به مناسبت پژوهشی که سال هاست بدان مشغولم يعنی تاريخ روحانيت شيعه يکی از موضوعاتی که انجام می دهم بررسی تاريخچه خاندان های روحانيت شيعه است. در ميان اهل سنت هم در طول تاريخ ما چندين خاندان مهم پر سابقه در فتوا و قضاء و دانش در ايران و همچنين در شامات و مصر داشته ايم (مانند آل منده، آل صاعد، آل خجند، آل برهان، آل جماعه، خاندان مقدسی های صالحيه و ...). اما بی ترديد اين پديده يعنی سلسله هایی از خاندان های اهل علم که به مدت چندين قرن دارای نفوذ دينی و اجتماعی و سياسی باشند دست کم از لحاظ تعداد و ميزان نفوذ اجتماعی اين خاندان ها در ميان شيعه بی نظير است. غير از سادات (اشراف) و خاندان های شعب مختلف آنان که امری مستقل و علی حده است از همان سده دوم قمری ما خاندان هایی شيعی در کوفه و قم و بغداد (و البته سپس در ری، خراسان، حلب، جبل عامل و عراق و ايران سده های بعد) می شناسيم که برخی از آنها برای قرن ها مرجعيت خود را کم و بيش حفظ کردند (از نمونه های اوليه آن بايد به خاندان آل اعین اشاره کرد و يا آل نوبخت و آل بابويه). در مقايسه با خاندان های حکومتگر که تعداد محدودی از آنها بعد از زوال حاکميتشان همچنان تا مدتی از شهرت و نفوذ و ثروتی برخوردار بودند خاندان های اهل علم شيعی از دامنه نفوذ و مرجعيت بسيار مهمتر و پايدارتری برخوردارند و بسياری از تحولات دينی، اجتماعی و سياسی را نمی توان بدون مطالعه تحولات اين خاندان ها بررسی کرد. در دوره قاجار از ميان اهالی قدرت سياسی و ديوانسالاری چندين خاندان مهم که تا دوره پهلوی و حتی امروز شناخته هستند می شناسيم اما بيشتر آنها نفوذ سياسی و اجتماعی خود را از دست داده اند. در واقع بايد گفت پايدارترين گروه مرجع اجتماعی در ايران را بايد در خاندان های اهل علم دينی شيعی جستجو کرد. اين وضع در مورد شيعيان عراق و لبنان هم صادق است. يکی از کهنترين خاندان های اهل علم اشعريون قم بودند که اصلا از يمن بودند و بعد به کوفه و سپس قم آمدند و آن را در واقع تأسيس کردند و رياست آن را عهده دار بودند. اين خاندان در قم دست کم به مدت دويست و اندی سال مهمترين مراجع مذهبی را در ميان خود داشتند. بعد از آن هم اين خاندان کم و بيش بر حفظ پيوندهای خاندانی خود کوشا بودند (همينک هم در قم اشعريون حضور دارند، برخی با حفظ عنوان اشعری و برخی مانند خاندان من با تغيير نام در اين اواخر. نسبنامه اشعريان ما را يکی از عموهای من در اختيار داشت که به زکريا بن آدم اشعری، از مهمترين اشعريان قم در عصر امامان شيعه می رسيد و اين خود نشان می دهد اين خاندان در حفظ ريشه ها و پيوندهای خاندانی خود در طول تاريخ کوشا بوده اند. گورستان شيخان در قم که در اصل بخشی از قبرستان بابلان اين شهر است مدفن بسياری از اعضای اين خاندان تا دوره ماست).

در ری عصر سلجوقی نيز شماری از اين خاندان های اهل علم شيعی را می شناسيم و بعد از آن در عراق و به ويژه در حله خاندان هایی مانند خاندان ابن طاوس از مشهورترين ها هستند. در عصر صفوی بر تعداد اين خاندان ها افزوده شد؛ به ویژه در اصفهان. در جبل عامل هم تعدادی از خاندان های مهم درست قبل و بعد از آغاز دوران صفوی می شناسيم؛ مانند خاندان های محقق کرکی و شهيد دوم که بعدا شماری از آنها به ايران منتقل شدند. در سده نوزدهم شمار اين خاندان ها بيشتر شد. از مهمترين خاندان های روحانيت شيعی در دو قرن اخير اين ها را بايد نام برد: خاندان های صدر، آل آقا، کاشف الغطاء، آل نجفي (شيخ محمد تقی)، آل بحر العلوم، آل صاحب جواهر، خاندان نراقی، آل حائري مازندرانی، آل مجدد شيرازي، خاندان آخوند خراسانی، خاندان طباطبایی يزدی، خاندان حکيم و بسياری ديگر. نبض روحانيت شيعه و تحولات مذهبی در اين دو قرن بيشتر در دست همين خاندان ها بوده است. ارتباطات آموزشی و پيوندهای خانوادگی در ميان اين خاندان ها خود به تدريج به عنوان عاملی ثانوی برای گسترده تر شدن دايره مرجعيت علمی و مذهبی و اجتماعی آنها عمل کرده است. به طور نمونه خاندان طباطبایی يزدی در طول حيات صد و اندی ساله خود با بيشتر خاندان های مذهبی و مهم عراق و ايران که در بالا ياد کرديم پيوند خاندانی يافته. در مورد خاندان صدر هم همين موضوع واقعيت دارد. خاندان صدر در طول اين چند صد سال اخير کانون ارتباطات علمی و خاندانی تقريبا بيشتر سنت ها و خاندان های شيعی در عراق و لبنان و ايران بوده است.

خاندان خاتون آبادی يکی از مهمترين خاندان های شيعی است که عمر آن به چند صد سال می رسد و تا حدود چهل سال قبل رجال آن صاحب نفوذ و اهميت دينی و سياسی و اجتماعی بودند. امام جمعه های طهران عصر قاجار و پهلوی از همين خاندان بودند. شماری از رجال سياسی و دولتمردان و ادبا و روشنفکران و فرهنگيان عصر قاجار ريشه در همين خاندان های علما و مراجع دينی داشتند.
يكشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۵:۲۶