درباره موضوع تحریف قرآن یک نکته بسیار مهم معمولا مورد غفلت قرار می گیرد و آن اینکه اگر از تحریف قرآن چه در مقام نقص و چه وجود اضافاتی بر قرآن ادعای پاره ای از غلات شیعه و یا گروه های دیگری از میان غیر شیعیان بر وجود تحریف در سده های سوم قمری به بعد مقصود است، چنانکه آنچه در کتاب هایی مانند قرائات سیاری و مانند آن و پاره ای محدود از روایات کافی و کتب حدیثی دیگر می بینیم و مربوط به این دوره هاست طبعا این ادعاها به دلیل متأخر بودن گزارش هایشان نسبت به زمان عمومی شدن مصحف رسمی قابل اعتنا نیست و حداکثر می تواند نشان دهد که این گروه ها سعی در تحریف قرآن داشته و یا می خواسته اند با ادعای وجود تحریف در قرآن عقاید مذهبی خود را تحکیم کنند. اما اگر این گزارش ها در این نوع منابع حاکی از وجود روایات کهنتری باشد که زمان روایت و تحریر آنها به دوره های قدیمتر می رسد یعنی به سده اول و نیمه اول سده دوم قمری و آن حدود می رسد باز هم قبول چنین گزارش هایی بسیار مشکل است. سببش این است که در سده اول و تا حدود نیمه های سده دوم هنوز مذهب ارتودکسی اسلامی که بعدها تحت عنوان سواد اعظم اهل سنت شناخته شد نه تنها شکل نگرفته بود بلکه در بسیاری از مسائل میان گروه ها و مذاهب مختلف فکری و سیاسی و طبقات مختلف در مدینه و شام و دیگر امصار اختلاف نظرهای جدی وجود داشت. علاوه بر اختلافات سیاسی به طور نمونه میان بنی امیه و زبیریان و یا میان عراقیان و شامیان، اختلافاتی بنیادی بین علمای مورد حمایت بنی امیه از یک سو و مخالفانشان از میان خوارج و قدریه و مرجیان و شیعیان و در میان خود همین گروه ها وجود داشت. اندکی بعد این اختلافات به نزاع ها میان امویان و گروه های هوادار عباسیان کشید و بعد به اختلافات میان اصحاب حدیث از یک سو و جهمیان و معتزلیان منتهی شد. در این میان و تا قبل از تحکیم ارتودکسی دینی اگر هر کدام از این گروه ها سعی در ارائه روایتی متفاوت از قرآن برای تحکیم آرای خود می داشتند و لو اینکه این روایات با اختلافاتی محدود و با اضافه و کم کردن چند آیه ای به مصحف همراه بود حتما با واکنش مخالفان روبرو می شد. درباره همه گونه اختلافات گزارش های متعددی در منابع نقل شده و هر گونه اختلاف عقیده در میان این گروه ها را می دانیم با واکنش گروه های دیگر روبرو می شده است. این در حالی است که هیچ کدام از گروه های مذهبی در دو سده نخست دیگری را متهم به تحریف قرآن نکرده و به طور مثال هیچ کدام از مخالفان امویان آنان را متهم به تحریف قرآن و یا تلاش برای آن نکرده اند. گزارش های محدودی که در این زمینه وجود دارد بیشتر آنها یا ساخته دوره های بعدی است و بنابراین به گزارش های دسته اول که در آغاز از آنها یاد کردیم مربوط می شود و بنابراین قابل اعتنا نیست و یا اینکه ناشی از مواردی است که به تحریف مربوط نمی شود و بیشتر ناظر به اختلاف قرآئات و یا اختلاف مصاحف و از این قبیل است.
چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۸:۳۴