عقیده تحریف قرآن در کتاب میرزا مهدی اصفهانی

از غرائب این است که در کتاب الاصول الوسیط، مرحوم عالم متقی میرزا مهدی اصفهانی قائل به تحریف قرآن شده است و در مقام استناد به روایات کتاب معلوم الحالی مانند فصل الخطاب حاجی نوری استناد کرده است. استناد به آثار حدیثی ضعیف در آثار آن مرحوم کم نیست و از جمله استناد به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری که تردیدی در جعلی بودن آن نیست.


باز هم از غرائب کتاب های اصولی میرزا مهدی اصفهانی

از غرائب تناقضاتی که تفسیری برای آن ندارم این است که میرزا مهدی اصفهانی در کتاب الاصول الوسیط مفصل در رد حجیت اجماع طائفه سخن می گوید ولی همو در کتاب مصباح الهدی می نویسد: وما أجهل من زعم أن اعتماد أرکان الدین علی الاجماع وعدهم ایاه حجه فی الاحکام بدعه وجعل الحجه علی الأحکام من غیر الکتاب والسنه فهذه کلمه نجیب قائلها بالسلام ونمر مر الکرام وجلت ساحه قدس علمائنا الأعلام وفقهاء آل محمد علیهم السلام عن هذه الأوهام (ص ۵۶۲ تا ۵۶۳).


ادعای موافقت میرزا مهدی اصفهانی با علم کلام

از ادعاهای غریب که در چند سال اخیر از سوی تفکیکیان مطرح می شود این است که میرزا تنها با فلسفه مخالف بود و نه با دانش کلام، به ویژه کلام شیعه. سهل است مدعیان تفکیک به تازگی مدعی علم کلام هم شده اند. اگر منظورشان کلام فلسفی خواجه و من تبعه است که روشن است مبانی اصلی آن متأثر از حکماء است و اختلافات کلام خواجه و علامه با حکماء ‌در اصول اصلی مورد انتقاد میرزا نیست. فراموش نکنیم که میرزا با فلسفه مشایی و یا یونانی صرفا به جهت آرای فلسفی شان مخالف نیست. او با اصل تفکر استدلالی و نظری و اندیشیدن استدلالی مبتنی بر تصورات و تصدیقات و قیاسات عقلی و انواع آن مخالف است.

اگر هم مقصود از دانش کلام، علم کلام مکتب شریف مرتضی است که باید گفت سخنان میرزا بیشترش با مبانی و مباحث مکتب شریف مرتضی سازگار نیست. نه تنها با مبانی او و بل با مبانی شیخ مفید. نه در مباحث دقیق الکلام و نه در جلیل الکلام. نه در مباحث طبیعیات با آن دو موافق است و اساسا می تواند باشد و نه در مباحث توحید و اسماء و صفات و نظریه احوال و غیره و از همه مهمتر در بحث حجیت اخبار.

شاید هم مقصود از همدلی او با کلام، دانش کلام مکتب هشام بن الحکم است. چند نظریه ای که از هشام می شناسیم با دیدگاه های میرزا مهدی سازگار نیست. مطالب میرزا مهدی جز پاره ای از تأثیر پذیری ها از متکلمان اساسا به جهت مبنایی با آرای متکلمان متفاوت است. میرزا به تعطیلی نظر و استدلال فرا می خواند و به جای استدلال و نظر از نوعی شهود وجدانی سخن می گوید. عقل و علم او غیر از عقل و علم متکلمین است.




باز هم درباره عقیده تحریف قرآن

عالم متقی مرحوم میرزا مهدی اصفهانی در حالی در کتاب اصولی اش از وجود انواعی از تحریف در قرآن و لو در حد تحریف به نقصان دفاع کرده که همزمان از حجیت قرآن و ظواهر کتابی و در مقام تعارض دفاع کرده. آن هم با تعابیری بسیار روشن درباره حجیت و کاشفیت نوری قرآن در مقام دلالت بر معرفت خدا و دیانت. به نظر می رسد اشکالی در متن چاپی کتاب باشد آنجا که تصریح بر تحریف قرآن در آن دیده می شود و یا درست مرحوم میرزا اعلی الله مقامه منظور خود را بیان نکرده باشد. و الا چطور می توان آن تعابیر روشن را درباره قرآن و حجیت آن داشت و در عین حال به تحریف قرآن باور نمود. مگر آنکه آدم اخباری مسلک باشد و حجیت ظواهر را رد کند و فهم مرادات و مدلولات قرآن را صرفا منوط به تفاسیر ائمه اطهار بداند (در این مورد خاص میرزا با اخباریان اشتراک نظری در این دارد که مرادات قرآنی را باید تنها با احادیث فهمید). برای اخباریان قول به تحریف امر سهلی است اما برای اصولیان چندان ساده نیست و نیاز به توضیح موضع دارد. البته اصولیان بسیار محدودی بوده اند که احتمال نقیصه را رد نکرده اند اما آنها تعابیر میرزا را درباره جایگاه قرآن در حجیت و تعارض و از این قبیل ندارند. بنابراین به نظر می رسد در متن کتاب های آن مرحوم خللی ناخواسته رخ داده است. ناشران کتاب بد نیست توجهی بکنند.




روایات عالم اظله و اشباح و طینت

نقد علمای متکلم قدیم نسبت به روایات عالم اظله و اشباح و طینت و عدم قبول آن طبعا برای مکتب معارفی خوش نمی آید. من هم که معتقدم این روایات از مآثر غلات شیعه است طبعا سخنم را تفکیکی ها خوش نمی دارند. من البته نظر دینی نمی دهم و در این مقام و مرتبه نیستم. تنها ناقل آرای متکلمان هستم و از نقطه نظر تاریخی این روایات را محصول قلم و ذهن غلات شیعه می دانم. کاملترین ورژن های این روایات را هم علمای امامیه نقل نکرده اند. برای ورژن کامل آن روایات باید به کتاب های طایفه نصیریه مراجعه فرمایید. اما اینکه چرا تفکیکی ها این سخنان را خوش ندارند بدین جهت است که تمام ساختمان فکری آنها در موضوعات توحید و مباحث مربوط به شناخت و عالم تکوین و تشریع بر اساس همین روایات ساخته شده. اگر این روایات را شما از این مکتب بگیرید دیگر سخنی برای گفتن تقریبا ندارد.


مکتب میرزا مهدی اصفهانی در میانه دو مکتب کلامی

یکی از خوانندگان از من پرسیده که دیدگاه های میرزا مهدی اصفهانی را چگونه می توان در هندسه اختلاف دو مکتب معتزلی و شیعی یعنی از یک سو مکتب شریف مرتضی و از دیگر سو مکتب حسینیه همچون حمصی قرار داد؟ پاسخ من این است که با وجود آنکه او مبانی اصلی و استدلالی و خاستگاه های نظری متکلمان را قبول نداشته اما آرایش میانه این دو مکتب قابل دسته بندی است. او متوجه نظریه احوال بوده اما فهم و نتایج او با فهم و نتایج شریف مرتضی در این مسئله یکی نیست. به این دلیل در نهایت باید او را بیشتر با دیدگاه مکتب ابو الحسین فهمید، به ویژه در موضوع صفات. البته اگر بنا باشد بخواهیم از آرای او صورتبندی کلامی به سبک اصطلاحات متکلمان ارائه دهیم. توضیحش مفصل است. بماند برای وقتی دیگر...
شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۶:۰۳