آقای احمد پاکتچی نویسنده زحمتکشی است منتهی ظاهرا کثرت اشتغالات و تنوع مباحث موجب شده شماری از مقالات ایشان از حد کلیات فراتر نرود. یک نمونه از بسیار مقاله جوینی ایشان است در مجلدات دائره المعارف بزرگ اسلامی.

جوینی از مهمترین متکلمان اشعری است. آرای ابتکاری بسیار مهمی داشته و شماری از ‌آرایش تحت تأثیر مستقیم معتزله متأخر و فلاسفه مسلمان و حتی ظاهرا ابن سینا بوده. کتاب الشامل حاوی آرای ابتکاری بسیار مهم او در موضوعات مختلف است. تنها اگر کسی با تحولات اندیشگی اشعریان و معتزلیان و با کلام معتزلی و اشعری آشنا باشد توانایی درک و تشخیص این ابتکارات را دارد. در اصول فقه کتاب البرهان او یکی از سرنوشت سازترین آثار اصولی در میان اهل سنت بوده و در آن آرای تازه متعدد و متنوع و از جمله آرای جدیدی در کلام دیده می شود. از مهمترین آثار جوینی کتاب غیاثی است که اصلا مبنای سیاستنامه شرعی اهل سنت را تغییر داد. آقای پاکتچی از بیشتر این مطالب در این مقاله غفلت به خرج داده. نظریه احوال و اینکه جوینی آن را به تبع هدایه باقلانی در ساختار مباحث کلامی خود آورد را به کلی نادیده گرفته. ابتکارات جوینی در مباحث اثبات وجود خدا، صفات و احوال، مباحث او در زمینه علل و معللات و معانی و دیدگاه های بسیار مهم جوینی در بازسازی دانش کلام اشعری و به ویژه در نظام استدلالی و جدلی کلامی در این مقاله بحث نشده. کتاب الشامل می تواند مبنای دست کم ده کتاب مستقل درباره اندیشه های ابتکاری جوینی باشد. باید دید کجا جوینی حرف های تازه ای نسبت به باقلانی دارد، به ویژه بعد از آنکه باقلانی در هدایه برخلاف سابق نظریه احوال را پذیرفت. کتاب الشامل مبتنی بر شرح اللمع باقلانی است. آرای او را بعدا شاگردانش یعنی کیا و غزالی و انصاری دنبال کردند. باید آرای جوینی را در متن تحولات بعدی اشعری دید. آقای پاکتچی به همه این مباحث بی اعتناست. حتی کتابشناسی مقاله اشکالات دارد و کتاب هایی که از او نیست در شمار آثارش ذکر شده. مانند الکافیه در جدل که اساسا از جوینی نیست. ارجاعات بیشتر به الارشاد است که اثر کلاسیک جوینی است. آرای ابتکاری او را باید در الشامل دید. آقای پاکتچی به جای این پژوهش ها رفته اند سراغ گزارش های امثال ذهبی ها و منابع شرح حالی. اساسا این شیوه ساده ترین کار ممکن است. یعنی شما آثار یک متفکری را بگذارید کنار و بعد ببینید فلان تراجم نویس مخالف چه گفته. یعنی تحلیل اندیشه و تاریخنگاری اندیشه را با تراجم نگاری خلط کنید و بدان فروکاهید. این مشکل در مقالات دیگر ایشان هم دیده می شود. ایشان تحت تأثیر این منابع حنبلی از آغاز مقاله از دو جوینی جوان و متأخر سخن می گویند که اولی متکلمی است مهم و دومی آدمی است پشیمان از علم کلام. روشن است که این سخنان فقط از اندیشه نگاری مبتنی بر تراجم نویسی بر می آید. نویسنده این مدخل معلوم است که از تحولات دانش کلام در سده پنجم اطلاع ندارد و نه معتزله را خوب می شناسند و نه اشاعره را. فقط چند کتاب تراجم نگاری جلوی چشم خود گذاشته و مقاله ای مطول نوشته است. در بیست سال اخیر تحقیقات زیادی در غرب درباره جوینی و اندیشه اش منتشر شده (کتاب و مقاله). آقای پاکتچی در این میان عمدتا به اثر قدیمی ولفسون که به فارسی ترجمه شده و به اثری درجه چندم از وات (که اتفاقا آن هم به فارسی ترجمه شده) ارجاع می دهد و اطلاعی از مهمترین پژوهش ها درباره جوینی و آثارش ندارد. به جای اینها ایشان به عبد الرحمان بدوی ارجاع داده که اساسا اطلاعی از کلام ندارد. این مقاله باید از نو تحریر شود.
يكشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱:۰۹