در کتاب آقای نبوی یکی از خوشمزه ترین فصل ها فصل مربوط به مرحوم سید اسد الله خرقانی است. دست کم در این مورد این نویسنده می توانست به پژوهش خوب دوست فاضل آقای رسول جعفریان مراجعه کند. البته یکی دو ارجاعی به این کتاب در این فصل دیده می شود اما معلوم است که رویکرد آقای جعفریان را نویسنده ما نمی پسندد. نویسنده ما ظاهرا با مشروطه مخالف است. تا اینجای کار البته قابل فهم است گرچه برای من مقبول نیست منتهی به راستی کدام محقق منصفی می پسندد که شما عقاید شخصی خود را بر واقعیت های تاریخی تحمیل کنید؟ کاری که آقای نبوی در این فصل کرده مصداق آشکار و بی پرده تحریف در تاریخ و اتهام زنی غیر مستند است. با چند خبر واحد بی پشتوانه و اتهام زنی های معمول دوران مشروطه و بر پایه گفته چند تن از مستبدین و مخالفان قسم خورده مشروطه سید اسد الله خرقانی را متهم به ازلی بودن کرده و از همینجا به شخصیت و اندیشه او اتهام های بی معنا زده است. تمام این فصل متکی است بر مشتی اتهامات، مصادره به مطلوب ها و سفسطه ها که حقیقتا من نمی دانم چه نامی بر این کار بگذارم. جالب این است تقریبا در هر صفحه نویسنده ناچار بوده در برابر تصریحات خود خرقانی که نشان از عقیده اسلامی او دارد همه جا بر سنتی تأکید کند که به عقیده او ازلیان داشته اند و بدین ترتیب به نظر نویسنده ما خود را مسلمان جا می زده اند. به تعبیر دیگر ایشان می فرماید مرغ من یک پا دارد. من بر اساس چند مورد اتهام زنی در عصر مشروطه خرقانی را ازلی می دانم و مهم نیست که همه جا و تقریبا در هر صفحه ای از این فصل در برابر شواهد قطعی و تصریحات خود خرقانی بگویم و ادعا کنم که او نهان زیستی به خرج داده است. به نظر شما آیا این شیوه رواست؟ من نمی دانم انگیزه واقعی نویسنده از نوشتن چنین کتابی چه بوده است. اما اگر آن را به منظور ارائه تحقیقی تاریخی در حوزه تفکر دینی نوشته من به عنوان یک معلم این رشته از بیست به ایشان نمره دو می دهم. این کتاب به هیچ وجه اعتباری ندارد. مجموعه ای است از سفسطه ها و نقل اتهامات بی پایه و استدلالات دوری. کمترین آشنایی با تاریخ فرهنگی و دینی و اجتماعی اواخر عصر قاجار و صدر مشروطه کافی است تا بی اعتباری این کتاب را گواهی دهد.
پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۹:۲۷