۷