از نقطه نظر بحث مدعیان سال های اخیر مکتب تفکیک به نظر من مکتوب تازه دکتر داوری از این حیث اهمیت دارد که در طول دو دهه گذشته شماری از دلبستگان به هر یک از دو گرایش دکتر فردید و همچنین مکتب تفکیک درصدد نوعی همسازی و تئوری سازی مشترک و بر پایه مبانی هر دو با هم برآمدند. این مکتوب را در واقع باید در پاسخ به چنین رویکردهایی دید. من خود به خاطر دارم که عده ای از دوستان علاقمند به معارف مرحوم آقای حلبی در تهران در آن سال ها به سخنان دکتر فردید درباره تمدن غرب و غربزدگی و نقد تمدن جدید از نقطه نظر فلسفی واکنش مثبتی نشان می دادند. از دیدگاه آن دوستان نظراتی که دکتر فردید مطرح می کرد و طبعا کسانی مانند آقای داوری هم آن نظرات را تعلیم و آموزش می دادند با رویکرد کلی مرحوم عالم متقی میرزا مهدی اصفهانی در خصوص تمایز کلی راه انبیاء از راه تفکر و تمدن و اندیشه بشری هماهنگ است. در واقع از دیدگاه این آقایان انبیاء آمده اند تا جلوی انحراف در بشریت را که نتیجه بیگانه شدن با راه فطرت و تکیه بر خرد خود بنیاد بشری و تفکرات فلسفی یونانی است را بگیرند و بشر را از فکر و ظلمات فکر نظری رهایی دهند و هدایت الهی و وابسته به انبیاء را به آنان تعلیم دهند. طبعا این آقایان به تفسیری خاص از تاریخ تمدن و فلسفه بشری استناد می کنند که خود تنها روایتی است که مرحوم میرزا مهدی اصفهانی آن را مطرح می کرد. در این دیدگاه کار انبیاء در واقع واکنشی بوده به انحرافات بشر از فطرت اولیه. روشن است که این تفسیر از تاریخ دیدگاهی اعتقادی است و میرزا مهدی اصفهانی کاری با واقعیت های تاریخی و سیر تمدن بشری آنطور که منابع تاریخی گزارش می کنند ندارد. اینکه واقعیت شکلگیری فلسفه های یونانی و یا فلسفه های بشری در تمدن های قدیم دنیا چه بوده سخن دیگری است که لزوما با دیدگاه های مرحوم اصفهانی البته سازگار نیست. فقط باید اینجا این نکته را تذکر داد که در این میان تجدد ستیزی دکتر فردید و شرکای ایشان لزوما تأیید این دیدگاه مرحوم میرزا مهدی اصفهانی نیست اما به هرحال این تفسیری است که هواداران آمیختن دو تفکر معارفی و فردیدی ظاهرا بدان دلبسته اند. دکتر فردید نقدش فلسفی است و تفکیک را میان تمدن ما قبل مدرن و مدرن می داند. وانگهی او نقد فلسفی اش متأثر از نقد هایدگر به متافیزیک است که شامل دیدگاه های سنتی مکاتب دینی و تصور سنتی از خدا هم می شود. بدین ترتیب شاید به تعبیری باید گفت هر کدام از این دو دیدگاه نقطه آغاز آنچه انحراف و یا چیزی شبیه آن می خوانند را متفاوت می دانند. در این میان عده ای از علاقمندان به مکتب تفکیک درصدد برآمدند تا با نوعی تلفیق این مکتب نه تنها با مکتب فردید بلکه با مکتب سنت گرایی که با مکتب فردیدی تفاوت جدی دارد موضوع را دنبال کنند و معجون تازه ای به منظور نقد غرب و تمدن جدید عرضه کنند. از دیدگاه این اشخاص که بی تأثیر از دیدگاه های فرهنگستان قم هم نیستند اساسا این انبیاء هستند که تمدن قدیم بشر را ساخته اند و علم و تمدن بشری اصلا ساخته انبیاء است منتهی با تفکرات یونانی و بعد غربی به انحراف کشیده شده و امروز با چالشی به نام تمدن جدید روبروست. اینها در واقع به سنت فرا می خوانند و البته فلسفه یونانی که مورد انتقاد میرزا مهدی اصفهانی است را آغاز روندی می دانند که به تجدد انجامید و از این نقطه نظر به مکتب تفکیک دلبسته اند. اندیشه فرهنگستان علوم قم هم کم و بیش همین است گرچه آنها در عمل به بازسازی علوم و فلسفه و از جمله علوم انسانی غربی و یونانی در راستای اسلامی کردن آن دعوت می کنند. یعنی بازگشت به سنت را نه در شکلی منفعلانه و امیدوار به تغییر این وضعیت (با اراده مستقیم الهی و یا اتفاقی خارج از اراده انسان های معتقد به مکتب انبیاء) بلکه از طریق بازسازی علوم و فلسفه و تمدن جدید از راه اسلامی کردن آنها می دانند. از اینجاست که به طور نمونه به ریاضیات اسلامی و یا فیزیک اسلامی فرا می خوانند. مرحوم میرزا مهدی اصفهانی ظاهرا تنها سخنش در محدوده معارف دینی بود و نه گستره های مختلف علوم اما از آنجا که به وضوح از تفکیک نور عقل انبیاء و عقل ظلمانی نظری فلاسفه و بشر سخن می راند گویا معارفش مورد استفاده معتقدان به اسلامی کردن علوم قرار گرفته است. با وجود اینکه مسئله او تقابل سنت و تجدد نبود بلکه تقابل انبیاء بود با راه عقل بشری.
در این میان البته عده ای هم که دلبستگی به فلسفه اسلامی دارند از اسلامی کردن علوم انسانی استقبال می کنند. دیدگاه این اشخاص که به ظاهر در مقام دفاع از فلسفه اسلامی است مبتنی بر این نظر است که معتقدند فلسفه یونانی را در واقع فیلسوفان مسلمان اسلامی کردند و حال نوبت علوم انسانی جدید است که آنها هم اسلامی شوند. اینان هم در واقع نوعی تفکر تفکیکی دارند و معتقدند دین باید در تعامل با علوم و تمدن ها همواره پس از دینی کردن و خالص کردنشان از تفکرات غیر دینی آنها را پذیرا شود.
اینجاست که می بینید گرایشات مختلف با رویکردها و خاستگاه های متفاوت همینک به صورت های مختلفی از تفکر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی استقبال می کنند. اینکه واقعیت تاریخی تعامل ادیان الهی و معتقدان به انبیاء در طول تاریخ به علوم و تمدن ها و فلسفه ها و به ویژه فلسفه یونانی چه بوده و به طور خاص نحوه تعامل مسلمانان با فلسفه یونانی در چند قرن نخست دقیقا و از لحاظ مستندات تاریخی چگونه پیش رفته بماند برای بحث های بعدی ما، ولله الحمد اولا وآخرا.
سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۹:۱۴