برخلاف تصور عمومی يکی از علل اصلی رشد معجزه آسای علوم در دو سه قرن نخستين اسلامی کمبود کاغذ بود. به تدريج که توليد و دسترسی به کاغذ همگانی شد نه تنها از سرعت رشد علوم کاسته شد بلکه زمينه برای تقليد از گذشتگان و از رونق افتادن اجتهادات و ابداعات فکری روافزون شد. با ظهور صنعت چاپ اين روند تنزلی به شکل بی سابقه ای تشدید شد. در دو قرن نخست به جای نوشتن می بايست مطالب را به ذهن می سپردند و بيش و پيش از نوشتن می بايست انواع دانش ها را فرا می گرفتند و در قلب و روح و جانشان به وديعت می گذاشتند. آنچه نوشته می شد به دليل کمبود و گرانی کاغذ می بايست خيلی اهميت می داشت و به بهایی که برای کاغذ و برای نوشتن لازم بود پرداخت شود می ارزيد. نه هر چيز بی مايه ای نوشته می شد و نه هر چيز بی ارزشی خوانده می شد. علم و دانش گنجی بود که بايد در سر درس بزرگان می آموختند و آن را به "مذاکره" برای خود پايدار می کردند. ابتکار و اجتهاد و نوآوری پايه و مايه نوشتن بود. بعدا که کاغذ ارزان شد و سهل الوصول داستان به تدريج فرق کرد و "علوم" ارزان شد. از صدها نوشته در يک فن به زحمت يکی به نوشتن و خواندنش می ارزيد. تعبيری از اوزاعی، فقيه معروف شام در قرن دوم در دست است بدين قرار: ما زال هذا العلم عزيزا يتلقاه الرجال حتى وقع في الصحف ، فحمله أو دخل فيه غير أهله. واقعيت اين است که هر دانشی را تخصص و اهلی بايد و شايد. خواندن بر نوشتن مقدم است و برای هر صفحه که می نويسی بايد صد صفحه خوانده باشی. فضای مجازی در روزگار ما کاغذ و قلمی رايگان در اختيارمان قرار داده است. بايد از آن فرصت ساخت برای خواندن بيشتر و نه "هفتاد من کاغذ" نوشتن. فضای فارسی مجازی اين روزها پر شده است از اظهار نظرهای بی پشتوانه درباره دين و فرهنگ و سياست و تاريخ. کمی هم به فکر نسل های آينده باشيم. زنده باد خواندن و فراگرفتن...
يكشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۵:۲۶