من سال هاست در نوشته هایم، در وبلاگ کاتبان، در کانال تلگرامی ام و همچنین در مصاحبه هایم به حفظ و احیای علوم عقلی یعنی کلام امامی و معتزلی و همچنین فلسفه اسلامی دعوت می کنم. معتقدم رمز بقای تشیع همین حفظ و تداوم سنت عقلی در آن بوده و همین موجب آن شده که تشیع از یک سو در دامن تصوف افراطی و از دیگر سو قرائت بنیادگرایانه و سلفی و قشری گرای اخباری نیفتد. برخی در تمام این سال ها البته با من مخالفت می کردند. از یک سو نقدهای من بر مکتب تفکیک را نمی پسندیدند. در حالی که نقد من بر مکتب تفکیک نه به دلیل این است که برای آنان جایگاهی در هندسه معرفتی امامیه قائل نیستم و یا دلمشغولی های آنان را درک نکنم بلکه به این دلیل است که معتقدم نباید اندیشه تفکیک جا را برای نظر ورزی های کلامی و فلسفی ببندد. در زمانه ای که ما در آن بسر می بریم برای نقد مکاتب فلسفی و برای جلوگیری از نفوذ اندیشه های قشری و سلفی و قرائت های سطحی و تمدن ستیز و فرهنگ سوز نیاز به فلسفه و کلام و علوم عقلی داریم.
از دیگر سو، دعوت من به کلام معتزلی و اینکه کلام شیعی کلامی معتزلی است را عده ای دیگر بر نتابیدند. من کلام معتزلی را میراث تشیع می دانم. معتقدم این تشیع بود که در هزار سال گذشته کلام معتزلی را از آن خود کرد و آن را متحول و عمیقتر کرد. اینجا اصلا مسئله این نیست که کدام اصیل است و کدام نه و اینکه کدام از اینها از دیگری اخذ و اقتباس کرده. کلام معتزلی الآن نزدیک هشتصد سال است که اصلا متعلق به تشیع است و این شیعیان بوده اند که آن را حفظ و تداوم بخشیدند. کلام معتزلی و خردگرایی معتزلی از افتخارات و از دستاوردهای تشیع و تمدن شیعی در طول هزار سال گذشته بوده.
کلام و فلسفه را بدهیم برود جایش چه چیزی را جانشین کنیم؟ چه در تفسیر قرآن و چه در تفسیر اخبار و روایات ما نیازمند قرائت فلسفی و کلامی هستیم تا هم راه نظر ورزی و گفتگوی خردمندانه را بر روی فهم های گذشته از منابع دینی همچنان باز نگاه داریم و هم بتوانیم با تفاسیر جدید راهی برای برای برون رفت از مشکلات و از جمله بلای خانمان سوز سلفی گری و مقابله با گرایش های تمدن سوز و فرهنگ ستیز از اسلام پیدا کنیم.
همینک که می بینم اینجا و آنجا با صداهای بلندتری از کلام و فلسفه و حفظ علوم عقلی دفاع می شود البته آن را به فال نیک می گیرم.
يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۹:۲۴